ماکیاولی اندیشمندی است که همواره در کلام و نوشتار از او به سبب عدم رعایت اصول اخلاقی و انسانی انتقادات بسیاری شده است اما در عمل بسیاری از حکم رانان و سیاست مداران توصیه های او را به کار برده اند. ماکیاولی با لحنی صریح از روشهایی سخن میگوید که بتوان بر مسند قدرت باقی ماند. اگر چه از نظر موازین انسانی و اخلاقی و این شیوه ها قابل توجیه نخواهند بود. او هدف را مقدس میشمارد و برای نیل به آن ابزارهایی را توصیه میکند که در اغلب موارد با موازین اخلاقی و انسانی در تضادند. به هر حال در دنیایی که او تصویر میکند برای باقی ماندن و حفظ قدرت راه مطمئن دیگری وجود ندارد
در کتاب بازی توپ سنگی نویسندگان در نقش ماکمیاولی های معصر ظاهر میشوند که ادعا دارند تنها با استراتژیهای سخت و خشن میتوان رقبا را از میدان خارج کرد و موفقیت را از آن خود نمود. باید رقیب را چون دشمن دانست و در شکست او تا حد ممکن تلاش نمود. این کتاب را به اجمال مرور میکنیم بدون آنکه از جهت اخلاقی بر آن صحه گذاشته باشیم. کتاب با توصیف این استراتژی آغاز میشود که در عصر ما رقابت برای موفقیت کافی نیست بلکه باید کوشید رقبا را در موضع ضعف قرار داد ، آنها را خنثی کرد، به حاشیه راند و حتی مجازات نمود. مباحث کتاب با 5 اصل ادامه میابد که منشور توپ سنگی به شمار می آیند

اصل اول: بازیگران توپ سنگی با جدیت در پی برتری های رقابتی هستند و این برتری را نه تنها برای امروز بلکه برای فردا نیز میخواهند. آنها در ارزیابی مزیتهای رقابتی، خود را نمیفریبند و میکوشند فاصله خود را با رقبا واقع بینانه مورد سنجش قرار دهند و بر آنان پیشی بگیرند.

اصل دوم: در بازی توپ سنگی باید کوشید تا مزیتهای رقابتی را به مزیتهای قطعی، حتمی و دائم تبدیل کرد. اگر بتوانیم مزیتهای رقابتی را به نحوی ساماندهی کنیم که فاصله ما با رقبا بیشتر شود و این اصله به حدی برسد که رقبا امکان رسیدن به ما را نداشته باشند، به مزیت قطعی و دائم دست یافته ایم. سازمانهایی که توسعه میابند و بر اثر توسعه بازارهای بیشتری را در اختیار میگیرند و سود آوری خود را افزایش میدهند، در مقابل رقبا به مزیت قطعی رسیده اند و امکانی برای برتری آنان باقی نمیگذارند.

اصل سوم: بازیگران توپ سنگی از حمله های غیر مستقیم استفاده میکنند. آنان از رویارویی مستقیم با رقبا پرهیز مینمایند. زیرا روشهای غیر مستقیم اقتصادی تر و موفقتر عمل میکنند. در شرایط جنگی نیز همین قاعده کارساز است. بدین ترتیب که اگر با دشمنی روبرو هستید که از قدرت و توانایی بالایی برخوردار است، مستقیما به او حمله نکنید بلکه با شبیخون و حملات غیر مستقیم بکوشید بر او غلبه نمایید.

اصل چهارم: در بازی توپ سنگی بازیگران باید بخواهند که برنده شوند. انگیزه نقش مهمی در موفقیت بازی توپ سنگی دارد. هرگاه اعضاء سازمانعلاقه و رقبتی به کسب موفقیتهای بزرگ نداشته باشند و در پی برتریهای رقابتی و دائم نباشند، به هیچ رو نمیتوان امید کامیابی داشت، از این رو مدیران در استراتژی توپ سنگی باید باید دائما این دیدگاه را ترویج کنند که اگر نتوانیم بهترین باشیم هرگز نخواهیم توانست در عرصه رقابتهای سخت به حیات خود ادامه دهیم.

توصیه هایی برای موفقیت در بازی توپ سنگی:
در بخشهای دیگر کتاب نویسندگان توصیه هایی را ارائه میدهند که توفیق در بازی را افزایش میدهد:
ضمن بکار گریری روشهای غیر مستقیم حمله گاهی لازم میشود مستقیما و علنی حملات را آغاز نمایید و رقیب را در موضع ضعف قرار دهید
در حملات خو تداوم داشته باشید و موفقیت را در یک مقطع زمانی کافی ندانید. موفقیت زمانی حاصل میشود که دائمی باشد
برای توفیق در بازی توپ سنگی زمانی میتوانید رقیب خود را حذف کنید که مشتریانی راضی داشته باشید بنابر این همواره نظر مشتریان را جویا شده و در کسب رضایت آنان بکوشید
منطقه مطمئن سود رقیب را بشناسید و سعی کنید آن را غیر مطمئن سازید. این منطقه نوع کالا یا خدمت، سهم بازار و ارتباط رقیب با محیط است که سود آوری مطمئنی برای او فراهم می آورد و شما باید بکوشید در این منطقه نفوذ کرده و آنرا متزلزل سازید
از تهدید رقیب نهراسید و در موارد لزوم وضعیتی را به وجود آورید که رقیب از رویارویی با شما پرهیز نماید. در این موارد میتوانید طوری وانمود کنید که داراری توانایی بیشتر از آنچه واقعا دارید هستید و بدین ترتیب رقیب را از برخورد با خود باز دارید
این مقاله ترجمه جناب آقای دکتر سید مهدی الوانی است که در شماره نهم نشریه مدیریت دانش سازمانی چاپ شده بود

این راهم ببینید: نبرد گوگل و مايکروسافت بر سر يک مهندس خبره. به خوندنش می ارزه

یا هرزکاری اینترنتی cyberslacking چیست؟ در این خصوص دوست شبکه ای قدیمی من مطالبی را نوشته اند که به خواندنش می ارزد. قسمت اولقسمت دوم
برای تابان و همسرش آرزوی سلامتی و موفقیت روز افزون دارم


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

هوشمندي رقابتي عبارت است از نظارت هدفمند بر محيط رقابتي كه سازمانها در آن به فعاليت و رقابت مي پردازند با هدف اخذ تصميمات راهبردي.
در خلال سالهاي اخير، هوشمندي رقابتي به يكي از مفاهيم مهم مديريت تبديل شده و با فرهنگ شركتهاي پيشرو عجين گشته است.
افزايش هوشمندي رقابتي موجب مي گردد سازمانها اطلاعات محيط اطراف خود را سريعتر و با دقت بيشتري تجزيه و تحليل كرده و نتايج حاصل را به طريق سودمند ذخيره و درمواقع مقتضي دردسترس تصميم گيرندگان قرار دهند. اين امر جريان تبادل اطلاعات و دانش را در بستر سازمان تسريع كرده و اثربخشي فرايند تفكر و تصميم گيري جمعي را به نحو چشمگيري بهبود مي بخشد.
بدين ترتيب، مديران اجرايي با درك بهتر رقبا و محيط پرچــــالش رقابت مي توانند با تكيه بر ابزارها و تكنيك هاي خاص، اطلاعات مرتبط با قابليتها، نقاط قوت و ضعف و نيات رقبا راموردبررسي قرار داده و نسبت به انتخاب راهبرد مناسب اقدام و همواره يك گام از رقبا جلوتر باشند.
دكتر بــن گيلاد (BEN GILAD) استاد دانشگاه و تئوري پرداز معروف هوشمندي رقابتي اظهار داشته است: هوشمندي رقابتي، كل دانشي است كه يك شركت از محيطي كه در آن رقابت مي كند دراختيار دارد و حاصل تجزيه و تحليل ذرات بي شمار از اطلاعاتي است كه روزانه شركت را بمباران مي كند.
در پرتو اين دانش است كه تصوير كاملي از وضعيت فعلي و آتي صحنه رقــــابت در پيش روي مديران نقش مي بندد تا بتوانند بهتر تصميم بگيرند.
به عبارت ديگر هوشمندي رقابتي (COMPETITIVE INTELLIGENCE=CI) فرايند افزايش توان رقابتي بازار ازطريق درك رقبا و محيط رقابتي است

برخي از موضوعهاي كليدي که جمع آوري و تجزيه و تحليل اطلاعات آن براي افزايش هوشمندي رقابتي مورداستفاده قرار مي گيرند عبارتند از:
اطلاعات مربوط به به گزيني: بهبود عملكرد فرايندهاي داخلي، تاثير كاهش تصدي گري يادگيري از رقبا، تغيير در فعاليتهاي كسب و كار رقبا
اطلاعات مربوط به شبكه زنجيره ارزش: قابليتهاي تامين كنندگان، كانالهاي توزيع، تاثير حاشيه سود، اثربخشي استراتژي هاي توزيع
شبكه جهاني اطلاع رساني: تغييرات اطلاعـــات مربوط به رقبا در شبكه جهاني اطلاع رساني، اثربخشي بازاريابي ازطريق اينترنت، استفاده رقبا از اينترنت براي زيرنظر داشتن بــازار، تاثير اينترنت و شبكه جهاني اطلاع رساني بر فروش سازمان
اطلاعات مالي: عملكرد مالي، تاثير قدرت مالي رقبا، تغييرات ارزش سهام رقبا، نرخ بازده داراييهاي رقبا
اطلاعات مربوط به قيمت: تغيير قيمتهاي عمده فروشي، تغيير قيمتهاي خرده فروشي، سياستهاي اعطاي تخفيف، تاثير قيمتهاي رقبا بر فروش سازمان، تغيير حاشيه سود، اثربخشي استراتژي هاي قيمت گذاري
اطلاعات ترويج فروش و تبليغات: اعتبار نام تجاري، نمايشگاههاي تجاري، برنامه هاي روابط عمومي سازمان، تغيير در استراتژي هاي تبليغ، اثربخشي تبليغات براي مشتريان هدف، تاثير تبليغات رقبا بر فروش سازمان
اطلاعات خدمات / محصولات: معرفي كالا و خدمات جديد، اطلاعات مندرج در بروشورها و كتابچه هاي معرفي محصول و خدمت، تقاضا براي محصولات و خدمات رقبا، فناوري توليد و توانايي تحقيق و توسعه، «كاربر آشنا بودن»(USER FRIENDLINESS) ، تنوع محصول و خدمات، قيمت تمام شده رقبا، اثربخشي ارزش افزوده، تغيير در كيفيت كالا و خدمات، توقف توليد و يا ارائه خدمت
اطلاعات فروش: اطلاعات ماهانه فروش رقبا، سيستم پاداش پرسنل فروش، پورسانت فروش متمركز، تغيير در خدمات و محصولات رقبا، تغيير در خدمات پس از فروش و مديريت مشتري، بودجه بازاريابي رقبا، رتبه بندي نمايندگي ها، پيش بيني فروش رقبا
اطلاعات راهبردي بازار: برنامه هاي تحصيل و ادغام رقبا، فعاليتهاي مربوط به ثبت علائم تجاري، اثربخشي استراتژي هاي بازاريابي، تغيير در استراتژي هاي بازاريابي، تاثير استراتژي هاي جديد بازاريابي بر فروش
اطلاعات نيروي انساني: جذب نيروي انساني توسط رقبا، كاهش نيروي انساني رقبا، چارت سازماني رقبا، سوابق مديران اجرايي رقبا
اطلاعات مشتريان: اطلاعات مقايسه اي استفاده مشتريان از خدمات و محصولات رقبا، تغييردر نگرش مشتريان در رابطه با محصولات و خدمات، تعداد دفعات خريد، سطح وفاداري مشتريان نسبت به محصول و خدمات رقبا، علت خريد محصول و خدمات مشابه شركت، از رقبا


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

بسته بندي كالاي شما اونقدر مهم هست كه هر چقدر هم بنويسم باز كمه.
بسته بندي يك محصول يعني شناسنامه يك محصول. يعني يك منبع اطلاعاتي قوي براي مشتري كه بتونه تو تصميم گيريش اثر بذاره
ميدونيد كه به بسته بندي بازارياب خاموش هم ميگن. آخه بازاريابها همش سر و صدا راه ميندازن كه آهاي بيا ببر و فلان و بهمان ولي بسته بندي مظلوم تو يه قفسه ساكت و آروم كار خودش رو ميكنه و به دلبري مشغول ميشه
ولي كلا وظايف يك بسته علاوه بر نگهداري كالا جلب نگاه مشتري است كه كلا اين قسمت از قضيه كه چطوري يك محصول توسط مشتري از قفسه انباشته از محصولات مشابه برداشته بشه تقريبا 4 بخش داره كه چون ميره تو بحث بازارداري من اينجا مطرح نميكنم.
در هر صورت با توجه به آنچه كه تجربه كرده ام (من معلومات خاصي را در زمينه گرافيك و چاپ از طريق طي دوره هاي ويژه بدست نياوردم) سعي ميكنم دانش اندكم رو به شما منتقل كنم.

در خصوص مشخصات و الزامات يك بسته هم برايتان مفصل خواهم نوشت.
بد نيست بدونيد كه در اين زمينه مجلات خوبي مثل صنعت بسته بندي و صنعت چاپ نيز وجود دارند كه خيلي ميتونن آموزنده باشند. كتابهاي خوبي هم هست كه ميتونين بگردين پيدا كنين

به طور كلي براي اينكه يك بسته بندي شكل بگيره مراحل مختلفي به ترتيب زير طي ميشوند كه هر كدام اهميت خاص خودشون رو دارند:

اول اينكه ببينيد ميخواهيد بسته بندي شما چه ويژگيهايي رو حتما داشته باشه
دوم تيم بازاريابي بايد بر اساس نيازهايي كه احساس كرده اند و شناختي كه از محصولات رقبا و مشابه دارند در مورد پيامهاي روي بسته و عكسها و نوشته ها نظر ميدن. ما تو شركتمون فعلا هر دو اينها رو خود من انجام ميدم
سوم اين الزامات رو به يك طراح يا گرافيست ميدين كه طراحي كنه. اين بخش يعني اينكه كار از شركت شما خارج شد و به منابع بيرون سازماني يا تامين كننده سپرده شد. مشكلات دقيقا از همين جا شروع ميشه چون كار رو به دست يك نفر ديگه ميسپريم.
از اين بخش به بعد رو جدا جدا توضيح خواهم داد

اينكه اين فرد چقدر تو كارش تبحر داره و از همه مهمتر آيا يك گرافيست معموليه يا كسيه كه ديد بازارداري رو هم داره خيلي مهمه. خيلي خيلي مهمه. اين روزا هر كسي كمي با فتوشاپ ور رفته ادعاي گرافيست و طراح بودن ميكنه. خيلي از گرافيستها مثل يك ماشين اون چيزي رو كه ازش ميخواين براتون تحويل ميدن بدون هيچ پروسسي ولي يك گرافيست حرفه اي ميشينه نيازهاي شما رو بالا و پايين ميكنه و بعد براي اينكه بيشتر بدونه ميره تو بازار چرخي ميزنه و نمونه هاي مشابه و غيره و ذالك رو بررسي ميكنه تا دستش بياد كه قراره چي تحويل بده.
همچين افراد توانمندي كم نيستند ولي عده اون دسته اولي ها كه چند بار با فتوشاپ كار كردند كمي اين روزا به دلايل مشكلات اقتصادي و … زياد شده.
پس بايد حواستون رو جمع كنيد. يكي از مواردي كه حتما بايد به اون توجه كنيد اينه كه طراح خودش با چاپ و ماشينهاي چاپ و حتي خود چاپخونه ها آشنا باشه. چرا؟
براي اينكه اصولا شما چيزي رو ميخواين كه قراره روي بسته شما ديده بشه. طراح شما هر طرح زيبايي هم براي شما اجرا كنه (خود زيبا تو بسته بندي با زيبايي يك اثر گرافيكي فرق عمده اي داره كه بعدا ميگم ولي تا اينجا داشته باشيد كه هر طرحي كه ما رو به هدف بازارداريمون نزديك كنه و مشتري انتخاب كنه اون بهتره) اگر در كار چاپ شده قابل پياده سازي نباشه به درد نميخوره. اينجا فقط تجربه و علم طراح حرف ميزنه. فقط دانش طراح كافي نيست. يك طراح حرفه اي ميدونه كه كدوم چاپ خونه با گكدوم ماشين چاپش ميتونه از پس اين كار بر بياد يا فلان چاپ خونه اخيرا چه ماشيني رو نصب كرده.

خيلي خيلي مهمه كه همه چيز رو خيلي خوب به طراح منتقل كنيد و طراح رو تنها نذارين و باهاش همكاري كنين ولي لطفا و خواهشا اجازه بدين طراح خودش اون چيزي رو كه بهش رسيده رو اجرا كنه و شما بعدا اظهار نظر كنيد. اينطوري كار سريعتر و اصولي تر پيش ميره.

مسئله بعدي قيمت كار هستش كه بستگي مستقيم به جنس كاغذ و البته تعداد رنگ چاپ داره. يك كار چاپي ميتونه داراي چندين رنگ باشه كه اصولا از 4 آبي قرمز زرد و مشكي تشكيل ميشن البته خود قرمز اصلي نيست و از تركيب دو رنگ ديگه بدست مياد ولي اينطوري تو ذهنتون بمونه بهتره. كاغذ هم خودش اصولا سفيد هستش و هيچ كاغذي نداريم كه بدون دخالت سيستم چا رنگ ديگه اي داشته باشه. بنابر اين وقتي به طرحي نگاه ميكنيد كه روي كاغذ ديده ميشه قسمتهاي سفيدش چاپ نشدن. پشنهاد من اينه كه اگر ميخواين كار تك رنگ چاپ كنيد با در نظر گرفتن چيزي كه ميخواين چاپ كنين بهتره كه دو رنگ چاپ كنيد تا تك رنگ و اگر ميخواين سه رنگ باشه بهتره چهار رنگ چاپ كنيد تا سه رنگ. كاغذ رو هم از طرج نظر بخواين. بستگي مستقيم به نوع بسته بندي شما داره ولي اين رو بدونين كه روي كارتن خيلي جاها كاغذ جواب ميده و لازم نيست از مقوا براي لمينيت (چسباندن برگ چاپ شده رنگي روي سطح كارتن قهوه اي) استفاده كنيد.

بعد از همه اينها كار كه تاييد شد ميره براي ليتو گرافي تا ازش فيلم و زينك بگيرن و ببرن روي ماشين چاپ نصب كنند. كيفيت اين بخش اصلا كم اهميت تر از بخشهاي ديگه نيست. يك فيلم و زينك خوبه كه كار شما رو خوب در مياره.
بعد از اون ميره به چاپ خونه. حتما ناظر چاپ داشته باشيد. فردي كه بره موقع چاپ بالاي سر دستگاه و رنگها و … رو با اون چيزي كه بايد باشه تطبيق بده و ايرادها رو همونجا بر طرف كنه
بعد از چاپ معمولا سلوفان كشي و كارهاي مختلف ديگه اي هم ممكنه كه روي كار چاپ شده صورت بگيره كه خودش خيلي مهمه. چرا كه همه زحمات تا اين جا ممكنه هدر بره

فكر كنم اين مطالب يك شناخت عمومي به شما در باره مراحل چاپ داده باشه
اميدوارم دوستان طراحي كه اين قسمت رو ميخونن نواقصات رو كامل كنند


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

خیلی خسته ام. کاش پول بیشتری داشتم و کارها سرعت میگرفت.
خسته کننده تر از همه اینه که کارمندان زبده ای نداشته باشی. یک مدیر مالی خیلی قوی لازم دارم. مسلط به حسابداری صنعتی و با قابلیت مدیریت و ذکاوت.
امروز با مدیر روابط عمومی عملکردش رو ارزیابی میکردیم.خستگی ام را خیلی کاهش داد. واقعا خوشحالم که چنین افراد توانمندی در شرکت دارم. به امثال او احتیاج دارم. صادق و با بصیرت کافی. بصیرت خیلی مهمه. اینکه مسیرت رو خوب ببینی و بدونی که داری کجا میری.

خیلی کارها هست که باید انجام بدم.
کمبود پول ، وقت و جا و از همه مهمتر جای خالی افرادی که بتوانند در سایر زمینه ها کمکم کنند خسته ام کرده. شما یک تنه به همه اینها نمیرسید. کارهای اجرایی وقت رو از شما که تصمیم گیرنده هستید میگیره و باید تا جایی که امکان داره ذهن خودتون رو با کارهای مختلف اجرایی درگیر نکنید و آنها را به افراد لایقی بسپارید که بهتر و متمرکز تر به انجام برسانند.
قدر چنین جواهراتی را بدانید که سرمایه اصلی شرکت هستند

امروز خبر خوبی از دو تا از شهرها به دستم رسید که سهم بازار ما را افزایش خواهد داد.
برای همین منظور لازم دیدم کمی از سهم بازار برایتان بنویسم.
خیلی ها فکر میکنند که سهم بازر مثل قطعه ای از یک کیک است که آن را بازار مینامند. اینکه سهم شما از بازار چقدر هست یعنی اینکه چقدر از این کیک مال شماست.
مثلا اگر در بازار ایران شما تولید کننده کامپیوتر هستید و در سال 1000 دستگاه کامپیوتر در ایران به فروش میره اگر فروش شما 100 واحد باشه یعنی 10 درصد از بازار در دست شماست و بقیه در دست سایر شرکتها

ولی این فقط یک بعد قضیه است. چرا که بازار در حال رشد است و سال بعد شاید به جای 1000 نفر 1200 نفر کامپیوتر بخرند. اگر فروش شما به 120 واحد نرسد سهم شما از بازار دیگر 10 درصد نیست.
علاوه بر آن ممکن است سال بعد دیگر همین افرادی که الان مشتری شما هستند به سمت رقبای شما جذب شوند و به عبارتی رقبا از قطعه کیک شما بردارند و روی کیک خودشان بگذارند.
پس همانگونه که میبینید برای اینکه سهم بازار خود را حفظ کنید باید تمام تلاش خود را بکنید تا با یک سیستم روابط عمومی قوی همه مشتریان فعلی تان را حفظ کنید تا مبادا حتی به محصول جانشین دیگری فکر کنند و همزمان تلاش کنید تا مشتریانی را که به دلایلی از شما دور شده اند را دوباره جذب کنید و حتی مشتریانی را که ممکن است در آینده تبدیل به مشتری شما شوند را به عنوان پتانسیل شناسایی کنید.
اگر اینگونه عمل کنید تازه موفق شده اید تا سرعت کاهش سهم بازار خود را کم کنید!!!
برای حفظ سهم بازار باید همواره به دنبال مشتریان بالقوه باشید و با ایجاد نیاز در آنها مصرف کالایتان را افزایش دهید. مثلا ممکن است هیچ وقت به فکر یک هتل دار نرسد که با کامپیوتر کارهایش را بهتر انجام دهد و اگر بتوانید بازاری برای محصولتان در میان هتل داران بسازید در آن صورت توانسته اید همگام با توسعه بازار سهم خود را افزایش دهید تا بدینوسیله تازه در جای خود یعنی همان سهم 10 درصد به ایستید. حتما این جمله را که میگوید با تمام توان میدوم تا در جای خود درجا بزنم را شنیده اید. این هم یکی از کاربردهای این جمله

در خصوص درصد سهم بازار کافی است تصور کنید که بخواهید در یک بازار 10 میلیون واحدی فقط یک درصد افزایش سهم داشته باشید. ببینید که چقدر باید برنامه ریزی و تلاش و تخصیص منابع صورت گیرد تا این امکان را بیابید در سال 100 هزار واحد بیشتر بفروشید.
متاسفانه کمتر شرکت ایرانی از میزان سهم بازار خود مطلع است برای همین هم غرق شدنها بی سرو صدا صورت میگیرد. چون کسی چیزی نمیبیند!

یکی از صدها دغدغه فکری اصلی مدیران و رهبران شرکتها نظارت بر عملکرد رقبا و بررسی دقیق سهم بازار است. هر گونه عمل نسنجیده ممکن است باعث شود تا کیک شما زمین بیفتد و نتوانید همان تکه کوچک را هم نوش جان کنید
یک بار یکی از کارگرانم به من گفت که خوش به حاتان که کارتان راحت است و فقط مینشینید و فکر میکنید یا قدم میزنید!!
من موقع فکر کردن بیشتر قدم میزنم تا اینکه بنشینم

به هر حال امیدوارم توانسته باشم سهم بازار را برایتان تشریح کنم.
من از کلنجار رفتن با بازار خیلی خوشم می آید. گرچه به دلیل برخی محدودیتها خستگیم زیاد میشود ولی بدون محدودیت هرگز نمیتوان احساس پیروزی را چشید.

امروز قطعه کیک دیگری بر روی نوک چنگالم گیر کرد و من از این بابت خیلی خوشحالم


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

کمی تغییرات باید در فضای کاری بدیم. جامون تنگ هستش. این محصول جدید داره مراحل نهایی اولین بسته بندی رو سپری میکنه. شاید تا دو سه روز دیگه رسما بتونیم عرضه اون رو آغاز کنیم.
بسته بندی خیلی مهمه
در خصوص بسته بندی برایتان خواهم نوشت. چیزهایی هست که باید بگم تا اگر کار بسته بندی برای محصولی رو میخواهید شروع کنید در نظر داشته باشید

متاسفانه یکی از تامین کنندگان اشتباهی رو انجام داد که نزدیک بود در اولین عرضه محصول ما و به عبارتی اولین محصولی که پشت ویرینها قرار میگیره به اشتباه جای درجه یک و دو با هم تداخل کنه و با توجه به تفاوت کیفیت مشتری گیج بشه که چی به چیه و چه بسا برای همیشه از سبد خرید او خارج بشیم که خوشبختانه در همان ابتدا متوجه شدیم
با توجه به حجم بالای کالاهایی که اشتباها علامت گذاری شده بودند راحت سه روز مهم رو از دست دادیم

واقعا اینکه تامین کنندگان شما زبان شما را بفهمند به چیزی فراتر از قرارداد و زبانهای مختلف رایج کشور احتیاج دارید. باید حتما و حتما از زور پول و تعهدات سخت مالی استفاده کنید تا حواسشان جمع شود
این توصیه را جدی بگیرید

به هر حال کار دیگه ای از دستمان بر نمی آمد. از طرفی کارتنهای دیگه ای رو لازم داشتیم که بلافاصله توسط کارتن ساز ما تامین شد. شاید تنها تامین کننده ای که واقعا به سرعت نسبت به خواسته های ما عکس العمل نشون میده همین کارتن ساز هستش. واقعا ازشون ممنونیم

راستی داشت یادم میرفت امروز دوره اینترنتی مدیریت استراتژیک توسط سازمان مدیریت صنعتی شروع شد. 20 هفته باید تلاش کنیم تا خوب یاد بگیریم. دوره بسیار جامعی است. امیدوارم کمک کنه بهتر عمل کنم


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

يك معماي بين المللي هست كه هنوز حل نشده. اونم اينه كه مرغ اول به دنيا اومد يا تخم مرغ؟
عين اين معما تو دنياي تجارت هم هست.
بالاخره اول بايد پول پرداخت بشه يا كالا تحويل بشه؟
با توجه به اينكه هيچ كدوم از دو طرف معامله به هم اعتماد ندارند معامله در سطح بين المللي بسيار سخت به نظر ميرسه.
ولي تو دنياي تجارت اين معما حل شده.

در يك معامله دو چيز بايد منتقل بشه يكي كالا و ديگري پول.
براي جابجايي و انتقال هر كدام اتاق بازرگاني بين المللي و سازمان بانكهاي سوئيس مجموعه قوانيني رو وضع كردند كه الان در سرتاسر دنيا مورد استفاده قرار ميگيره و بسياري از سو تفاهمات و سو تعبيرها را از ميان برده است.

در مورد انتقال كالا از خريدار به فروشنده اتاق بازرگاني بين المللي (ICC – International Chamber of Commerce) مجموعه قوانيني رو منتشر كرد به نام INCOTERMS كه آخرين بازنگري اون در سال 2000 صورت گرفت و اسناد الكترونيكي هم در اون گنجانده شد.

اينكو ترمز قواعد رسمي اتاق بازرگاني بين المللي است كه براي تفسير اصطلاحات تجاري بكار ميرود و متشكل از مجموعه شرايط مختلفي است كه عموما در معاملات صورت ميگيرد و براي جلوگيري از تفاسير مختلف تمام جزئيات و مسئوليتها و وظايف هر يك از خريدار يا فروشنده به طور جداگانه نوشته شده و تمامي روشهاي حمل و تحويل كالا در آن گنجانده شده است.

ديگر لازم نيست در قراردادها تمامي مسئوليتها و وظايف فروشنده و خريدار را قيد كنيم بلكه كافي است بنويسيم كه اين معامله بصورت مثلا CIF خواهد بود.
اين يعني كه به اينكوترمز اشاره ميكنيم و هر آنچه در آن كتاب در خصوص وظايف و مسئوليتهاي خريدار و فروشنده در شزايط CIF نوشته شده مورد توافق خريدار و فروشنده است

براي اينكه اهميت اين تفاسير بيشتر برايتان روشن شود مثال ميزنم. مثلا در FOB نوشته شده است كه كالا بايد در روي عرشه تحويل شود. حالا اگر زماني كه جرثقيل در حين انتقال كالا در زماني كه نزديك است كالا به زمين برسد پاره شود و كالا آسيب ببيند آيا فروشنده كالا را تحويل داده است و مسئوليتي ندارد يا خير؟ خب شايد بگيم كه به هر حال كالا سالم به عرشه نرسيده و طرف خريدار هم بگه به من مربوط نيست و … قائله بالا بگيره. ولي در اينكو ترمز در تشريح FOB نوشته شده است كه ” تحويل كالا روي عرشه كشتي به اين معناست كه فروشنده تحويل كالا را در هنگامي به انجام ميرساند كه كالا در بندر بارگيري تعيين شده ، از لبه كشتي عبور كند. به عبارتي خريدار از اين لحظه به بعد بايد كليه مخارج كالا و خطرهاي از ميان رفتن يا آسيب ديدن آن را تقبل كند” به همين راحتي. با اين حساب اگر جرثقبل هم از بالا كالا را رها ميكرد باز كالا تحويل شده منظور ميگردد.

مي بينيد چقدر كارها راحت شده؟
و اما چيز ديگري كه بايد انتقال يابد پول است. قانوني به نام UCP-500 به معناي قوانين متحد الشكل اعتبارات اسنادي اين مشكل را رفع كرده است. امروزه با L/C (Letter of Credit) يا همان اعتبارات اسنادي نگراني خريدار و فروشنده برطرف شده است. روش كار اينطور است كه بعد از عقد قرار داد خريدار به بانكي در شهر خود (مثلا بانك افغانا در كابل افغانستان) مراجعه ميكند و قرار داد را به بانك ارائه ميكند و از بانك ميخواهد اعتباري را براي فروشنده گشايش نمايد. بانك معادل ارزش معامله از او وجه نقد يا اسناد مالي يا وثيقه دريافت ميكند.
سپس بانك حريدار با بانك فروشنده (مثلا بانك ملي ايران شعبه خيابان فلان) تماس ميگيرد و به بانك اعلام ميكند آقاي خريداري طبق اسنادي كه در پيوست تقديم ميشود از آقاي فروشنده اي كه در بانك شما حساب دارد خريد كرده است. ما اين انتقال وجه را تاييد ميكنيم و پول پيش ماست.
بانك آقاي فروشنده هم ميدونه كه بايد چكار كنه. به آقاي فروشنده ميگه آقاي خريدار پولت رو جور كرده. وقتي كالا رو تحويل دادي مداركت رو بيار پولت رو بگير.
فروشنده هم ميره كالا رو ميسازه و بسته بندي ميكنه و طبق شرايط تحويل ، اون رو تحويل حمل كننده ميده. بعد مدارك مربوط به اينكه كالا طبق قرارداد تحويل شده و ليست كالاهاي ارسالي و گزارش بازرسي كالا (اگر خريدار خواسته باشه) و بيمه نامه (اگر خريدار خواسته باشه) رو به بانك تحويل ميده. بانك هم اونا رو با شرايط قرارداد مقايسه ميكنه و بعد به بانك خريدار ارسال ميكنه.
بانك خريدار مدارك رو به خريدار ميده كه تاييد كنه. معمولا اگر همه چيز درست باشه تاييد شدنش قطعي هستش و نميتونه الكي بهانه بياد و تاييد نكنه. بعد از تاييد خريدار پول از طريق سيستم سويفت به حساب بانك فروشنده پرداخت ميشه (در اصل دو كشور همديگر رو بدهكار و بستانكار ميكنند و در عمل پولي جا به جا نميشه چون عموما اين انتقالات بر اساس اعتبارات بين المللي است كه بين كشورها وجود دارد – مثلا وقتي ايران به افغانستان 2 ميليون دلار وام ميده در اصل پول نميده و بخشي اش رو اعتبار ميده تا بتونه از ايران خريد كنه) بعد از اين كه بانك فروشنده تاييد رو دريافت كرد وجه به حساب فروشنده واريز ميشه. همه اينها در عرض حداكثر دو هفته انجام ميشه.

با اين حساب ميبينيم كه عملا معامله بين المللي براي ما ايراني ها خيلي امن تر هستش. خبري كه قبلا هم بهتون داده بودم اين بود كه بانك صنعت و معدن اقدام به ايجاد اعتبارات اسنادي ريالي داخلي كرده. يعني حتي در داخل كشور ميتونيم از اين سيستم استفاده كنيم و ديگه كسي پول كس ديگه رو نميخوره يا دچار تاخير در دريافت نميشيم. البته اگر اين سيسام خوب توزيع بشه و خوب هم استقبال بشه.


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

امروز بالاخره دفتر كارم از نمونه هاي مختلف خالي شد و كمي به وضعيت قبلي برگشت.
مقايسه تك به تك نمونه هاي مختلف شركتهاي داخلي و خارجي باعث قوت قلب بود. واقعا محصول ما يك سر و گردن از بقيه بالاتره. برخي از شركتها خيلي وقته كه تو بازار هستند و نام تجري اونها جايگاه خاصي داره. مثلا مهرام تو صنايع غذايي. براي مقابله با اونها به زمان احتياج داريم تا به مرور مشتريهايشان را ترك عادت بديم.

نمونه هاي خارجي كه برادرم از دبي برام فرستاده بود خيلي ضعيفتر از نمونه هاي خارجي بود كه
تو بازار ايران يافت ميشد. كشور امارات در بيشتر مواقع سطل زباله توليدات كشورهايي مثل چين و حتي ايران هستش. سواي از توليداتي كه تحت ليسانس توليد شده و عرضه ميشوند
اين كار از اين جنبه اهميت داره كه ميتونيد خيلي سريعتر محصولتون رو بهبود بدين و از تجربيات ديگران استفاده كنيد.
البته Benchmarking فقط اين نيست. به عبارتي محك زني و مقايسه يك وجه يا برخي وجوه يك محصول يا فرايندهاي يك شركت با بهترين هاي در دسترس هستش.
اين نمونه ها ميتونن واحدهايي از همان شركت ، واحدهاي از شركت ديگر و يا حتي از يك صنعت ديگه اي باشه. اين مقايسه باعث ميشه كه فاصله ها شناسايي شده و با تمركز روي مواردي كه فاصله ها رو كم ميكنه سرعت بهبود بيشتر بشه و محصول و خدمات و فرايندهاي شما متمايز بشوند.
فقط يك خطر برگ هست و اون اينكه نبايد محك زني رو با تقليد كوركورانه اشتباه گرفت. مسلما شما هيچ وقت نميتونيد و نبايد هم چيزي رو عينا كپي برداري كنيد. محصول شما ، مشتريان شما ،شركت شما و صنعت شما شرايط خاصي رو ميطلبد كه بايد لحاظ شود.
شايد باورتون نشه ولي من ايده هاي زيادي رو از شركتهايي كه هيچ ارتباطي با صنعتي كه شركت من در اون قرار داره ندارند گرفته ام.

به هر حال از حالا بايد ما هم به فكر 10 سال بعدي كه قراره كلا تو شرايط WTO قرار بگيريم باشيم.
بزرگترين رقيب من محصولات چيني خواهد بود. براي اون هم فكري كردم. محصولي كه اصلا هيچ تاجري براش نصرفه كه كالاي چيني اين محصول رو وارد كنه

ويزيتورمون هم داره فيدبكهاي خوبي برام ميفرسته. بايد حواسم باشه كه بتونم سريع جنس رو به مشتري برسونم. زمان خيلي مهمه.


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

سازمان تجارت جهاني در يك گزارش تفصيلي به ارايه جزئيات مراحل هفت گانه عضويت دايم ايران در اين سازمان پرداخته است.

ماده 12 توافقنامه سازمان تجارت جهاني تاكيد مي‌كند كه الحاق يك كشور به سازمان تجارت جهاني بايد بر اساس ضوابط و شرايطي باشد كه مورد موافقت اعضا و شوراي عمومي سازمان تجارت جهاني قرار گيرد.
بنابراين گزارش، عضويت دايم يك كشور در سازمان تجارت جهاني در يك فرآيند مذاكره‌اي پذيرفته مي‌شود كه تا حدودي با فرآيند مذاكرات پيوستن به ديگر سازمانها مثل صندوق بين‌المللي پول كه به صورت خودكار انجام مي‌شود، متفاوت است.
سازمان تجارت جهاني تصريح كرد: از آنجايي كه تصميمات در كار گروه‌هاي الحاقي كشورهاي عضو ناظر با اجماع تمامي اعضاي كار گروه اتخاذ مي‌شود، بنابراين تمامي اعضاي كار گروه الحاقي يك كشور بايد مطمئن باشند كه خواسته‌هاي آنها از كشور موردنظر تامين مي‌شود و مسايل برجسته در مذاكرات دوجانبه با آن كشور حل شده است.
بر اساس اين گزارش، هر كشور يا قلمرو گمركي كه خودمختار باشد و سياستهاي تجاري مستقلي را رهبري كند، مي‌تواند واجد شرايط عضويت دايم در سازمان تجارت جهاني باشد.
اين گزارش افزود: قبل از آغاز فرآيند عضويت دايم يك كشور در سازمان تجارت جهاني ابتدا اين كشور بايد تقاضا نامه رسمي و كتبي براي عضويت را ارايه كند و اين تقاضانامه در شوراي عمومي سازمان بحث و بررسي شود و با اجماع همه اعضا بررسي تقاضا مورد موافقت قرار گيرد و به عبارتي اين كشور عضو ناظر سازمان تجارت جهاني شود.
سازمان تجارت جهاني با اعلام اين كه جمهوري اسلامي ايران در تاريخ 26 مي سال 2005 ميلادي به عنوان عضو ناظر اين سازمان پذيرفته شد و با تشكيل كار گروه الحاقي مربوط به اين كشو، فرآيند الحاق ايران به اين سازمان آغاز شد، افزود: كار گروه الحاقي ايران مانند ديگر كار گروهها يك رئيس خواهد داشت كه اين شخص پس از مشورت ايران با ديگر اعضا از بين يكي از اعضاي سازمان تجارت جهاني غير از ايران انتخاب خواهد شد كه هنوز اين انتخاب به وقوع نپيوسته است.
اين گزارش اولين مرحله الحاق ايران به سازمان تجارت جهاني از هفت خان الحاق را ارايه يادداشت نظام تجارت خارجي اين كشور به كار گروه الحاقي موردنظر اعلام كرد و افزود: دولت ايران بايد تمامي جنبه‌هاي نظام تجاري و قانوني خود را به كار گروه الحاقي خود ارايه كند و اين يادداشت پايه و اساس تصميم گيريهاي بعدي كار گروه خواهد بود.
در مرحله دوم، كار گروه الحاقي ايران در اولين نشست خود به بررسي اين نظام تجاري مي‌پردازد و كشورهاي عضو كار گروه سوالات خود را در خصوص اين يادداشت از تيم مذاكره‌كننده ايراني مي‌پرسند و تيم ايراني بايد پاسخ مناسب را به آنها بدهد و آنها را متقاعد كند.
بر اساس اين گزارش، پس از بررسي تمامي جنبه‌هاي نظام تجاري و قانوني ايران در كارگروه الحاقي، مرحله سوم كه يكي از حساس‌ترين مرحله‌ها است آغاز مي‌شود.
كار گروه الحاقي ايران در مرحله سوم به بخش اصلي الحاق يعني مذاكرات چندجانبه با اعضا مي‌پردازد و در اين مذاكرات شرايط و ضوابط الحاق ايران به سازمان تجارت جهاني مشخص خواهد شد.
اين شرايط و ضوابط شامل تعهداتي است كه ايران بايد در خصوص رعايت قوانين سازمان تجارت جهاني به مجرد عضويت در اين سازمان بدهد.
بر اساس اين گزارش، مرحله چهارم الحاق ايران به سازمان تجارت جهاني كه همزمان با مرحله سوم اجرا مي‌شود، انجام مذاكرات دوجانبه ايران با تك تك اعضاي كار گروه در خصوص توافقات تجاري دو جانبه است و در اين مرحله است كه ايران بايد با تك تك اعضاء كار گروه در خصوص امتياز‌ها و تعهدات مبادلات تجاري كالا و خدمات و دسترسي دو كشور به بازار يكديگر به توافق برسد.
نتايج مذاكرات ايران در مراحل سوم و چهارم شامل سه سند جداگانه است كه بايد در مرحله پنجم به تصويب نهايي اعضاي كار گروه برسد.
سند اول عبارت از گزارش خلاصه اقدامات، شرع مذاكرات و شرايط الحاق ايران به سازمان تجارت جهاني است كه در كار گروه تهيه شده است.
سند دوم پروتكل الحاقي است كه شامل شرايط و ضوابط مورد قبول ايران و ديگر اعضاي كار گروه جهت عضويت ايران در سازمان تجارت جهاني است كه در مذاكرات چندجانبه كار گروه تدوين شده است.
سند سوم نيز عبارت از توافقات دو جانبه بين ايران و تك تك اعضاي كار گروه در خصوص امتياز‌ها و تعهدات مبادلات تجاري كالا و خدمات و دسترسي دو كشور به بازار يكديگر مي‌باشد.
بر اساس اين گزارش، سه سند مذكور در قالب يك مجموعه اسناد الحاقي در مرحله پنجم بايد در نشست پاياني كار گروه به تصويب نهايي اعضاي كارگروه برسد.
سازمان تجارت جهاني مرحله ششم عضويت دايم ايران در سازمان تجارت جهاني را ارايه گزارش نهايي كار گروه به شوراي عمومي سازمان تجارت جهاني و تصويب اين گزارش در شوراي عمومي يا نشست وزيران اعلام كرد.
اين گزارش تصريح كرد: تمامي اسناد مربوط به الحاق ايران به سازمان تجارت جهاني در تمامي مراحل مورد بررسي در كار گروه محرمانه است و تنها پس از تصويب شوراي عمومي سازمان تجارت جهاني اين اسناد قابل انتشار مي باشد.
بر اساس اين گزارش، پس از تصويب نهايي اسناد الحاقي ايران به سازمان تجارت جهاني در شوراي عمومي يا كنفرانس وزيران اين سازمان، سه ماه به ايران مهلت داده مي‌شود تا مصوبه شوراي عمومي سازمان تجارت جهاني را در مجلس شوراي اسلامي به تصويب برساند و اين خان هفتم عضويت دايم ايران در اين سازمان است.
سازمان تجارت جهاني تصريح كرد: 30 روز پس از آنكه دولت ايران تاييد مصوبه مذكور در مجلس شوراي اسلامي را به اطلاع دبيرخانه اين سازمان‌ رساند، به عضويت كامل و دايم در سازمان تجارت جهاني در مي‌آيد.
به گزارش خبرگزاري فارس، سازمان تجارت جهاني در اين گزارش تصريح كرد كه هر كشوري كه بخواهد مي‌تواند در كار گروه الحاقي ايران عضو شود و در اين خصوص هيچ محدوديتي وجود ندارد و ايران نمي تواند مانع حضور كشوري در كارگروه خود بشود و از طرفي ايران بايد موافقت تمامي اعضاي كار گروه خود را در خصوص مبادلات تجاري جلب كند، بنابراين در صورتي كه آمريكا بخواهد عضو كار گروه الحاقي ايران بشود، ايران بايد موافقت اين كشور را نيز جلب كند و از طرف ديگر با توجه به اينكه تصميمها در كار گروه به صورت اجماعي اتخاذ مي‌شود، اگر آمريكا عضو كار گروه الحاقي ايران بشود، مي‌تواند همانند گذشته مانع عضويت دائم ايران در سازمان تجارت جهاني شود.
گزارش سازمان تجارت جهاني حاكي است: در حال حاضر 30 كشور عضو ناظر سازمان تجارت جهاني هستند كه از مدتها پيش در حال مذاكره براي عضويت دايم در اين سازمان مي‌باشند و در اين بين الجزاير از 18 سال پيش‌ يعني سال 1987 كه عضو ناظر شد، در حال مذاكره براي عضويت دايم در اين سازمان است و در اين خصوص ركورد دار است و كشورهاي روسيه، عربستان سعودي، بلاروس و اوكراين نيز از سال 1993 ميلادي يعني 12 سال پيش در حال مذاكره هستند تا به سازمان تجارت جهاني ملحق شوند.
بنابراين گزارش، در حالي كه ازبكستان سال 1994 عضو ناظر شد، كشورهاي ويتنام، سيشلز و تونگا نيز از سال 1995 تاكنون در حال مذاكره براي عضويت دايم در اين سازمان هستند و آذربايجان و جمهوري دموكراتيك لائو پيپل از سال 1997 تاكنون عضو ناظر اين سازمان هستند.
سال پذيرش عضويت ناظر كشورهاي ساموئا 1998، آندورا، لبنان، بوسني و هرزگوين، بوتان و كاپ وردا 1999، يمن 2000، با هاماس و تاجيكستان 2001، اتيوپي 2003، ليبي، عراق، افغانستان، سربيا و جمهوري مونتگررو 2004 و ايران و سائوتام 2005 ميلادي مي‌باشد.
بنابراين گزارش، در بين كشورهاي عضو ناظر سازمان تجارت جهاني كه تاكنون عضو دايم نشدند، روسيه بيشترين تعداد نشست كار گروه الحاق را به ميزان 25 نشست داشته است و اوكراين و عربستان با 13 و 12 نشست كار گروه در رتبه‌هاي دوم و سوم قرار دارند


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

ایران اکنون عضو ناظر سازمان تجارت جهانی است

ما باید عضو این سازمان می شدیم و گرنه از گردونه تجارت در جهان عقب میماندیم. عضويت در سازمان تجارت جهاني الزاماتي را براي كشورها از جمله باز كردن بخشي از بازار داخلي بر روي كشورهاي عضو و انطباق قوانين و مقررات اقتصادي و تجاري با استانداردهاي سازمان تجارت جهاني به دنبال دارد.
این خبر واقعا مسرت بخش است. ولی از طرف دیگر فقط 10 سال فرصت داریم تا صنایع کشورمان را توانمند سازیم که روی پای خود به ایستند. حداکثر 10 سال بعد (به مرور تا 10 سال) تمام تعرفه های ما و عوارض و سود بازرگانی و … منطبق با قوانین این سازمان خواهد شد. دربهای کشور به روی کالاهای کشورهای عضو (145 کشور) گشوده خواهد شد.
بعد از سالها برگزاری کنفرانس و کنگره در مورد مدیریت و کیفیت و کاهش هزینه و بهره وری و چه و چه و چه تازه در آن زمان است که صنایع ما خواهند فهمید که چه اتفاقی افتاده است.

تا دیر نشده باید خود را برای مسلح کردن به تکنیکهای روز مدیریتی و کاهش هزینه ها انجام دهیم. از طرفی دولت نیز باید اقدامات مربوط به کاهش تصدی دولت در اقتصاد و تجارت را سرعت بخشد. کاهش عوارض و مالیاتها و اصلاح قوانین کار و … همه باید در جهت تقویت صنایع کشور به سرعت صورت گیرد.

هیجان انگیز شد. اگر مدیران ما باز هم در خواب بمانند این بار دیگر هیچ اثری از صنایع کشور باقی نخواد ماند تا بخواهیم آنرا مدیریت کنیم


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

امروز محصول ما به همراه يكي از ماهر ترين ويزيتورهايمان به شهر نمونه اعزام ميشود تا اولين فيدبك و احتمالا اولين سفارش را دريافت كند.
ما كارمان را خوب انجام داده ايم. بقيه به مهارت ويزيتورم كه قبولش دارم و عوامل محيطي كه خارج از كنترل ماست مربوط ميشه.

خيلي اذيت شديم تا به كيفيت دلخواه برسيم. من خيلي تعجب ميكنم كه با اين همه پيشرفت در صنعت چاپ هنوز چاپ خونه هاي ما نميتونن اون رنگي رو كه ما ميخواهيم تو كار چاپي به ما تحويل بدن. هميشه خطا هست. هميشه.
توي اين محصول ما رنگ خيلي اهميت داره. رنگ بندي رو بايد بتونيم براي مدت طولاني بصورت يكنواخت حفظ كنيم. حالا اينكه چاپ خونه نتونسته عين رنگ نمونه ما رو در بياره رو ميتونيم يه جوري حضمش كنيم ولي اينكه همون چاپ خونه تو چاپ بعدي باز هم نميتونه عين همين چيزي رو كه خودش چاپ كرده رو تحويل بده ديگه افتضاح صنعت چاپ ايرانه. جدول رنگ پنتون اصلا مفهوم نداره. خسته مون كردن. سلفون كش هم يك ساز ديگه اي رو مينوازه و ما خلاصه خيلي خون دل خورديم تا محصولمون در كيفيتي كه ميخواهيم عرضه بشه. تامين كنندگان بعدي هم همين طور با اعصابمون بازي كردند.
در هر حال. الان محصول بيرون اومده. كارتنها امروز تحويلمون ميشن. تعداد توليد رو با توجه به اينكه محصول ما رنگي است و رنگ رو هم مشتري انتخاب ميكنه بايد متناسب با سفارش تنظيم كنيم. يك چيزي تو مايه هاي سيستم كانبان رو بايد پياده ميكرديم كه تا عملا زير فشار سفارش قرار نگيريم نميتونم بگم كه همه چيز رو درست برنامه ريزي كرديم يا نه.
از فردا تمرينات لازم رو براي افزايش مهارت بچه هاي توليد و بسته بندي شروع ميكنيم. حداكثر سه روز تا اولين سفارش فرصت داريم.

ديشب كه بالاخره جلسه توجيحي و برنامه ريزي ويزيتور تموم شد نفس راحتي كشيدم. البته استرس تازه شروع شده. تا ويزيتور برگرده و فيدبك ها رو به من برسونه نميتونم آروم بمونم.
با خودم فكر ميكردم كه چه خوب شد از تك محصولي خارج شديم. البته تك محصولي تك محصول هم نبودم. تو كار كاغذ تنها شركتي هستيم كه تك محصولي نيست چرا كه 5 گروه مختلف كاغذ اداري رو عرضه ميكنيم ولي به هر حال تو صنعت كاغذ اداري بوديم. بايد يك چيز ديگه هم در كنار كاغذ اداري قرار ميگرفت تا پارسال كه بحران كاغذ پيش اومد برنامه ريزي هاي مالي ما به هم نميخورد . گرچه پارسال از دست دادن سرمايه كلان به خاطر فروش خارج از سقف اعتباري به يكي از فروشگاههاي خريدار محصولمون كه همه با هم پريد هم مزيد بر علت بود. ولي در كل اگر پارسال تك محصولي نبوديم مجبور نبوديم در شش ماهه دوم شرايطي رو كه فقط يك ماهش رو كاغذ داشتيم رو تحمل كنيم. فروشندگان رول ميدانند كه وقتي ما كاغذي سفارش ميديم منظورمون چه جور كاغذيه ولي پارسال كه سرمايه نقدينگي ما در دست چند نفر خوابيده بود و شركت بي پول بود حتي وقتي سفارش رول كاغذ داديم كاغذ فروش مجبور شد يك موتور سوار رو اعزام كنه كه همه بنگاههاي كاغذ رو سر بزنه تا يكي از اينجا دو تا از اونجا كلا 36 رول بتونه برام فراهم كنه. شايد نتونيد تصور كنيد كه توي شركتي كه روزانه چند رول وارد ميشد تهيه كردن 36 رول كه اون هم فقط در مهرماه اتفاد افتاد و بقيه سال خبري از كاغذ نبود يعني چي. اون هم تو شرايطي كه نقدينگي شركت به شدت كاهش يافته بود و بيشتر فروشندگان كالاهاي ما نتونسته بودند پولشون رواز مشتري هاشون كه عمدتا دولتي هستند بگيرند. بههر حال هر چه بود گذشت و اميدوارم امسال با اين محصول جديد بتونيم مشكلات سال 83 رو پر كنيم تا تازه به شرايط سال 82 برسيم. يعني 2 سال عقب افتاديم تازه اگر اين محصول جديد خوب جواب بده.

تمرين خوبي بود براي ما تا بتونيم جلوي مشكلات بزرگتر بهتر به ايستيم. به شرط اينكه خوب درس گرفته باشيم.

حالا خوب ميدونم چرا 3M تو همه صنعتها هست و يا چرا كمپاني هاي بزرگ چند صنعته هستند. شركت در اندازه جهاني مشكلاتش هم به همون اندازه بزرگه.
تو تيتر روزنامه ابرار اقتصادي امروز نوشته كه اقتصاد تا سال 2009 دولتي ميمونه. چون هيچ وقت هيچ كاري طبق برنامه نبوده يعني 2009 كه سهله حالا حالا بايد تو سيستم دولتي در كنار آقا زاده ها دست و پا بزنيم

اگر شما هم صاحب واحد توليدي هستيد در فكر يك فيوز براي شركتتون باشيد. تو كشور ما كه شب ميخوابيم و صبح با يك شرايط جديد تجاري-سياسي-اقتصادي مواجه ميشيم و نتايج انتخابات اونقدر مهم و تاثير گذار هستش كه همه منتظر نتايج ميمونن بايد در فكر منايع مالي ديگري هم باشيد تا اگر تجارت صنعتي خراب شد در صنعت ديگه اي بتونيد جبران كنيد. اگر هم تازه تاسيس هستين و هنوز پرسنلتون رو كامل نكردين بدونين كه يك حسابدار خوب براي شركت شما از منشي هم واجب تره. هيچ ايرادي نداره كه تلفن ها رو خودتون جواب بدين ولي از دست دادن سرمايه و عدم نظارت خيلي دقيق (روي خيلي تاكيد دارم) روي منابع مالي ميتونه شركت شما رو فلج كنه.

راستي يك خبر خوب. بانك صنعت و معدن سيستم اعتبار اسنادي ريالي راه انداخته. در مورد اين سيستم حتما خواهم نوشت ولي اگر واقعا جا بيفته و همه بانكه پشتيباني كنند ديگه مشكلي مثل از بين رفتن پول فروشنده كالا نخواهيم داشت


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید