ديروز كلاسهاي ترم جديد شروع شد و هنوز هيچي نشده كلي وقت گذاشتيم. ولي بهتر از ترم قبلي هستش. كمي راه افتاديم انگار
فعلا كه فرصت زيادي براي نوشتن ندارم ولي بهتر ديدم چند تا آمار اقتصادي رو كه امروز استادمون تو كلاس عنوان كرد و برايم جالب بود رو بهش اشاره كنم كه ميدونم به خوندنش مي ارزد
كل توليد ناخالص جهان 32000 ميليارد دلار بوده است كه سهم ايران فقط 210 ميليارد دلار ميباشد. يعني چيزي در حدود 65 صدم درصد. براي اينكه گوشي بهتر دستتون بياد كه يعني چي بايد عرض كنم درآمد سرانه ايران پايين تر از نرخ جهاني و رقمي در حدود 1600 دلار در سال ميباشد كه در سال 1355 اين رقم 200 دلار در سال بود كه در همان سال درآمد سرانه كره جنوبي 1800 دلار بود
يك سوم كل توليد جهان متعلق به آمريكاست. بعد از آمريكا اروپا و ژاپن به ترتيب دوم و سوم هستند با رقم تقريبي 5000 ميليرارد دلار براي هر كدام
به عبارتي ديگر 65 درصد كل توليد جهان توسط اين سه گروه توليد ميشود.


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

امروز صبح رفتم فروشگاه شهروند تا ببینم چای ایرانی خوب چی پیدا میکنم
شاید باورتان نشود ولی همه چای ها حتی آنها که نام فارسی داشتند مثل شهرزاد و جهان و عقاب و گلستان و … همه و همه چای خارجی بودند که در ایران بسته بندی شده بودند.
خیلی نا امید شدم. یعنی همه چایی هایی که در داخل کشور به فروش میره خارجی هستند؟
پس چای شمال چه میشود؟ یاد گزارشی افتادم که چای در دست چای کاران داخلی مانده بود و دولت نمیخرید. گزارش مال پارسال بود.
داشتم دیگه نا امید میشدم که چشمم افتاد به آخرین ستون از چایی ها و چایی دیدم با نام نمونه و بسته بندی زیبا.
روی آن نوشته است از برگ تازه و با طراوت باغات سرسبز کوهپایه های خزر
خیلی خوشحال شدم. جالب است بدانید که این چای در 4 نوع موجود بود یکی برای صبحانه و سه نوع دیگر ترنج و پرتقال و لیمو بودند.
یکی از مزایای بزرگ این چای فاقد اسانس و مواد افزودنی عطر دهنده و رنگ دهنده بودن آن است
الان یک استکان از آن را نوشیدم و جای شما خالی. خیلی هم خوشمزه و دلچسب بود.
به همه شما توصیه میکنم برای حفظ سلامتی خود و خانواده تان و برای حمایت از چای کاران داخلی از چایی ایرانی استفاده کنید

دیشب فیلمی از تلوزیون پخش میشد که ماجرای غرق شدن یک زیردریایی روسی بود. با وجود رشادتها و مهارتهای کاپیتان این زیر دریایی، او را بدلیل عدم همراه آوردن دفترچه ثبت رویدادها به هنگام غرق شدن زیر دریایی اخراج کردند.
با خودم فکر کردم که آیا درست است؟ یا باید بسته به موقعیت از خطاها گذشت؟ یا اینکه نه اشتباه اشتباه است؟ به نظرم با اخراج فرد خاطی درست است که سیستم برپا میماند ولی مهره مهممی که برایش زحمت کمشیده شده است از دست رفته است. خوب میدانید که مهمترین سرمایه ها هم کارکنان خبره آن هستند.
اصولا اشتباه بزرگی بوده است ولی آیا میتوان به این راحتی فرد ماهر و خبره ای را از سازمان خارج کرد؟ یک مهره اساسی را چطور؟
یعنی باید اشتباه او را قبول کرد؟ یا اینکه نه اشتباه اشتباه است؟
نظر شما چیست؟ شما با من موافقید که چنین فردی را نباید اخراج کرد؟
یعنی باید از خودمان مایه بگذاریم و ما کوتاه بیاییم؟
عجب تناقضی شد نه؟ لطفا نظر خودتون رو بفرمایید

برای خالی نبودن عریضه بد نیست سری به این صفحه بزنید. برای کسانی خوبه که بدون میسنجر صبحشون شب نمیشه و نمیتونن تو اداره یا مسافرت به اون دسترسی داشته باشن! آدرسش اینه http://www28.meebo.com/


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

امروز مميزي خارجي ايزو داشتيم.
خدا رو شكر همه چيز خيلي عالي بود. مميز ما واقعا از اينكه اينقدر شركت منظمي هستيم به هيجان اومده بود.
گرچه دل من از مشكلاتي كه سر راه من وامثال من هست پر بود و هرچقدر هم از مشكلاتمون شكايت ميكردم كم بود ولي فرصتي براي اينكار نداشتيم. اصلا جايش هم نبود. ولي اگر واقعا امكانات اقتصادي و تجاري كه براي شركتهاي اروپايي فراهم است براي ما هم فراهم بود به مراتب جلوتر بوديم. به مراتب.
كاش شما هم به نمايشگاه صنايع چاپ و بسته رفته باشيد. من كه واقعا نيرو گرفتم. از اين همه تلاش از اين همه شوق و عشق به سازندگي
كاش ميديد كه صنعتگران اين مرز و بوم چطور با دست خالي و فقط با دلي پر از عشق به ايران و مردمانش چه ابتكاراتي كه كرده اند.
دست همه درد نكند. كاش اين دستها صاحب داشتند…
با بچه هاي مجله صنعت بسته بندي هم ديداري تازه كردم. زحمت كشيدند و تو نسخه جديد مجله كتاب مرا معرفي كرده اند.

راستي با راهنمايي هاي يك پزشك موفق شدم سرويس تعقيب كامنت رو به وبلاگم اضافه كنم.
حتما سر بزنيد و از آن استفاده كنيد. بسيار به درد بخور است. اكنون لينكش كنار آرم نارنجي رنگ در زير پستهايم ديده ميشود. امتحانش كنيد


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

برگرفته از كتاب روشهاي قيمت گذاري :

چندين راه كار براي نشان دادن عكس‌العمل نسبت به افزايش هزينه يا تقاضا بدون اينكه شركت مجبور باشد قيمت‌هاي خود را افزايش دهد وجود دارد كه برخي از آنها به شرح زير مي‌باشند:
1- منقبض كردن كالا به جاي افزايش قيمت: براي مثال شركت هرشي فودز قيمت شكلات‌هاي خود را ثابت نگه داشت اما آنها را در اندازه‌هاي كوچكتري توليد و به بازار عرضه كرد. شركت نستله اندازه شكلات‌ها را حفظ كرد اما قيمت آنرا افزايش داد.
2- استفاده از مواد اوليه يا اجزاي تركيبي ارزان‌تر: به عنوان مثال بسياري از شركت‌هاي شكلات سازي براي مقابله با افزايش قيمت كاكائو از مواد اوليه مصنوعي استفاده مي‌كنند.
3- كاهش يا حذف ويژگي‌هاي كالا براي كاهش هزينه: شركت سيرز طراحي مجدد برخي از لوازم خانگي توليدي خود را پيش گرفت تا بتواند با لوازم خانگي كه فروشگاه‌هاي تخفيف‌دار مي‌فروشند رقابت كند.
4- كاهش يا حذف كامل خدمات همراه كالا: همچون خدمات نصب، تحويل رايگان يا ضمانت نامه‌هاي طولاني مدت
5- استفاده از بسته‌بندي ارزان‌تر: در توليد اقلام بسته‌بندي مي‌توان از مواد اوليه ارزانتر استفاده نمود و يا از بسته‌بندي‌هاي بزرگتر براي كاهش هزينه‌ها استفاده نمود.

در اين خصوص چند نبايد و دو بايد وجود دارد كه لطفا به آنها توجه كنيد:
– نبايد فراموش كرد كه هر افزايش قيمت يك توجيه منطقي مي‌خواهد
– نبايد از پيش به مشتريان خود بگوييد چه اتفاقي دارد مي‌افتد و همه چيز تغيير مي‌كند. (مشتريان انتظار دارند درباره افزايش قيمت از پيش با خبر باشند تا اقدامات پيش‌گيرانه لازم رابراي تعديل فشار هزينه‌ها به كار بندند)
– نبايد با عدم ارائه توضيحات منطقي مشتريان را ناچار سازيد
– بايد حتي الامكان نخست از تحركات قيمتي نامشهود استفاده كنيد
– بايد از شروط پلكاني در قراردادها پيشنهادي استفاده كنيد (‌اين عمل بر اساس يك فرمول از پيش تعيين شده به شما امكان مي‌دهد قيمت‌هاي خود را به طور خودكار افزايش دهيد. براي عمل منصفانه مي‌توانيد از افزايش تورم يا قيمت‌هاي فروشندگان مواد اوليه پيروي نماييد)


براي تهيه اين كتاب ميتوانيد علاوه بر سايت اختصاصي آن به آدرس pricing.mojahedi.ir
از طريق انتشارات رادان تحرير به شماره تلفن 88897752 نيز اقدام فرماييد


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

امروز كمي فكرم آزاد تر شده. به قول خانم ناهيد وقتي آدم از نظر روحي تامين هستش فكرش هم خوب كار ميكنه.
واقعا همينطوره. امروز كه كمي روحا راحت تر هستم خودم هم احساس ميكنم كه به مسائل اشراف دارم و هنوز همه چيز تحت كنترلم هستند.
به فكرم زد سري به كالاهاي ته نشين شده در انبار بزنم. حدسم درست بود. قريب به 6 ميليون تومان كالا از نوع پر فروش يا پر مصرف توي انبار ما وجود داشت كه در واقع با توجه به زمان بندي منظم توليد كه ايجاد كرده ايم ديگه به اونها نيازي نداريم و اين خودش كلي به ما تو بدهي هامون كمك ميكنه. به هر حال تنوع محصولات ما نزديك به 170 نوع هستش و اگر از هر كدام حتي يك كارتن هم اضافه داشته باشيم خواب سرمايه بالا خواهد رفت.
از طرفي برخي از محصولات كم مصرف هم داشتيم كه مدت زيادي تو انبار مونده بودند. گفتم اونها رو هم به نماينده هامون توزيع كنند. يه جورايي انبارمون رو از كالاهاي نشت كرده خالي خواهيم كرد. بخش عظيمي از مشكلات مالي ما هم مرتفع خواهد شد. علاوه بر آن با توجه به اينكه آخر سال هم هست انبار ما به صورت به روزتري با كالاهاي توليد جديد داراي موجودي خواهد بود و كالاهاي با تاريخ توليد قبلي نخواهيم داشت.
شايد بپرسيد كه چرا FIFO نيستيم كه اين مشكل پيش نياد. راستش فايفو هستيم ولي هميشه با اينكه در سيستم ما چيزي به عنوان ذخيره رزرو و ذخيره احتياطي نداريم ولي مقداري موجودي ته انبارها ميمونه. اين هم ناشي از عدم مديريت صحيح بر روي كالاي انبار است. با اينكه ما تو سيستم انبارمون قرار نيست ذخيره رزرو داشته باشيم ولي به علت لغو سفارشات و يا تعويض سفارشات برخي كالاهايي كه برابر درخواست مشتري توليد شده اند مجبوريم آن كالاها را در انبار نگهداري كنيم تا درخواست بعدي برسه و بعد بدون توليد از انبار ارسال كنيم كه اين فاصله گاها ممكنه به يك ماه يا بيشتر هم برسه.
براي كساني كه نميدانند FIFO چيست بايد عرض كنم كهFIFO مخفف First In First Out است يعني كالايي كه اول از همه وارد انبار شده است قبل از ديگر كالاها نيز از انبار خارج شود. بهترين مثال براي اين روش انبارداري سوله هاي غلات است. چون سوله ها از زير تخليه ميشوند غلاتي كه زودتر داخل سوله ريخته شده اند زودتر هم تخليه ميشوند. اليته با سيستمهاي ديگري ميتوان حتي كارتنها را هم به اين روش نگهداري كرد. كاري كه ما ميكنيم. عكس اين عمل LIFO يا Last In First Out است كه كالايي كه آخر وارد شده زودتر برداشته شود. بهترين مثال هم براي اين روش كارتنهاي روي هم چيده شده است. آخرين كارتن روي كارتنهاي قبلي قرار ميگيرد و در هنگام برداشتن نيز معمولا كارتن بالايي را كه ديرتر از كارتن اولي (زيرين) چيده شده است را بر ميداريم.
به هر حال اگر بتونيم تا پايان سال پول اين موجودي نشت كرده را دريافت كنيم كلي از مشكلات ما حل ميشه


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

به نظر شما مديريت عامل يك شركت 10 نفره بودن سخت تره يا 50 نفره يا 1000 نفره؟
شايد باور نكنيد 10 نفره از همه سخت تره.
چرا ؟ چون شما بايد يك آچار فرانسه باشيد و به همه كارها به خوبي برسيد. در يك شركت 50 نفره حداقل دو تا مدير اجرايي زير دست شما هستند كه ميتونن كارهاي دو بخش مختلف رو به خوبي اداره كنند و شما فقط نتايج رو با برنامه بسنجيد و ايرادها رو رفع كنيد تا با سرعت بيشتري به پيش برويد.
در يك شركت 100 نفره اوضاع مدير عامل بهتره. مشاوران بيشتري داره و مديران با قدرتي كه ميتونه روي اونها حساب كنه. ميتونه بهتر تصميم گيري كنه. كار اصلي مدير ارشد هم تصميم درست در لحظه درسته.
ولي انگار يه چيزي رو نديديم. اون هم همون شايبستگي مديران مياني است.
قرار نيست شما اونها رو مدير كنيد. اونها هستند كه بايد با لياقت و توانايي خودشان شما را مجاب كنند كه اختيارات بيشتري را به آنها بدهيد. پس فرض اينكه مديران لايق بيشتري دارند به مدير عامل در شركتهاي بزرگتر كمك ميكنند خودش داستاني دارد كه جريان مثنوي هفتاد من كاغذ شود ميشه.
ديروز رو نتونيستم درس بخونم. جز ساعت 11:30 شب تا 1 رو. ديگه چشمام واقعا داشت بسته ميشد. خستگي ديروز ناشي از ترخيص بار مسافري برادرم در فرودگاه امام و ترافيك مسير رفت و آمد كلي از من انرژي و وقت گرفته بود. وقتي هم كه برگشتم به شركت اونقدر كار منتظر من بود كه به زور ساعت 8 خودم رو از دفتر انداختم بيرون
تو راه با خودم فكر ميكردم اگر حداقل دو تا مدير توانمند داشتم بهره وري من چقدر بالاتر ميرفت؟
با اينكه بيشتر كارهاي اجرايي رو واگذار كردم ولي هنوز تا تواناتر شدن پرسنل مسئولم براي پذيرش بيشتر كارها اونطوري كه من دلم ميخواد خيلي فاصله داريم و بايد كار كنم ولي فرصت آموزش دادن رو هم ندارم. اين كلاسها همه وقتهاي آزاد رو از من گرفته.
درسش رو هم نخونيم حداقل استرسش رو كه داريم.

هنوز هم وقتي خيلي خسته ميشم وقتي به عقب نگاه ميكنم كه چه مشكلاتي رو پشت سر گذاشتم انرژي دوباره ميگيرم كه باز هم بيشتر تلاش كنم.
به تجربه برايم ثابت شده كه مهمترين ابزارهاي من فكر باز وسرزندگي است. وقتي يكي از اينها رو نداشته باشم شديدا افت كاري پيدا ميكنم. ولي وقتي خودم رو سرزنده نگه ميدارم و انگيزه ام رو براي گذر از مشكل جديد تقويت ميكنم و به خودم اجازه نميدم مشكلات كاري فكرم رو به هم بزنه احساس سبكي ميكنم. اميدوارتر ميشم. گرچه خود اين كار انرژي مضاعفي ميخواد كه بايد خود جوش هم باشه
ولي خودمونيم از درون خسته ام. هر چقدر هم كه به خودم بگم من آهنم….

ظاهرا كتاب هم داره كم كم فروش ميره. فكر ميكنم اواخراسفند بهتر فروش بره چون تقريبا تا اون موقع معرفي شده.
بعد از امتحانات بايد بطور فشرده يك بررسي كلي در مسائل داخلي شركت انجام بدم.
يكبار ديگه بايد برخي ساختارها رو تو شركت تعريف كنم. به عبارتي ساده تر بايد براي سال 85 برنامه بنويسم. فرصت زيادي نخواهم داشت مخصوصا كه تا آخر بهمن رو درگير امتحانات و پاس كردن چكها هستيم. همونا براي بهمن من كافيه !!
حالا مشكلات و ترافيك كاري آخر سال توي اسفند ماه پيش كش


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

بر حسب اتفاق گذرم از مقابل پارك ساعي درب خيابان وليعصر افتاد و ديدم كه با پارچه بزرگي نوشته بودند شهر بازي با وسائل جديد و مديريت جديد بازگشايي شد.
ياد وسائل تفريحي زهوار در رفته داخل شهربازي افتادم.
براستي چرا سازمان استاندارد كه اين همه روي استاندارد اجباري برخي كالا ها اصرار ميورزد و بسياري از كالاها نيز يا با جعل آرم و يا با آرم رسمي در سطح بسيار پاييني عرضه ميشوند نمي آيد فكري به حال ايمني وسائل شهرهاي بازي و آسانسورها و پله برقي ها و … بكند؟
چه خوب بود اگر والدين اطمينان پيدا ميكردند كه وسائل شهر بازي اعم از تاب و سرسره تا وسائل برقي و چرخ فلك و … همگي در دوران هاي منظمي مورد بازبيني قرار گرفته و ايمني آنها براي استفاده كننده تضمين گشته است؟
شايد شركتهاي مثلا آسانسورساز اتفاقا انواع استانداردهاي مديريت كيفيت و استانداردهاي اجباري و تشويقي محصول را هم داشته باشند ولي آيا مسافري كه قصد استفاده از آن را دارد نبايد بداند اين وسيله چند وقت پيش مورد بازنگري و سرويسهاي دوره اي قرار گرفته و صحت عملكرد آن تاييد گشته است يا خير؟ مثلا اگر چند سال از آخرين زمان سرويس گذشته باشد چه اتفاقي مي افتد؟
چند بار تا كنون شنيده ايم و خوانده ايم كه آسانسوري در فلان ساختمان گير كرد؟

همينطور كه داشتم با خودم فكر ميكردم با خودم گفتم اي بابا. خوش خيال شدي ها. بيماراني كه خودشان با پاي خودشان براي درمان مراجعه ميكنند به حال خود رها ميشوند و با هزار بدبختي تحت درمانهاي آنچناني! قرار ميگيرند حالا كي وقت و حوصله داره به فكر مشكلاتي قابل پيش بيني باشه؟

توضيح: منظور من اين نبود كه والدين بيفتند تو دردسر. بلكه بر عكس. منظورم اين است كه مديران اين شهرهاي بازي بايد اين اطمينان را به والدين بدهند كه وسائلشان به موقع مورد تست و آزمون ايمني قرار ميگرد و چقدر از زمان آخرين كنترل ميگذرد.


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

امروز مجوز چاپ اولين كتابم صادر شد.
تا خود كتاب از چاپ خونه بياد بيرون نسخه الكترونيكي اون رو به شما تقديم ميكنم

کتاب روشهای قیمت گذاری

در توضيح كتاب نوشته ام كه :
عليرغم اهميت روز افزون عوامل غير قيمتي در فرآيند بازاريابي جديد، قيمت به عنوان يكي از عوامل مهم آميخته بازاريابي شناخته شده است. چه بسيارند كالاهاي مرغوب و مقرون به صرفه اي كه به دليل قيمت گذاري اشتباه، از طرف خريداران انتخاب نشده اند و زيانهاي هنگفتي را به شركت تحميل نموده اند.
نويسنده كه خود مديريت ارشد يكي از واحدهاي موفق صنعتي كشور را بر عهده دارد در اين كتاب بيش از 30 نوع از سياستها و خط مشي ها و روشهاي مختلف قيمت گذاري را مورد بررسي قرار داده تا خواننده بتواند با اتخاذ مناسبترين سياست قيمت گذاري منافع كسب و كار خود را حداكثر نموده و در شرايط مختلف آنها را به طور مناسبتري تعديل نمايد.

براي سفارش نسخه الكترونيكي كتاب يك سي دي محتوي e-Doc – PDF (Adobe Reader)- 700 Kb اينجا كليك كنيد
دريافت نسخه نمايشي


توضيح: سفارشات شما از طريق پست ارسال و هزينه آن توسط مامور پست در هنگام تحويل دريافت ميگردد

همکاری در فروش: اگر سایت یا وبلاگی دارید که علاقمندید این کتاب را در آنجا به فروش رسانده و درآمدی کسب نمایید کد زیر را كپی نموده و در متن سایت خود قرار دهید. کمیسیون فروش برای خریدهای قطعی 10 درصد میباشد
در کد زیر به جای عبارت ******* بایستی کد کاربری شما درج گردد.


برای دریافت کد کاربری اختصاصی خود ثبت نام کنید. با این کد کاربری شما میتوانید از درآمد و میزان فروش سایت خود مطلع شوید.

به هر حال اين اولين كتابي است كه آنرا تاليف كرده ام. اميدوارم مرا با راهنماييهاي خود در جريان كم و كاستي هاي آن قرار دهيد تا بتوانم راهنماييهاي شما را در كتابهاي آينده ام به كار ببندم

راستي يادم رفت بگم كه فعلا اين كتاب و نسخه الكترونيكي اون رو با تخفيف ميفروشم. سايت اصلي كتاب كه البته لينكش در منوي سمت راست وبلاگم قرار دارد اين است: pricing.mojahedi.ir

ضمنا یکی از پستهای قبلی ام را به عکس جالبی مزین کردم. حتما ببینید


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

امروز جلسه اي با برخي ار كاركنان قسمت توليد داشتم. اواسط جلسه بود كه حسابدارمون خبر داد كه اعتراض ما در هيئت حل اختلاف دارايي رد شده!
خيلي تعحب كردم. اصلا فكرش رو هم نميكردم كه قبول نكند. چيز مسلم و بديهي بود.
ماجرا از اين قرار بود كه مميز مالياتي سال 82 ما دفاتر ما را بدليل عدم ارائه فاكتورهاي فروش رد كرده بود در حاليكه تمامي اسناد مربوط به فاكتورهاي فروش ضميمه اسناد حسابداري بودند. از طرفي برگه مالياتي ما را به ما ابلاغ هم نكرده بود ولي نوشته بود كه بدليل عدم حضور در محل ابلاغ شده و بهانه اي شده بود براي رد كردن دفاتر ما و در نتيجه مبلغ ماليات ما به مراتب بيش از واقعيتي كه بايد پرداخت ميكرديم در نظر گرفته شده بود.
من وقتي در هيئت حل اختلاف اسناد و دفاتر و گزارشهاي فروش فصلي را نشان دادم و با توجه به برگه ابلاغيه مالياتي كه همه امضاها متعلق به خود مميز بود و نشان از سند سازي داشت و بحثهايي كه در جلسه شد تصور نميكردم اعتراض ما رد شود.
وقتي جواب هيئت را برايم فاكس كردند ديدم كه مميز مالياتي نوشته كه اينجانب تاييد ميكنم كه گزارش فروش ارائه نداده اند و هيئت هم خيلي راحت قبول كرده و راي صادر كرده كه حق با مميز است. واقعا شاخ در آوردم!!!
آخه چطور ممكنه؟
همه اينها يك طرف ديروز هم وقتي مميز جديدمون (كه برسي دفاتر سال 83 ما رو بر عهده داره) خبر داد كه دفاتر امسال ما رو خود سرمميز بررسي خواهد كرد تعجب كردم. بعد هم كه خود سرمميز زنگ زد كه بياييد توافق كنيم و رقمي كه براي ماليات ما در نظر داره چيزي حدود چهار برابر كل سود عملكرد ما در سال 83 هستش!!!!
من واقعا حيران مانده ام كه بر چه اساسي به اين اعداد دقيق رسيده اند؟
با خودم فكر ميكردم اگر به هر دليل اين ماليات را بپردازم صد در صد سال 84 بايد به مراتب بيشتر بپردازم. چون اصلا ربطي به عملكرد ندارد كه بد تر شده است.
آيا بايد ماليات را بپردازم و براي سال بعد فكري بكنم يا اينكه به فكر منحل كردن شركت و تاسيس شركت ديگري باشم تا پرونده مالياتي ما بسته شده و پرونده جديدي از صفر باز شود؟!
راه حل دوم واقعا مسخره است. مسخره تر از اون علت اين فكر است.
واقعا بيشتر از اينكه به خود مبلغ ناراحت شوم به بي عدالتي و بي منطقي مالياتي ناراحت هستم.
بد شانسي آدم لجبازي هم هستم كه ميترسم سر لج بازي بيام درگير بشم و قوز بالا قوز بشه.
لطفا ننويسيد كه حتما دم مميز رو نديدي
فعلا تصميم دارم مجددا اعتراض كنم. در خصوص توافق با سر مميز بايد بيشتر فكر كنم. لازم به توضيح هستش كه اين توافق شخصي نيست. بلكه اسما توافق است و ربطي به روابط زير ميزي ندارد
بايد با دقت تصميم بگيرم. توكل به خدا

بعد از ظهر هم جلسه اي با ويزيتور شهرستان داشتم و با اينكه خبرهاي خوبي داشتيم ولي تاثير خبر صبح همچنان در من وجود داشت.
فعلا كه ميخوام به هيچ كدوم فكر نكنم. سه شنبه امتحان داريم. بهتره كمي درس بخونم. خيلي وقته كه فرصت مطالعه نداشتم. مخصوصا كه تازه از شر سرما خوردگي هم دارم راحت ميشم.


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

اين روزها سخت درگير برنامه ريزي طرح يك برنامه ويزيت و به عبارتي حمله تقريبا مستقيم به يكي از رقبا هستم. تغييراتي در سيستم فروش ايجاد كردم كه اميدوارم خوب جواب بده.
گامهاي خوبي هم تو برخي از شهرهاي بزرگ برداشتيم. اسمش رو گذاشتم طرح لكه جوهر.
اختراع خودم هستش. اميدوارم جواب بده. تقريبا از دو سال پيش ايده اش تو ذهنم روشن شد. ولي زياد روي اين طرح تمركز نكرده بودم (يعني فرصت زيادي هم نداشتم بخصوص بعد از بحران مالي سال 83) ولي به هر حال از ديروز اجرا شد.
بعدا مفصل برايتان خواهم نوشت. فعلا نميتونم بيشتر بنويسم تا كار خوب جا بيفته. (يكي نيست بگه مگه قبلي ها رو نوشتي كه اين يكي رو هم بنويسي)‌ خب آخه حق هم داريد. ولي باور كنيد اين جور برنامه ها رو اصلا نميشه گفت كه چي هستند. جا افتادنشون هم زمان ميبره. برخي حتي ممكنه دو سه سال زمان ببره. بايد بعد از فتح فتوحات درباره اش صحبت كرد چرا كه رقيب ممكنه بويي بره و نشه اونطور كه بايد ضرب العجل رو به كار بست. منظورم ضرب العجل دو ساله نيست ها!!!
ولي به محض اينكه ديدم رقيبم داره عكس العمل نشون ميده ديگه ميتونم براتون از گامهاي اول بنويسم.
اين بخش از ماركتينگ براي من خيلي جذابه. درست مثل بازي شطرنج ميمونه به شرطي كه خيلي خوب بتونين صفحه بازي رو ببينيد.
واقعا از اين بايت شرمنده خوانندگانم هستم. چرا كه خودم هم دلم ميخواد شرح بدم ولي مجبورم.

يك بازنگري كلي هم در نظامنامه داريم كه بايد با دقت خاصي انجام بدم. تقريبا خوب پيش رفتم.
از طرفي هم بودجه بندي و تنظيم برنامه مالي تا پايان سال هم داشتم كه اونم خيلي خسته ام كرد.
متاسفانه كار من طوري هستش كه بيشتر بايد تمركز كنم و فكر كنم تا به نتيجه برسه وگرنه بي فايده خواهد بود از اين شاخه به آن شاخه پريدن. همين باعث ميشه كه فرصت زيادي براي كارهاي ديگه بخصوص درس خوندن نداشته باشم و اين عذابم ميده.
يكي ديگه از درگيريهاي اين روزم تهيه مدارك . تنظيم لايحه براي هيات حل اختلاف دارايي بود. ظهر اونجا بودم. تصور ميكنم اعتراض ما قبول بشه. توكل به خدا.

وقتي به ليست مطالبات معوقه شركت نگاه ميكنم و با ليست بدهيهاي جاري مقايسه اش ميكنم ميبينم اگر از همون اول به هيچ كسي اعتماد نميكردم و دلم نميسوخت و فقط و فقط به منافع شركت فكر ميكردم و ضوابط الان وضعم اين نبود.
يك نظم و قاعده مالي براي شركت تنظيم كنيد و اصلا هم از آن خارج نشويد. توي اين برنامه بايد همه نوع مشتري را در نظر بگيريد. از عمده فروشاني كه براي اولين بار با شما همكاري ميكنند و معتبر نيز هستند تا خرده فروشاني كه بايد به عنوان نقاط فروش در شهرهاي كوچكي از آنها به عنوان ابزاري براي فشار و محاصره رقيب استفاده كنيد را در اين برنامه ببينيد. دوست و فاميل و افرادي كه از شما مي خواهند به خاطر مشكلشان كمي شل بگيريد را بگذاريد كنار. تجارت تعارف ندارد. اگر انتظار دارند مشكلشان را شما حل كنيد يقين بداريد كه براي مشكل فرداي شما آنها اصلا كمكي نخواهند كرد.
حرف هيچ كسي حرف نيست. مشكل ما اينجاست كه ايراني هستيم و كاملا رابطه مدار و ميخواهيم مثل يك الماني كاملا ضابطه مدار رفتار كنيم و اين يعني تضاد و نتيجه هموني ميشه كه الان سر من اومده.وقتي پاي ضابطه به ميان مياد داد همه در مياد و اعتراضها و نهايتا انتخاب محصول رقيب. هنوز سيستم بازار ايران بسيار سنتي است. همه چيز روي حرف و صحبت است. از قديم هم گفتن حرف كه خرج نداره. اوضاع چكها هم كه قوز بالا قوز شده. انگار نه انگار كه چك يعني تعهد پرداخت.
وقتي از يكي ميخواهيد كه رعايت ضوابط را بكند دلخور ميشود و به او بر ميخورد كه بابا ما كه اين حرفها رو نداريم و فلان و بهمان.
فقط زماني كه نام تجاري شما از اعتبار و جايگاه خاصي برخوردار شد آن وقت است كه ميتوانيد همه را در چهارچوب ضابطه قرار دهيد. همين كاري كه الان من دارم ميكنم.
زماني مجبور بودم براي جا افتادن اسمم با هر سازي برقصم ولي اين روزه فرق ميكنه و حالا نام تجاري رادان خودش در ميان محصولات كاغذهاي اداري حرفي براي گفتن دارد و كلي متمايز تر از ديگران است. به هر حال اينها را به همان بهايي كه اشاره كردم بدست آورده ام. بهايي كه بايد ميپرداختم ولي شما مجبور نيستيد آنرا بپردازيد.

به هر حال شايد گفتن اينها برايتان مفيد باشد. گرچه در نظرسنجي كسي تمايلي به استفاده از تجارب نشان نداده و همه دنبال مقالات مديريتي هستند. مقالاتي كه تو هر كتاب و مجله و سايتي ميشه پيدايش كرد و اصولا قرار هم نيست توي اين وبلاگ اونها رو كپي كنم. اين وبلاگ براي نوشته هاي خود منه. مقاله هم از خودم بخوام بنويسم كه ديگه ميشه مقاله نه وبلاگ و اصولا مقاله از حوصله وبلاگ خارجه چرا كه خواننده مياد اينجا چند سطري رو بخونه و اگر حوصله داشت يك يادگاري هم روي ديوار اينجا بنويسه و بره. بعيد ميدونم حوصله كنيد و در اينجا مقاله بخوانيد. راستي يادم افتاد كه دارم يك مقاله هم در مورد تغيير براي هفتمين كنفرانس مديران كيفيت مينويسم كه اميدوارم پذيرفته بشه. اونوقت شايد يك لينك به فايل مقاله بدم.

و اما رشته مديريت اجرايي:
دوستان زيادي از من با ايميل و آف لاين و پيغام و پسغام در مورد مديريت اجرايي سوال ميكنند.
بايد به عرضتان برسانم كه براي ادامه تحصيل در اين رشته علاوه بر آزمون سراسري ازمونهاي اختصاصي هم هست كه خود دانشگاهها برگزار ميكنند. مثلا دانشگاه قشم دو تا دانشگاه خارجي داره، يا دانشگاه علم و صنعت شنيدم دوره فراگيرش رو داره يا همين خود سازمان مديريت صنعتي يك آزمون اختصاصي ديگه هم داره. آزمون سراسري هم در يك روز جداگانه براي اين رشته برگزار ميشه و دوستاني كه مديريت خوندن ميتونن هم آزمون كارشناسي ارشد مديريت صنعتي و بازرگاني و دولتي رو شركت كنند هم اين ازمون رو.
دروس هم رياضي، زبان، GMAT(قدرت تجزيه و تحليل – كه بيشتر پايه رياضي داره) مباني مديريت ، دانش مسائل روز ادبيات فارسي و … است. اهميت رياضي و زبان خيلي زياده.
من شخصا اين رشته رو براي دانشجويان مديريتي توصيه ميكنم. گرچه همه ميتونن بيان و اين رشته رو انتخاب كنند و ادامه بدهند.
منابع درسي رو بهتره از كلاسهاي كنكور بدست بياريد چون دائما ضرائب و منابع تغيير ميكنند.
پيشنهاد ميكنم در يكي از كلاسهاي كنكور اين رشته ثبت نام كنيد. من اسم نميبرم تا تبليغ نشه ولي جزوه هايي هم هست كه ميتونين بخرين و خودتون بخونين.
ازمون در اسفند برگزار ميشه. زمان زيادي نداريد. پس بجنبيد. انشاا.. قبول كه شدين محل برگزاري مراسم شيريني خوراني رو با هم هماهنگ ميكنيم. انشاا…

ضمنا از دوستان بزرگواري كه زحمت ميكشند و لطف ميكنند و در پستهايشان نامي از من ميبرند يا به پستهايم اشاره ميكنند خواهش ميكنم لينك دسترسي به وبلاگم را در آن قسمت فعال فرمايند.

حالا كه صحبت از لينك شد بايد به عرضتان برسانم كه امروز بلاگ رولينگ را با بلاگ گرد جايگزين كردم. يك سرويس ايراني كه بسيار هم خوش دست است. به همان كارايي و كمي هم بهتر. امتحان كنيد. ضمنا خيلي راحت ميتوانيد بلاگ رولينگتان را به آن منتقل كنيد. با همه لينكهايش و …
ضمنا يك سايت بسيار جامع در زمينه مديريت كشف كرده ام كه بد نيست سري به آنجا بزنيد. ايراني است و ظاهرا هنوز تكميل نشده اما پر محتوي است.


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید