امروز صبح كه به سازمان مديريت صنعتي زنگ زدم گفتند كه تو آزمون كارشناسي ارشد مديريت اجرايي قبول شدم.
روز شنبه 25 ام بايد برم براي مصاحبه.
خيلي خوشحال شدم . خيلي دوست داشتم تو اين رشته ادامه تحصيل بدمبايد روحيه ام رو حفظ كنم. اميدم به خداست و ميدونم كه اون هم به لطف خدا به خوبي و خوشي درمان ميشه و مشكلي پيش نمياد
بهانه ديگه اي براي جشن با همسرم پيدا كردم. بايد بيش از اينها اون رو شاد نگه دارم. بايد از حالا روحيه اون رو تقويت كنم

اميدوارم خداوند سلامتي و شادي همه شما رو صد چندان فرمايند


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

شديدا به يك سازماندهي مجدد و تقسيم وظايف نياز دارم. كلي كار عقب مونده داريم.
كلي هم به سرمايه احتياج داريم.
امروز قصد دارم شخصا با همه كساني كه نمونه اوليه كلاسورهايمان برايشان ارسال شده صحبت كنم تا ببينم نظرشون چيه و به چه كم و كاستهايي اشاره ميكنند.
همين الان تغييري تو بسته بندي هاي محصول دولوكس مون (درجه يك)‌داديم كه به مقدار زيادي از حجمش كم شد. اينطوري شايد مقاومت كارتنها هم در موقع حمل و نقل بيشتر بشه
سر فرصت براتون از چاپ خواهم نوشت. اميدوارم يك روزي اين مشكل به راحتي رفع بشه . با وجود پيشرفتهاي زيادي كه در كشور در صنعت چاپ رخ داده ولي هنوز چاپ خونه هاي خوش قولي كه دانش فني كار رو هم داشته باشند خيلي كم هستند و اين يعني دردسر و خون دل خوردن و صرف وقت و هزينه بسيار براي بدست آوردن آنچه كه انتظارش را داريد.


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

امتحان اولين درس دوره اينترنتي مديريت استراتژيك رو كه توسط سازمان مديريت صنعتي برگزار ميشه رو امروز دادم. از 5 سوال 4 نمره اي يكي رو غلط زدم شدم 16. سوالها همه انگليسي است تجربه جديدي هستش. من خيلي راضي هستم بخصوص كه وقت رو بايد در طول هفته خودت كنترل كني. هر هفته يك درس ارائه ميشه و هفته بعد امتحانش هم بصورت اينترنتي انجام ميشه.
تنها چيزي كه به نظرم نقص داره عدم ارتباط خوب بين شاگردان هستش. اونطوري كه بايد با هم در تعامل نيستند. من به زور و با سوالاي خودم دارم اين ارتباط رو برقرار ميكنم. ضمنا به نظرم دليلي براي انگليسي بودن سوالها وجود نداره. حالا شايدم چون انگليسي من خوب نيست اين بهونه رو ميارم. نميدونم چرا استاد به زبان انگليسي با ما مكاتبه ميكنه. همه دروسي كه توي سي دي قرار داره به زبان فارسي هستش. سي دي هم شامل چند فايل صوتي و متني هستش كه براي هر درس بطور مجزا قرار گرفته. خيلي خوب طراحي شده. فقط اسلايدها از رنگ زمينه دلچسبي برخوردار نيستند و زود خسته ميكنه. ولي در كل خيلي جالبه به تجربه كردنش مي ارزه. اميدوارم برسم خوب ادامه بدم. 20 هفته طول خواهد كشيد. الان تو هفته دوم هستيم.

فردا اولين محموله كلاسورهاي بايگاني ما به سراسر كشور ارسال ميشه. انبارمون خالي ميشه. از حالا به اين فكر افتادم كه براي سفارشات تعداد بيشتر بايد چيكار كنيم. عملا احساس كردم كه چقدر سرعت توليد و ذخيره موجودي مهم هستش.
در مورد ماشين آلاتي كه ميخواستم بسازم و قبلا صحبتش رو كرده بودم اقدامات اوليه رو شروع كردم. بازار خيلي بزرگي در پيش داريم . سهم كيك خودم كه چيزي نيست ولي اگر بخوام واقعا تو بازار ديده بشم بايد خيلي بيشتر از اينها سرمايه در گردش داشته باشم. اگر همه چيز خوب پيش بره نبايد مشكلي داشته باشيم و حلقه گردش ارزش و پول بايد خوب بچرخه.
اميدوارم خدا خودش كمكم كنه. توان من محدوده. بيش از امكاناتم و بيش از توانايي پرسنلم و تجهيزات و فضايي كه در اختيار دارم نميتونم كاري بكنم.
قيمتهامون رو خيلي رقابتي كرديم و حاشيه سودمون كمه ولي بايد بيشتر از اينها پول دار باشم تا اون حركتي رو كه نياز دارم انجام بدم.
فعلا كه ببينيم چي برامون پيش مياد. همه عوامل در كنترل ما نيستند.

يه جايي ميخوندم كه نوشته بود: زندگي يعني حل كردن مشكلات
يه جايي هم نوشته بود: خداوند نعمت بزرگي كه به آدمها داده است اينست كه از شنيدن سكوت عاجزند و از اين رو است كه همه آسوده و خوش زندگي مي كنند. چقدر نشنيدن ها و نديدن ها و ندانستن ها و نشناختن ها و نفهميدن ها هستند كه به اين مردم آسايش و خوشبختي بخشيده اند و اين نيز يكي از آنهاست . – شريعتي


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

شركت رادان تحرير با ارائه انواع كاغذهاي اداري در سالهاي اخير با بهترين كيفيت با استفاده از مديريت نوين و تكنولوژي بالا توانست به افتخارات بزرگي در اين راه دست پيدا كند.
اين امر ميسر نبوده است مگر به لطف پروردگار متعال و توجهات هميشگي شما مشتريان عزيزي كه همواره به محصولاتمان اطمينان داشته ايد
اينك با توجه به نيازهاي شما عزيزان اين شركت پس از مدتها مطالعه و بررسي و تلفيق آن با تجارت بدست آمده و راهنمايي هاي شما سروران گرامي اقدام به توليد انواع كلاسورهاي بايگاني با كيفيت در خور شما سروران گرامي نموده است.

ـ بهترين بدنه مناسب براي آب و هواي متغير كشور علاوه بر افزايش عمر كلاسورهاي رادان امكان استفاده از آنها را در نقاط مختلف كشور پهناورمان فراهم مي آورد

ـ بهترين رنگ و بهترين كيفيت مقوا جهت پوشش سطح كلاسورهاي بايگاني به منظور افزايش عمر كلاسورها و علاوه بر افزايش عمر زونكنها موجب ميشود اختلاف طيف رنگ در خريدهاي مختلف از بين برود

ـ استفاده از جديدترين متد توليد كلاسورها به منظور افزايش مقاومت در مقابل گرما و رطوبت

ـ قفل مرغوب خارجي و قطعات فلزي آبکاري شده مرغوب

ـ بسته بندي جديد و متمايز كلاسورهاي رادان ضمن كاهش قابل توجه هزينه هاي حمل و نقل و انبارداري از صدمه و آسيب ديدن اين محصولات در هنگام حمل و نقل نيز به طرز قابل توجهي جلوگيري مينمايد

ـ تجربيات ما در پياده سازي و استقرار نظام مديريت كيفيت به ما كمك نمود تا كلاسور رادان اولين كلاسوري باشد تحت نظام مديريت كيفيت ايزو 2000-9001 توليد شده و عرضه گردد.

ـ در سايزهاي استاندارد و مطابق با ابعاد اروپايي (کلاسورهاي قفل و ابعاد سايز آمريکايي بنابر سفارش قابل توليد است)

ـ در بسته بندي 20 عددي جديد که علاوه بر کاهش هزينه هاي حمل و نقل و عدم اشغال فضاي بيش از حد انبارها در مقابل در برابر نور، رطوبت، دوده و غبار جهت نگهداري طولاني مدت مقاوم است

بدليل سيستمهاي مدرن چاپ روي كلاسور ، قابليت توليد كلاسور با آرم و طرح شركت شمابه راحتي وجود دارد

مطمئن هستيم كه مهر تاييد شما همچنان زينت بخش اين محصول جديد ما خواهد بود


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

ديروز صبج آزمون ورودي MBA سازمان مديريت صنعتي شروع شد.
من كلا راضي بودم و فكر ميكنم خيلي خوب جواب دادم. سوالها آسان هم نبودند ولي به نظرم سوالها خيلي درست تنظيم شده بودند و دقيقا مهارت و تجربه رو بررسي ميكرد. مثل آزمون سراسري سوالها براي حذف كردن نبودند بلكه براي انتخاب كردن بودند.
يك چيز خيلي مهم برگه اي بود كه از ما سوال ميكرد هدفمون از انتخاب اين رشته چيه و چه انتظاراتي داريم.
نتايج 10 روز ديگه معلوم ميشه. بعد از اون يك مصاجبه خواهيم اشت. يكي از شركت كنندگان پارسال از مصاحبه رد شده بود و ميگفت مصاحبه اش همش از آمار و ارقامي بود كه او اطلاعي نداشته و همين موجب رد شدنش شده.
جالبتر از همه اين بود كه يكي از خوانندگان وبلاگ من آقاي براتي من رو از روي قيافه شناخته بود و من از ديدن او خيلي خوشحال شدم. بر حسب اتفاق كنار هم نشسته بوديم.
بهر حال من هم مثل بقيه اميدوارم قبول بشم 🙂

يك خبر هم شنيدم كه ميگفتند دانشگاه علم و صنعت با دريافت مبلغ يك ميليون و 800 هزار تومان در هر ترم ثبت نام ميكنه. كنكور هم نداره و شما ميرين مثل دانشگاه پيام نور پول ميدين و يك ترم ميخونين اگر قبول شدين ميرين بقيه رو ميخونين.
گفتم خبر بدم اونايي كه حاضرن اين هزينه رو پرداخت كنند استفاده كنند

چيز زيادي تو ذهنم هست كه مجال نوشتنش نيست. برم به كارا برسم كه وقتم خيلي كمه.
محصولمون امروز فكر كنم بسته بنديش تموم بشه و شايد فردا برخي از قابليتهايش را بريتان بنويسم

يه چيزي كه خيلي مهمه اينه يادم باشه و براتون از چاپ بنويسم.
راستي خيلي ها از من ميپرسن كه شركتم چيه. لينكش تو اين جا هست به هر حال اسم شركتم رادان تحريره و محصولاتش با نام تجاري ثبت شده رادان به بازار عرضه ميشوند. آدرسش هم اينه :
www.radan.ir
خواستين سر بزنين و من رو از كم و كسريهاش مطلع كنيد


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

خیلی خسته ام. کاش پول بیشتری داشتم و کارها سرعت میگرفت.
خسته کننده تر از همه اینه که کارمندان زبده ای نداشته باشی. یک مدیر مالی خیلی قوی لازم دارم. مسلط به حسابداری صنعتی و با قابلیت مدیریت و ذکاوت.
امروز با مدیر روابط عمومی عملکردش رو ارزیابی میکردیم.خستگی ام را خیلی کاهش داد. واقعا خوشحالم که چنین افراد توانمندی در شرکت دارم. به امثال او احتیاج دارم. صادق و با بصیرت کافی. بصیرت خیلی مهمه. اینکه مسیرت رو خوب ببینی و بدونی که داری کجا میری.

خیلی کارها هست که باید انجام بدم.
کمبود پول ، وقت و جا و از همه مهمتر جای خالی افرادی که بتوانند در سایر زمینه ها کمکم کنند خسته ام کرده. شما یک تنه به همه اینها نمیرسید. کارهای اجرایی وقت رو از شما که تصمیم گیرنده هستید میگیره و باید تا جایی که امکان داره ذهن خودتون رو با کارهای مختلف اجرایی درگیر نکنید و آنها را به افراد لایقی بسپارید که بهتر و متمرکز تر به انجام برسانند.
قدر چنین جواهراتی را بدانید که سرمایه اصلی شرکت هستند

امروز خبر خوبی از دو تا از شهرها به دستم رسید که سهم بازار ما را افزایش خواهد داد.
برای همین منظور لازم دیدم کمی از سهم بازار برایتان بنویسم.
خیلی ها فکر میکنند که سهم بازر مثل قطعه ای از یک کیک است که آن را بازار مینامند. اینکه سهم شما از بازار چقدر هست یعنی اینکه چقدر از این کیک مال شماست.
مثلا اگر در بازار ایران شما تولید کننده کامپیوتر هستید و در سال 1000 دستگاه کامپیوتر در ایران به فروش میره اگر فروش شما 100 واحد باشه یعنی 10 درصد از بازار در دست شماست و بقیه در دست سایر شرکتها

ولی این فقط یک بعد قضیه است. چرا که بازار در حال رشد است و سال بعد شاید به جای 1000 نفر 1200 نفر کامپیوتر بخرند. اگر فروش شما به 120 واحد نرسد سهم شما از بازار دیگر 10 درصد نیست.
علاوه بر آن ممکن است سال بعد دیگر همین افرادی که الان مشتری شما هستند به سمت رقبای شما جذب شوند و به عبارتی رقبا از قطعه کیک شما بردارند و روی کیک خودشان بگذارند.
پس همانگونه که میبینید برای اینکه سهم بازار خود را حفظ کنید باید تمام تلاش خود را بکنید تا با یک سیستم روابط عمومی قوی همه مشتریان فعلی تان را حفظ کنید تا مبادا حتی به محصول جانشین دیگری فکر کنند و همزمان تلاش کنید تا مشتریانی را که به دلایلی از شما دور شده اند را دوباره جذب کنید و حتی مشتریانی را که ممکن است در آینده تبدیل به مشتری شما شوند را به عنوان پتانسیل شناسایی کنید.
اگر اینگونه عمل کنید تازه موفق شده اید تا سرعت کاهش سهم بازار خود را کم کنید!!!
برای حفظ سهم بازار باید همواره به دنبال مشتریان بالقوه باشید و با ایجاد نیاز در آنها مصرف کالایتان را افزایش دهید. مثلا ممکن است هیچ وقت به فکر یک هتل دار نرسد که با کامپیوتر کارهایش را بهتر انجام دهد و اگر بتوانید بازاری برای محصولتان در میان هتل داران بسازید در آن صورت توانسته اید همگام با توسعه بازار سهم خود را افزایش دهید تا بدینوسیله تازه در جای خود یعنی همان سهم 10 درصد به ایستید. حتما این جمله را که میگوید با تمام توان میدوم تا در جای خود درجا بزنم را شنیده اید. این هم یکی از کاربردهای این جمله

در خصوص درصد سهم بازار کافی است تصور کنید که بخواهید در یک بازار 10 میلیون واحدی فقط یک درصد افزایش سهم داشته باشید. ببینید که چقدر باید برنامه ریزی و تلاش و تخصیص منابع صورت گیرد تا این امکان را بیابید در سال 100 هزار واحد بیشتر بفروشید.
متاسفانه کمتر شرکت ایرانی از میزان سهم بازار خود مطلع است برای همین هم غرق شدنها بی سرو صدا صورت میگیرد. چون کسی چیزی نمیبیند!

یکی از صدها دغدغه فکری اصلی مدیران و رهبران شرکتها نظارت بر عملکرد رقبا و بررسی دقیق سهم بازار است. هر گونه عمل نسنجیده ممکن است باعث شود تا کیک شما زمین بیفتد و نتوانید همان تکه کوچک را هم نوش جان کنید
یک بار یکی از کارگرانم به من گفت که خوش به حاتان که کارتان راحت است و فقط مینشینید و فکر میکنید یا قدم میزنید!!
من موقع فکر کردن بیشتر قدم میزنم تا اینکه بنشینم

به هر حال امیدوارم توانسته باشم سهم بازار را برایتان تشریح کنم.
من از کلنجار رفتن با بازار خیلی خوشم می آید. گرچه به دلیل برخی محدودیتها خستگیم زیاد میشود ولی بدون محدودیت هرگز نمیتوان احساس پیروزی را چشید.

امروز قطعه کیک دیگری بر روی نوک چنگالم گیر کرد و من از این بابت خیلی خوشحالم


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

امروز محصول ما به همراه يكي از ماهر ترين ويزيتورهايمان به شهر نمونه اعزام ميشود تا اولين فيدبك و احتمالا اولين سفارش را دريافت كند.
ما كارمان را خوب انجام داده ايم. بقيه به مهارت ويزيتورم كه قبولش دارم و عوامل محيطي كه خارج از كنترل ماست مربوط ميشه.

خيلي اذيت شديم تا به كيفيت دلخواه برسيم. من خيلي تعجب ميكنم كه با اين همه پيشرفت در صنعت چاپ هنوز چاپ خونه هاي ما نميتونن اون رنگي رو كه ما ميخواهيم تو كار چاپي به ما تحويل بدن. هميشه خطا هست. هميشه.
توي اين محصول ما رنگ خيلي اهميت داره. رنگ بندي رو بايد بتونيم براي مدت طولاني بصورت يكنواخت حفظ كنيم. حالا اينكه چاپ خونه نتونسته عين رنگ نمونه ما رو در بياره رو ميتونيم يه جوري حضمش كنيم ولي اينكه همون چاپ خونه تو چاپ بعدي باز هم نميتونه عين همين چيزي رو كه خودش چاپ كرده رو تحويل بده ديگه افتضاح صنعت چاپ ايرانه. جدول رنگ پنتون اصلا مفهوم نداره. خسته مون كردن. سلفون كش هم يك ساز ديگه اي رو مينوازه و ما خلاصه خيلي خون دل خورديم تا محصولمون در كيفيتي كه ميخواهيم عرضه بشه. تامين كنندگان بعدي هم همين طور با اعصابمون بازي كردند.
در هر حال. الان محصول بيرون اومده. كارتنها امروز تحويلمون ميشن. تعداد توليد رو با توجه به اينكه محصول ما رنگي است و رنگ رو هم مشتري انتخاب ميكنه بايد متناسب با سفارش تنظيم كنيم. يك چيزي تو مايه هاي سيستم كانبان رو بايد پياده ميكرديم كه تا عملا زير فشار سفارش قرار نگيريم نميتونم بگم كه همه چيز رو درست برنامه ريزي كرديم يا نه.
از فردا تمرينات لازم رو براي افزايش مهارت بچه هاي توليد و بسته بندي شروع ميكنيم. حداكثر سه روز تا اولين سفارش فرصت داريم.

ديشب كه بالاخره جلسه توجيحي و برنامه ريزي ويزيتور تموم شد نفس راحتي كشيدم. البته استرس تازه شروع شده. تا ويزيتور برگرده و فيدبك ها رو به من برسونه نميتونم آروم بمونم.
با خودم فكر ميكردم كه چه خوب شد از تك محصولي خارج شديم. البته تك محصولي تك محصول هم نبودم. تو كار كاغذ تنها شركتي هستيم كه تك محصولي نيست چرا كه 5 گروه مختلف كاغذ اداري رو عرضه ميكنيم ولي به هر حال تو صنعت كاغذ اداري بوديم. بايد يك چيز ديگه هم در كنار كاغذ اداري قرار ميگرفت تا پارسال كه بحران كاغذ پيش اومد برنامه ريزي هاي مالي ما به هم نميخورد . گرچه پارسال از دست دادن سرمايه كلان به خاطر فروش خارج از سقف اعتباري به يكي از فروشگاههاي خريدار محصولمون كه همه با هم پريد هم مزيد بر علت بود. ولي در كل اگر پارسال تك محصولي نبوديم مجبور نبوديم در شش ماهه دوم شرايطي رو كه فقط يك ماهش رو كاغذ داشتيم رو تحمل كنيم. فروشندگان رول ميدانند كه وقتي ما كاغذي سفارش ميديم منظورمون چه جور كاغذيه ولي پارسال كه سرمايه نقدينگي ما در دست چند نفر خوابيده بود و شركت بي پول بود حتي وقتي سفارش رول كاغذ داديم كاغذ فروش مجبور شد يك موتور سوار رو اعزام كنه كه همه بنگاههاي كاغذ رو سر بزنه تا يكي از اينجا دو تا از اونجا كلا 36 رول بتونه برام فراهم كنه. شايد نتونيد تصور كنيد كه توي شركتي كه روزانه چند رول وارد ميشد تهيه كردن 36 رول كه اون هم فقط در مهرماه اتفاد افتاد و بقيه سال خبري از كاغذ نبود يعني چي. اون هم تو شرايطي كه نقدينگي شركت به شدت كاهش يافته بود و بيشتر فروشندگان كالاهاي ما نتونسته بودند پولشون رواز مشتري هاشون كه عمدتا دولتي هستند بگيرند. بههر حال هر چه بود گذشت و اميدوارم امسال با اين محصول جديد بتونيم مشكلات سال 83 رو پر كنيم تا تازه به شرايط سال 82 برسيم. يعني 2 سال عقب افتاديم تازه اگر اين محصول جديد خوب جواب بده.

تمرين خوبي بود براي ما تا بتونيم جلوي مشكلات بزرگتر بهتر به ايستيم. به شرط اينكه خوب درس گرفته باشيم.

حالا خوب ميدونم چرا 3M تو همه صنعتها هست و يا چرا كمپاني هاي بزرگ چند صنعته هستند. شركت در اندازه جهاني مشكلاتش هم به همون اندازه بزرگه.
تو تيتر روزنامه ابرار اقتصادي امروز نوشته كه اقتصاد تا سال 2009 دولتي ميمونه. چون هيچ وقت هيچ كاري طبق برنامه نبوده يعني 2009 كه سهله حالا حالا بايد تو سيستم دولتي در كنار آقا زاده ها دست و پا بزنيم

اگر شما هم صاحب واحد توليدي هستيد در فكر يك فيوز براي شركتتون باشيد. تو كشور ما كه شب ميخوابيم و صبح با يك شرايط جديد تجاري-سياسي-اقتصادي مواجه ميشيم و نتايج انتخابات اونقدر مهم و تاثير گذار هستش كه همه منتظر نتايج ميمونن بايد در فكر منايع مالي ديگري هم باشيد تا اگر تجارت صنعتي خراب شد در صنعت ديگه اي بتونيد جبران كنيد. اگر هم تازه تاسيس هستين و هنوز پرسنلتون رو كامل نكردين بدونين كه يك حسابدار خوب براي شركت شما از منشي هم واجب تره. هيچ ايرادي نداره كه تلفن ها رو خودتون جواب بدين ولي از دست دادن سرمايه و عدم نظارت خيلي دقيق (روي خيلي تاكيد دارم) روي منابع مالي ميتونه شركت شما رو فلج كنه.

راستي يك خبر خوب. بانك صنعت و معدن سيستم اعتبار اسنادي ريالي راه انداخته. در مورد اين سيستم حتما خواهم نوشت ولي اگر واقعا جا بيفته و همه بانكه پشتيباني كنند ديگه مشكلي مثل از بين رفتن پول فروشنده كالا نخواهيم داشت


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

كلي مطلب در خصوص مسائلي كه ميخواستم روش بحث رو باز كنم نوشته بودم و بصورت پيش نويس ذخيره كرده بودم كه هر بار كاملترش ميكردم.
ديروز كه رفتم مثل هميشه كاملشون كنم ديدم هيچ اثري ازشون نيست!! همه اش پريده
به هر حال حوصله اينكه بشينم از اول بنويسم ندارم. سعي ميكنم خيلي خلاصه و به صورت اشاره هايي حرفهام رو لابلاي نوشته هاي بعدي برسونم

محصولمون ديگه اگه خدا بخواد هفته آينده ميره براي ويزيت در شهر نمونه. تامين كنندگان دائما بد قولي كردند و دقيقا 18 روز از برنامه عقب افتاديم.
به هر حال باز جاي شكرش باقيه كه رسيديم ولي از اينكه ارديبهشت رو از دست داديم كمي استرس دارم.
وقتي اولين نتايج رو از شهري كه براي نمونه ويزيت خواهيم كرد گرفتم محصولمون رو معرفي ميكنم.
شايد تو تصور شما يك محصول بسيار منحصر به فردي باشه كه داره براي اولين بار عرضه ميشه ولي اين طور نيست. اين محصول مشابه و رقيبهاي زيادي داره و بازار پر از محصولاتي شبيه به اينه.
ولي اونقدر كه امتيازات محصول ما خاص هستش و اسم رادان رو هم روش مزين كرديم ميدونم كه ميتونيم به سرعت جامون رو تو بازارش پيدا كنيم. بايد خدا مثل هميشه كمكم كنه

جك ولش مدير جنرال الكتريك ميگه كه يك شركت مثل رستوراني ميمونه كه وقتي واردش ميشين غذا ها رو به صورت خيلي مرتب تو بشقابهاي زيبا چيدن كه شما رو به اشتها ميندازه. اگر همين رستوران رو برين تا انتها و به آشپزخانه برسين و بوي غذا ها به دماغتون بخوره علاوه بر اينكه كلا اشتها رو از دست ميدين بلكه باورتون هم نميشه كه اين همه جنب و جوش و حركت پشت همين بشقاب كوچك قرار گرفته باشه. ديگه از اون زرق و برق و زيبايي هايي كه تو بشقاب غذا ديده ميشد خبري نيست. دقيقا همين طوره. پشت صحنه حركتها و فرايندهاي خيلي زياد و گاها پيچيده اي اتفاق مي افته تا محصولي به ظاهر ساده به دست مشتري برسه

الان ما داريم غذا رو توي ديسها تزئين ميكنيم. همه منتظريم تا ببينيم اولين كسي كه غذا رو ميچشه چه قيافه اي به خودش ميگيره.
همه چيز در انتظار لبخند رضايت مشتريه
بعد از اونه كه با سرعت بايد غذاي طبخ شده مون رو به مذاق بقيه بچشونيم.
وقت خيلي كمه

يك حسن بزرگي كه اين محصول داره اينه كه تو بازارش دست زياده و رقباي جور واجور زيادي داريم. تعجب نكنيد اين نوع رقابت هم نوعي حسن به شمار ميره. اصلا نعمته. اگر همچين بازاري براي شما وجود نداشته باشه هيچ وقت به فكر كاهش هزينه ها و ناب شدن (منظورم توليد ناب هستش) نمي افتيد. منم چون چند تا برگ برنده دستم دارم اميدوارم بتونيم از همه جلوتر باشيم.

اگر اين محصولمون خوب فروش بره ميتونه ناجي شركت من بشه. بايد اونقدر بفروشم كه همه مشكلات سال 83 رو از روي سال 84 پاك كنيم. راستي يادم رفته بود كه سال 84 هستيم.
آخه من به عدد 84 و 48 علاقه دارم. نميدونم چرا ولي اين عددها رو دوست دارم. امسال از خوش شانسي 84 هستش و بايد خاطره خوبي از اين سال براي من بمونه. بايد خيلي بيشتر كار كنيم.
برنامه ريزي هاي زيادي براي حركت اصولي تو بازار در ذهن دارم. قدم به قدم ولي با قدمهاي بسيار محكم حركت خواهيم كرد. توكل به خدا

ضمنا تصميم گرفتم بعد از اين طوري بنويسم كه مثل يك رخداد نامه باشه. نه اينكه فكر كنيد مثل دفتر خاطرات خواهم نوشت. نه. چون كاملا شناخته شده مينويسم و اصلا عملي نيست كه دفتر خاطراتم رو اينجا بنويسم ولي ميخوام طوري بنويسم كه اگر روزي روزگاري در سالهاي آينده به جايي رسيدم كه خواستم تجربياتم رو در غالب كتابي از اينكه چگونه مثلا رادان ديروز به اينجا (نقطه ايده آلي كه براش ترسيم كردم و در ذهن دارم) رسيده رو چاپ كنم بتونم به اين نوشته ها مراجعه كنم تا جزئيات بيشتري يادم بياد
راستي كسي ميدونه چطوري ميتونم از پستهام توي بلاگر پشتيبان بردارم (بك آپ)؟


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

امروز نتایج رو دادند. من قبول نشدم. البته ناراحت نیستم و اصلا احساس باخت نمیکنم ولی فکر میکردم خوب میشد اگر میتونستم ادامه بدم. البته سازمان مدیریت صنعتی هنوز آزمونش مونده و خرداد برگزار میشه. تو اونجا هم شرکت میکنم.

تقریبا امروز همه کارهای محصول نوع اکونومیک تموم شد و فقط منتظر بسته بندی هستم که فردا تموم میشه و اگر همه چیز خوب پیش بره آخر هفته آینده فروش آزمایشی رو در یکی از شهرها شروع میکنیم.

در همین زمان که فروش آزمایشی قراره صورت بگیره محصول اورجینال ما هم آماده میشه.
وقت به سرعت میگذره و کارها به کندی پیش میره. ولی خوشحالم که بار اصلی رو برداشتیم.
سرمایه رو هر کاری میکنی باز هم کم میاری. راستی بانکها یکی از کاراشون مثلا حمایت از صنایع هستش نه؟ همین امروز ممیز مالیاتی ما زنگ زد که دوباره دفاتر سال 82 رو بفرستید بررسی کنیم.
یعنی اینکه از حالا پی رد شدن دفاترمون رو به تنمون مالیدیم و اونا دنبال پیله میگردند.

در هر صورت این هفته از اینکه کار محصول جدید رو تقریبا تموم کردیم خوشحالم. وقتی محصول اورجینال ما بسته بندی بشه اون موقع خیالم راحت تره. تا اون موقع فروش آزمایش هم یک فیدبکی به ما داده که بدونیم دنیا دست کیه.

فردا کارکنان تعطیل هستند. آخه روز کارگر افتاده بود وسط هفته برای همین با توافق بچه ها فردا رو تعطیل کردیم.
روند رشد فروش همچنان مثبت هستش و امیدوارم همینطور پیش بره.

نگران گردش جریان نقدینگی محصول جدید هستم. کمبود نقدینگی دست مرا در این محصول بسته و ممکنه تو فروشش خیلی خوب پیش نریم.
سال 83 لعنتی. عوضش رو به یاری خدا امسال در میارم

امسال سال خوبی هستش. سال کار و نتیجه گرفتن. 83 سال کار و نتیجه نگرفتن بود. ما که خودمون کلی هم عقب افتادیم
ذهنم پراکنده است نمیتونم خوب بنویسم. دائم قطع و وصل میشم. برم بخوابم.
فردا تو شرکت تنهایی کلی کار فکری دارم که باید تمومشون کنم. کاش زیاد تلفنمون زنگ نخوره و بتونم کارم رو تموم کنم. اصولا آخر وقت که همه میرن تازه میشینم کارهای فکری رو انجام میدم.
منتظر خبرهای خوب بعدی در مورد محصول جدیدمون باشید.
میخوام از اینکوترمز هم براتون بنویسم ولی میخوام خیلی خودمونی و در عین حال کاربردی بنویسم که خیلی زود گوشی دستتون بیاد.


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

امروز تو پيك سنجش ديدم نوشته بود اسامي اوليه قبول شدگان كارشناسي ارشد 17 ارديبهشت اعلام ميشه.
خدا كنه همه اونايي كه واقعا زحمت كشيدن موفق بشن. منم خيلي دلم ميخواد قبول بشم ولي ميدونم كه خيلي ها خيلي بيشتر از من زحمت كشيدن.

ديروز قالبهاي كارتنها رو سفارش داديم تا براي برش و تاي كارتنهامون آماده بشه. فردا هم مطالبي رو كه قراره روش چاپ بشه رو تحويلشون ميديم تا جعبه ها و كارتنهامون رو هفته بعد تحويل بگيريم.
متاسفانه همه به موقع كارهاشون رو انجام نميدن. اينش مهم نيست ولي خيلي مهمه كه زماني رو كه قولش رو ميدن رو خودشون كنترل كنند.
خيلي معطل شديم. حداقل تا اينجا يك هفته تاخير بي خودي داشتيم و زمان رو از دست داديم.
برچسبها رو هم اين هفته چاپ ميكنيم و تموم ميشه.
تقريبا كار ملزومات بسته بندي اين هفته تموم ميشه و منتظر خود محصول ميمونيم.

با خودم فكر ميكردم چرا با وجود اين همه ظرفيت خالي من بايد بيام و دوباره سرمايه گذاري كنم كه همه كارها رو خودم انجام بدم؟ چرا نميتونيم اين اطمينان رو به ديگران بديم كه محصولمون از كيفيت يكساني برخوردار خواهد بود؟
نه زمان رو بهش مقيد هستيم و نه مشخصات فني و نه دقت در كار رو. همينجوري توليد ميكنيم و ميديم بيرون.
من خيلي به جزئيات محصولاتمون و يكنواختي كيفيتشون توجه ميكنم و همين باعث ميشه كه نتونم از هر كسي كار قبول كنم. نمونه هايي كه ميدن با نمونه هايي كه بعدا ميگيريم فرق ميكنه. واي به حال اينكه محصول رو بخريم ازشون و ببينيم كه كلي تفاوت دارن.
مجبورم روي برنامه ريزي براي سرمايه گذاري براي انجام همه موارد كار محصول كار كنم.
هيچ كدومشون هم حاضر نيستند كه قبول كنند كه از ما راهنمايي و مشاوره رايگان بگيرند تا كيفيت محصول خودشون بالا بره و از طرفي هزينه هاشون كم بشه و راندمان بالا بره. خيال ميكنن كه اگر به حرف ما گوش كنن ديگه وابسته به ما ميشن.
يادم مياد كه آقاي اوهنو طراح سيستم انبار با موجودي صفر و سيستم توليد تويوتا نوشته بود كه چندين سال روي افزايش ميزان تطابق سيستمهاي توليدي تامين كنندگان با تويوتا كار كرده بود.
همون مشكلات رو ما هم اينجا داريم ولي شركت من تويوتا نيست و توليد كنندگان اينجا هم متاسفانه چيزي به اسم مديريت رو نميشناسند و حاضر هم نيستند هيچ تغييري در سيستمشان بدهند.
از تغيير ميترسند.
در حاليكه هميشه سيستمهايي كه بوي تغيير را قبل از اتفاق افتادن فهميده اند و خود را با آن وفق داده اند پيروز بوده اند.
براي همين هم هست كه صنايع ما در كنار هزار و يك مشكلي كه از اقتصاد و سيستمهاي مالي و اقتصادي جامعه مون با آن مواجه هستند از بي تدبيري و نگرش محدود مديران نيز در عذابند.

كار من در مورد محصول جديدمون سخت تر شده ولي چيزي كه از حالا ميتونم حدس بزنم اثر بسيار خوبي هستش كه محصول ما در رضايت مصرف كنندگان كالاهايمان خواهد گذاشت.
از حالا تصور لبخند رضايت مشتريانمان دلم رو شاد ميكنه
ميدونم كه از نظر كيفيت و بسته بندي همون چيزي رو توليد ميكنيم كه هم فروشنده ها نميدونن كه ميخوان هم مشتريان. و اين باعث ميشه كه بعد از اينكه محصول ما رو خريدن تازه متوجه بشن كه به چه انتظاراتي از اين محصول پاسخ داده شده كه خودشون فكرش رو نكرده بودند.اون موقع ديگه براي هميشه فقط محصول ما رو ميخرن 🙂
البته براي خنثي كردن عمل كپي برداري رقبا و حفظ پيشتاز بودن در بازار ملزوماتي رو فراهم كردم كه چون نتيجه اش به افزايش سود و وفاداري مشتري و رضايت بيشتر مشتري منجر ميشه اميدوارم به اون هم برسم.


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید