مدتی است سعی میکنم خبرهای جریانات و اتفاقات اعتراضات را دنبال نکنم تا افکارم ازادتر باشند. در حال طراحی دوره آموزشی و سخنرانی در خصوص بازاریابی دیجیتال هستم.
در حال حاضر برای خانه مدیران سازمان مدیریت صنعتی، انجمن مدیریت ایران به صورت جلسه سخنرانی حدود 3 ساعت قرار است برگزار شود.
اتفاقا دعوت یکی از دوستان عزیز که مدیر موسسه آموزشی معتبری است که چندین کنفرانس بین المللی را نیز برگزار کرده است با تصمیم من همزمان شده که قرار است با آنها برای برگزاری یک دوره جامع هماهنگی های لازم را صورت دهیم.
بازاریابی دیجیتال بازاریابی در یک پارادایم جدید است. این موضوع بسیار جذاب است که بیشترین جذابیتش به نظر من سرشار بودن آن از خلاقیت است. وقتی پای آی تی به میان می اید دیگر میتوانید با خیال راحت اسب ایده ها و نو آوری ها را زین کنید و بتازید.
به محض قطعی شدن زمان برگزاری هر یک از این جلسات حتما خبرتان خواهم کرد.

پ.ن: متاسفانه یکبار دیگر هواپیماهای توپولوف جان هموطنان عزیزمان را گرفتند. بسیار متاسف شدم. با توجه به تجربه اندکی که از مسئولیتم در هواپیمایی کاسپین در اولین سالهای فعالیتش دارم میدانم که هواپیماهای روسی بسیار خوبی وجود دارند. هواپیماهای توپولوف جدید هم بسیار کارآمد هستند. با توجه به اینکه در خصوص هواپیماهای روسی تحریم نیستیم چرا همچنان از این مدل توپولوف استفاده میشود؟

پ.ن2: به نظر میرسد تمرکز صدا و سیما بر روی درگیریهای کشورهای مختلف و نشان دادن خشونت پلیس به جهت نشان دادن وضعیت مشابه در همه کشورها و اینکه حقوق بشر درهیچ جا شناخته شده نیست صورت میگیرد و کشورهای معترض به جریانات بعد از انتخابات ایران خودشان هم بعله… به عبارتی میخواد بگوید این به آن در!
ظاهرا اخبار نیز پایشان به جنگ رسانه ای کشیده شده و بیشتر به جای خبر رسانی به جنگ رسانه ای مشغولند


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

همیشه در چنین ایام مبارک ولادت امامان و پیامبرمان آرزو میکنم کاش کمی بیشتر به خلق و خوی آن بزرگواران توجه میشد و رفتارشان الگو قرار میگرفت. این همه از بخشش و بزرگواری و بخصوص عدالت حضرت علی (ع) سخنها نقل میشود و …
بد نیست نامه حضرت علی (ع) به مالک اشتر را اینجا بخوانیم.

امیدوارم دیگر نه هیچ پدر و مادری نگران کتک خوردن، دستگیری یا کشته شدن فرزندش باشند و نه هیچ فرزندی نگران والدین خود.

در اعتراض به قطع شدن سرویس موبایل و پیام کوتاه توسط مخابرات برخی دوستان مطرح کرده اند که از پیام کوتاه استفاده نخواهند کرد.
به نظر من مخابرات بایستی غرامت قطع ناگهانی سرویس خود را پرداخت نماید. بخصوص اینکه پیام کوتاه فقط مختص اشخاص نیست و بسیاری از شرکتها سرویسهای خاصی را از طریق پیام کوتاه برای مشتریانشان تعریف کرده اند که قطع یکباره آن خسارتهای را به این شرکتها وارد نموده است.
از طرفی دلیلی ندارد خدمات تلفن همراه به یکباره و بدون اطلاع قبلی قطع شود و هیچ جبرانی در کار نباشد.

…..

مخابرات اعلام کرده است که دلیل قطع شدن خدمات را نمیداند! در حالیکه وقتی موبایلها قطع میشد متوجه میشدیم که حتما در گوشه ای نیروهای امنیتی با معترضین درگیر شده اند. شاید به دنبال بهانه ای برای عدم پرداخت خسارت هستند در حالیکه از نظر قانون نیز چنین پاسخی قابل قبول نیست.
من فکر میکنم دوستانی که میخواهند استفاده از پیام کوتاه مخابرات را محدود تر کنند به جای آنکه خودشان را از این سرویس محروم کنند بهتر است سیم کارتشان تعویض کنند تا هم به هدفشان برسند و هم از همه خدمات سیم کارت خودشان استفاده کنند.

از آنجائیکه هنوز نمیتوانم به فیس بوک وصل شده و یا حتی تویت کنم از عزیزانی که از این لحاظ گله مند هستند عذر میخواهم.

پ.ن: تا جایی که اطلاع دارم هوای اهواز و کل استان خوزستان و برخی دیگر از استانها به مراتب آلوده تر از تهران بود. چرا آنها تعطیل نشدند؟


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

در این ایام حوصله چندانی برای نوشتن ندارم. احساس میکنم از هر چه بنویسم ربط پیدا میکند به سیاست و بعد ممکن است سوء تفاهماتی ایجاد شود که دردسر رفع آنها بیشتر باعث
ناراحتی شود.
منطقا بعید هم میدانم با توجه به حجم خبرهای وقایع اخیر و هیجانات این ایام کسی به دنبال مطالب تخصصی و یا حتی غیر تخصصی مدیریتی باشد و یا بخواهد نوشته های یک مدیر را دنبال کند.

بر حسب تصادف این مطلب وبلاگم را در اینجا دیدم.
اینکه محبت کرده بودند و بنده را استاد خطاب کرده بودند محبت آنها را میرساند. اما مسئله اینجا بود که به اشتباه آدرس وبلاگ مرا چیز دیگری درج کرده اند و اتفاقا آن آدرس واقعا وبلاگی است از بلاگفا که مطالبش هم به روز میشود و به نام فامیلی بنده است.
در هر حال خواستم به عرضتان برسانم که بنده به جز این وبلاگ و سایتم هیچ وبلاگ ثانویه و … دیگری ندارم و آن وبلاگ متعلق به اینجانب نیست.
البته از آن سایت درخواست کردم که آدرس را اصلاح کنند و امیدوارم زودتر این اتفاق رخ دهد.

در خصوص اتفاقات اخیر به نظر من نیازی به شدت عمل نبود و جریان میتوانست خیلی آرامتر هدایت شود و اصلا کار به اینجاها نمیکشید و همین الان هم حتی میتوان به خواست مردم اهمیت بیشتری داد و اعتراضات خاتمه یابد.
خوب گوش کردن و اهمیت دادن از نکاتی است که در همه مباحث مدیریتی به آن اشاره میشود. اگر زودتر گوش کنیم نیازی نخواهد بود که با صدای بلندتری پیام را بفرستند.
گرهی که با دست باز میشود را با دندان باز نمیکنند.
فقط امیدوارم که این ایام کمترین خسارت جانی و مالی را برای مردم در پی داشته باشد.
فعلا هم که نه به تویترم میتوانم بروم و نه فیس بوک.


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

دستگاه پخش صوت ماشین من چون قابلیت پخش فایلهای MP3 رو نداره از یک وسیله کوچکی که روی جا فندکی نصب میشود و از طریق موج اف ام فایلهای موزیک را به گیرنده رادیو ماشین میفرستد استفاده میکنم.
در یکی از ترافیکهای سنگین یکی از بزرگراههای تهران گیر افتاده بودم. به فکرم زد که آهنگی گوش کنم. چون طول موجش یادم نبود رادیو را زدم تا برایم جستجو کند.
جالب اینجا بود که سرچ رادیو پر بود از آهنگهای مختلفی که توسط ماشینهای اطراف از طریق همین وسیله ها پخش میشدند.
اولا برایم جالب بود که چقدر تونستم آهنگ مفتی (نیست به بقیه اهنگهای دستگاه خودم پول داده بودم!) گوش بدهم و با سلایق مختلف مردم آشنا بشم.
دوما اینکه برایم جالب بود که این وسیله ها چقدر زیاد هستند و تقریبا هر ماشینی یکی داشت! برخی هم روی یک طول موج پخش میکردند و صدا پارازیت دار به گوش میرسید.

همینطور که مشغول فیض بردن از انواع و اقسام آهنگها بودم با خودم فکر کردم راستی چقدر خوبه که از این وسیله برای تبلیغات استفاده کرد.
یعنی صوت تبلیغاتی رو ضبط کرده و از طریق همین فرستنده های کوچک به گوش ماشینهای اطراف رساند.
بخصوص در ترافیک!
علاوه بر ایراد محدودیت شعاع تحت پوشش، ایراد کار اینجاست که چون همه ماشینها دائما فرکانسهای رادیویی رو سرچ نمیکنند پس احتمال پیدا شدن تبلیغات هم کم خواهد بود. مگر آنکه دائما در هر دور تبلیغ طول موج فرستنده را عوض کنید که در آن صورت اگر شانس بیاوریم و با طول موج ماشین شنونده تداخل کند تازه باز هم صدا به گوش کسی نخواهد رسید.
شاید روزی تنوع رادیویی هم علاوه بر مشکل الودگی صوتی! و مزاحمت رادیویی! دردسری شود برای خودش.

تماس تلفنی فردی که خودش را خواننده وبلاگم معرفی میکرد و سوالی در مورد گواهینامه ایزو 9000 شرکت ما میپرسید یادم انداخت که موضوع جالبی را با شما مطرح کنم. داستانی شبیه به فعالیت دوو موتورز در ارگ جدید کرمان که بعدها با خریداری شدن توسط جنرال موتورز آمریکا قراردادشان را با ایران به طور یکطرفه فسخ کردند، برای ما هم اتفاق افتاده است.
مدتها قبل شرکت صادر کننده گواهینامه ایزو9000 ما که آلمانی بود توسط یک شرکت آمریکایی خریداری شد و نامش از TUV Management Services تغییر کرد به TUV America.
متعاقب آن این شرکت دیگر نمیبایستی به شرکتهای ایرانی سرویس دهد.
ما هم همینطور بلاتکلیف بودیم که بالاخره ممیزی سالیانه ما چه خواهد شد.
این سوال دوست ما یادم انداخت که مدتی است این موضوع را پیگیری نکرده ام. امروز که به روابط عمومی شان ایمیل و زدم و پیگیر کار شدم بلافاصله گفتند از طریق سایر نمایندگی های TUV که در ایران شعبه دارند خدمات دهی به شرکت ما نیز به زودی انجام خواهد شد.
کار ما به هر حال انجام میشود ولی خریداری شدن شرکتها و مدیریت روابط مشتریان شرکت خریداری شده به نظرم جزو مباحثی است که باید در موردش بیشتر مطالعه کنم و شاید مبحث جالبی باشد که در دوره های مدیریت خدماتم به آن نیز بپردازم.

راستی فیس بوک فیلتر شده؟


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید


بدینوسیله فرا رسیدن سال نو را خدمت یکایک شما دوستان و عزیزانم و اعضای محترم خانواده تان تبریک عرض نموده و سالی سرشار از سلامتی و تندرستی، شادی، موفقیت و برکت آرزومندم.


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

این روزها به قدری مشغول هستم که فرصتی برای نوشتن پیدا نمیکنم و همه افکارم درگیر طراحی مجدد کسب و کار شرکتم است.
دامنه تغییرات تقریبا وسیع است و خودم از عملکرد و دست آوردهایم راضی هستم.
دیگر به حفظ تعادل بین کار و زندگی فکر نمیکنم. هم خودم هم خانواده ام قبول کرده اند که زندگی من جدای از کارم نیست. مهم این است که از زمانی که سپری میکنم راضی باشم. برخی به زمانی که در محل کار هستند میگویند کار و به بقیه آن میگویند زندگی. راستش را بخواهید من حتی وقتی خواب هستم جز در مواردی که از خستگی بیهوش شده باشم باز در فکرم دارم کار میکنم و طرح میریزم و برای اجرا و پیاده سازی آن فکر میکنم. کار من در ذهنم است. محل کار و دفتر هم در فکرم است و وابسته به حضور یا عدم حضور در دفتر نیست.
دیگر خودم را با این فکر که حالا که در دفتر نیستم به کار فکر نکنم اذیت نمیکنم. به فکرم اجازه میدهم در مورد کسب و کارم هر وقت خواست پرواز کند. حتی اگر نصف شب مرا برای یادداشت برداری از آنچه از دهنم گذشته است بیدارم کند.
غالب کارهای فکری همینطور هستند. شاید حضور فیزیکی در محل کار صرفا برای بررسی نحوه اجرا مفید باشد و نه بیشتر. مهمترین کار یک مدیر بخصوص اگر آفریننده کسب و کاری باشد فکر کردن است و فکر کردن هم محدود به مکان و زمان نیست.
برگردیم سر بحث رقبا.متاسفانه دامنه رقابت شرکتهای رقیب به دلیل فشارهای اقتصادی و توان کم مالی و حتی فکری رقبا آنها را به سمت کم فروشی و دزدی از کیفیت و کمیت کشانده است.
به عبارتی برای بقاء جز تنازع راهی را ندیده اند. شاید هم چاره ندارند. برخی از آنان دیون بانکی سنگینی دارند که باید پرداخت شود. به هر قیمتی که شده میخواهند خود را حفظ کنند حتی اگر دمپینگ کنند و در اصل تیشه به ریشه خودشان بزنند.
در نمونه هایی از محصولات رقبا که معمولا بررسی میکنم متوجه موارد بسیار شرم آوری شدم. بدون استثنا در نمونه هایی که بررسی کردم حتی نمونه های رقبای با سابقه، کارتنهای کاغذ کامپیوتری که به اسم 2000 برگی فروخته میشوند زیر 1800 برگ کاغذ داشتند. یعنی حداقل 10% کم فروشی. یکی از رقبا در کاغذ 3 نسخه ای که به اسم 70 گرمی فروخته بود در نسخه اول از کاغذ 65 گرمی و در کاغذهای نسخه دوم و سوم از کاغذ 60 گرمی استفاده نموده بود. برخی دیگر در رولهای ترمال (حرارتی) نه تنها از متراژ رول حداقل 10% کم فروشی داشتند بلکه کاغذهای چینی را به عنوان کاغذهای ژاپنی به فروش میرسانند. برخی بدتر از ان از کاغذهایی که عمر آنها به سر آمده بود (کاغذهای حرارتی دارای تاریخ مصرف هستند و این تاریخ مصرف در طولانی شدن ثبات رنگ متن روی این نوع کاغذها تاثیر مستقیم دارد) استفاده کرده بودند در نتیجه قاعدتا مطالبی که بر روی آنها نقش میبندد بعد از یک هفته محو خواهند شد.
به نظر من این بهترین فرصت است که محصولات رادان کیفیتشان را بیشتر به رخ بکشند. هرگز فاصله کیفیتی تا این میزان نبوده است و من فکر میکنم اگر بتوانیم به خوبی کیفیت و وجه تمایزمان را معرفی کنیم برنده میدان خواهیم بود.
تنها جایی که میلنگیم موسساتی است که بدون توجه به جزئیات و فقط بر اساس قیمت فی هر کارتن اقدام به خرید میکنند و متاسفانه بیشترشان دولتی بوده و تعدادشان هم کم نیست و اگر کم هم بود هرگز رقبا نمیتوانستند به این کار کم فروشی دامن بزنند.
برای رقابت با آنها هم محصولی در همان تعدادی که رقبا عرضه میکنند در کنار محصول اصلی خودمان بسته بندی خواهیم کرد ولی قید میکنیم که مشخصات واقعی چیزی که میخرید چیست تا هم در زمینه قیمتها بتوانیم رقبا را کنار بزنیم و به مشتریانمان حق انتخاب بدهیم و هم از نظر کیفیت از فرصتی که خود رقبا با ایجاد فاصله کیفیتی برایمان ایجاد نموده اند برای ضربه زدن به خودشان استفاده کنیم.

در این فرصت دو ماهه علاوه بر آنکه تقریبا در پیاده سازی نظام جدید موفقیتهای خوبی بدست آورده ام و تقریبا میتوانم بگویم شرکت رادان در سال 88 شرکت جدیدی خواهد بود با تجربه 11 ساله، اقدام به سرمایه گذاری روی رولهای حرارتی نیز کردم و با تهیه ماشین تمام اتوماتیک که تا پایان سال کار نصبش تمام میشود از سال آینده رولهای حرارتی رادان به صورت تمام اتوماتیک و با کیفیت و سرعت به مراتب بالاتری تولید و بسته بندی خواهند شد. با تهیه یک دستگاه کلیتور دیگر (به درد تهیه کاغذهای چند نسخه میخورد) سرعت تحویل این طیف محصول را نیز بیشتر خواهیم کرد.
علیرغم همه مشکلاتی که در سر راه تولید وجود دارد و از نظر اقتصادی نیز کارشناسان چشم انداز خوبی را ترسیم نمیکنند فکر میکنم به یاری خدا سال بعد با برنامه هایی که پیاده و اجرا خواهم کرد سال موفقیت آمیزی برای افزایش سهم رادان باشد. امیدوارم که همه چیز آنطور که من برایش برنامه چیده ام پیش برود.
به نظر من در بحران قرار گرفتن شرکتها خودش یک فرصت است. یعنی اگر شرکتها بخصوص ما ایرانی ها که از ابعاد مختلف با مشکلات بسیار جدی در اداره کسب و کارمان مواجه هستیم گاها در بحرانها و تهدید های جدی البته تا حدی که منجر به مرگ شرکت نشود قرار بگیریم بد نیست. شاید فرصت هم محسوب شود. کمی به خودمان می آییم و مجبور میشویم اقتصادی تر حرکت کنیم. میرویم سراغ هزینه ها.
من شخصا هر بار که خیلی جدی سراغ کاهش هزینه ها رفته ام بهتر توانسته ام از منابع مالی ام استفاده کنم و هزینه ها را کاهش دهم و درست سرمایه ام را بگردانم.
فکر میکنم این بحرانها از این بابت که خودمان را اصطلاحا ناب تر و کم هزینه تر کنیم کارآمد هستند. شاید برای همین است که کاهش مداوم هزینه از برنامه های جدی شرکتهای ژاپنی طی چندین سال فعالیت بوده است

خوشبختانه میزان معافیت مالیاتی حقوق سال 88 بیش از حداقل میزان حقوق تعیین شده است. اینطوری کمک بیشتری به وضعیت معیشت کارکنان میشود.
پرداخت نقدی یارانه ها هم خودش بحث مفصلی میطلبد. من معتقدم اگر به جای این کار این مبالغ سرمایه گذاری شود و مردم سهامدار این سرمایه ها باشند خیلی بهتر است. این کار دولت مثل دادن ماهی به جای یاد دادن ماهی گیری است.
به جای آن اگر این مبالغ درست هزینه شود و زمینه برای آزادتر سازی کسب و کار در ایران فراهم گردد خود به خود زمینه سرمایه گذاری فراهم خواهد شد که متعاقب آن اشتغال زایی نیز افزایش یافته و تولید ناخالص ملی نیز افزایش میابد و وضع معیشت عموم مردم بهبود میابد. بعد از آن میتوان روی حذف تدریجی سوبسیدها اقدام نمود. البته به نظر من یک راه دیگر هم برای اینکه سوبسیدها درست به دست کسی که باید از ان استفاده کند برسد هست و آن هم اجرای سیستم کوپنهایی که در زمان جنگ تحمیلی آنرا تجربه نموده ایم میباشد.
مثلا عرضه نان با قیمت 400 تومان و برق 80 تومان (که در خصوص ناکارآمدی سیستمهای تولید برق کشور و بالابودن بهای تمام شده آن در مقایسه با نرخ 25 تومان برق وارداتی مطالب بیشماری در جراید درج شده است) برای عموم مردم به طوری که دارندگان کوپنها (که احتمالا نوع الکترونیکی آن مانند کارت سوخت رواج یابد) یا شماره های رهگیری خاصی بتوانند از پرداخت مثلا 50% آن معاف باشند.
من فکر میکنم آقای مهندس موسوی تجربه خوبی در این زمینه در دوران نخست وزیری خود داشته باشند و شاید اگر در انتخابات ریاست جمهوری انتخاب شوند روی این برنامه کار کنند. نمیدانم چرا فکر میکنم انتخابات سال بعد را یا ایشان رئیس جمهور خواهند شد یا مجدد آقای احمدی نژاد. آقای احمدی نژاد هم خوب توانستند به برنامه ها سرعت دهند. شاید رئیس جمهور کس دیگری بود با احتیاط تر عمل میکرد چون بیشتر تصمیمات ایشان همراه با شوک بود. شاید بهای که بابت دستیابی ایشان به برنامه ها پرداخت شد بسیار بیشتر بود ولی چون اطلاعاتی در این خصوص نداریم نمیتوانیم اظهار نظر کارشناسی داشته باشیم. خودشان هم در مصاحبه تلویزیونی اعلام داشتند که کارهایی کرده اند که هیچ رئیس جمهور دیگری تا کنون انجام نداده است. در هر صورت برنامه مشخص است و دولتها باید تلاش کنند تا زودتر اهداف برنامه تحقق یابد. منظور من همان برنامه ایران 1404 است. برداشت دیگری نکنید.
در هر صورت حذف سوبسیدها جدی است و به نظر من باید با سرعت اجرا شود به شرطی که منابع مصرف منابع حاصل از این نوع صرفه جویی کاملا مشخص بوده و عملکرد صرف آن ارزیابی شود. حذف سوبسیدها شروطی نیز دارد که اولا بهای تمام شده تولید محصول و خدماتی که دولت متولی آنها است با استفاده از روشهای نوین مدیریتی و تولید کاهش یافته و کاملا رقابتی باشد و مصرف کننده ایرانی اختلاف بهایی مانند مقایسه برق 80 تومانی در مقایسه با 25 تومانی وارداتی نداشته باشد و دوما موانع آزاد سازی کسب و کار (پارامترهایی که بر اساس آن ازاد سازی کسب و کار کشورها را میسنجند مشخص است) برطرف شود و زمینه فعالیت رقابتی برای افزایش سرمایه گذاری به منظور افزایش تولید ناخالص داخلی و متعاقب آن درآمد سرانه فراهم گردد.
در این رابطه توجهتان را به مطلبی که در روزنامه همشهری دیروز مورخ 22 اسفند 87 به نقل از رئیس کمیسیون صادرات و واردات اتاق بازرگانی تهران منتشر شده است جلب میکنم.:

تجارت خارجی و نرخ ارز در سال 1387
محسن بهرامي ارض اقدس*
در روزهاي اخير مسئولان تجارت خارجي كشور به كرات از رشد صادرات غيرنفتي و تحقق چندين برابري اهداف پيش‌بيني شده تجارت خارجي در برنامه خبر مي‌دهند، در اين راستا ذكر چند نكته ضروري است.

1- در11 ماهه سال‌جاري بيش از 52 ميليارد دلار واردات رسمي و حدود 8 ميليارد دلار واردات غيررسمي و قاچاق در كشور صورت گرفته كه نسبت به سال گذشتـه 23 درصد و نسبت به احكام برنامه 50 درصد افزايش دارد. همچنين در اين مدت 16 ميليارد دلار صادرات غيرنفتي داشته‌ايم كه در مقايسه با عملكرد سال گذشته كه 18 ميليارد دلار بوده، كاهش 2 ميليارد دلاري را نشان مي‌دهد. اما از مجموع 16ميليارد دلار صادرات غيرنفتي حدوداً 5 ميليارد دلار ميعانات گازي و 7 ميليارد دلار محصولات پتروشيمي و فراورده‌هاي پايين دستي نفتي بوده است.

2- در تركيب كالاهاي وارداتي، سهم كالاهاي سرمايه‌اي كاهش‌يافته و متقابلاً سهم كالاهاي مصرفي و واسطه‌اي افزايش نشان مي‌دهد. امسال يك ميليارد دلار واردات خودرو، 5 ميليارد دلار بنزين، 300 ميليون دلار ميوه، ميلياردها دلار گندم، جو، ذرت، شكر و لوازم خانگي، برخي از اقلام وارداتي كشور را تشكيل مي‌دهند.

3- در اين مدت قيمت متوسط هر تن كالاي صادراتي 560 دلار و هر تن كالاي وارداتي و مصرفي 1300 دلار بوده، يعني نرخ مبادله كالاهاي صادراتي كشور كمتر از 50درصد نرخ كالاهاي وارداتي بوده است.

4- نكته ديگر آن است كه حدوداً 62درصد وزني كالاهاي صادراتي و 55درصد واردات يعني 60درصد مبادلات كشور اعم از واردات و صادرات با 7‌كشور جهان (‌امارات، عراق، چين، هند، جمهوري كره، آلمان و سوئيس) بوده كه اين امر گوياي مشكلات ناشي از مناسبات سياسي – اقتصادي كشور در حوزه بين‌الملل است.

5- با اين روند تراز تجاري امسال كشور‌مان با 109 كشور جهان منفي بوده، گرچه با برخي كشورها از جمله افغانستان، ونزوئلا، سوريه، تاجيكستان، عراق و… تراز تجاري مثبتي داشته‌ايم.

6- نرخ دلار در 10سال گذشته از 865 تومان در سال 78 به 980 تومان در سال‌87 رسيده است. اين در حالي است ‌كه شاخص تورم طي 10سال گذشته 283درصد رشد داشته و در نتيجه نرخ دلار 258‌درصد عقب‌تر از رشد نرخ تورم بوده است، يعني اينكه در واقع اكنون ارزش واقعي دلار 500 تومان است.

7- اختلاف بين نرخ تورم داخلي و نرخ رشد دلار عملاً پرداخت يارانه به توليد‌‌كننده خارجي، تشويق واردات، كاهش حاشيه سود و مزيت نسبي صادرات غيرنفتي، فشار بر بنگاه‌هاي داخلي و افزايش بيكاري را به ارمغان آورده است.

8- اين در حالي است كه براساس احكام برنامه چهارم نرخ دلار بايد به ميزان اختلاف تورم داخلي و خارجي افزايش مي‌يافت كه در اين صورت نرخ دلار در سال 87 بايد به 2100 تومان مي‌رسيد اما متأسفانه تحت عنوان ارزش پول ملي و با ترجيح مصالح سياسي، نه عقلانيت اقتصادي و با تكيه به درآمدهاي سرشار و تزريق ارزهاي نفتي به بازار داخلي، قدرت رقابت‌پذيري اقتصاد غيرنفتي كشور‌مان در بازارهاي بين‌المللي از بين رفته، تراز تجاري كشور ( اختلاف بين واردات و صادرات غيرنفتي) به‌شدت منفي شده و زمينه خروج سرمايه از كشور فراهم شده است.

9- اميد مي‌رفت همزمان با آزاد‌سازي‌ نرخ حامل‌هاي انرژي و هدفمند كردن يارانه‌ها، نرخ ارز نيز به قيمت واقعي نزديك شود تا صادرات غيرنفتي رونق گرفته، واردات كالاهاي مصرفي كاهش يابد، از توليد داخلي حمايت، منابع ريالي بودجه دولت تامين و از ايجاد كسري بودجه جلوگيري شود.

همچنين واقعي شدن نرخ ارز آثار مثبت ديگري مانند؛ توقف روند كنوني خروج سرمايه، زمينه‌سازي براي توسعه سرمايه‌گذاري خارجي، افزايش اشتغال و… را به‌دنبال داشته باشد، اما متأسفانه ظاهراً همچنان مصالح سياسي بر عقلانيت اقتصادي غالب است.

از نظر من این بحران اقتصادی که گریبانگیر بسیاری از کشورها شده است و بخصوص بحرانی که کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس بخصوص امارات را گرفته است فرصت خوبی است برای جذب سرمایه های بین المللی برای ایران عزیز.

بعد از ننوشتن طولانی این پست خیلی طولانی شد. چیزی تا پایان سال باقی نیست. کار ناتمام زیادی هست که باید انجام دهیم.
برای تفنن بد نیست این ویدئو را که اسمش هست When the driver is SHE! البته به دور از چشم خانمتان (شب عیدی توصیه مرا جدی بگیرید) تماشا کنید. بخصوص ثانیه اخرش را حتما ببینید.

این هم لینکش: http://www.youtube.com/watch?v=GpV1dEp7znU


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

یعنی واقعا همه چیز از کارت ملی شروع شده؟
طرح اطلاعات اقتصادی خانوار و بعد از آن اجباری شدن مالیات بر ارزش افزوده، کد اقتصادی جدید و اخیرا نیز اجباری شدن ایران کد.
امروز هم بانک اطلاعات و اعتبار سنجی مشتریان بانکها (به نظرم همان سیستم سنجش میزان موجودی مشتریانی بود که خیلی سر و صدا کرد و بعد هم تکذیب شد یا به تعویق افتاد) افتتاح گردید.
مبارک است.
ظاهرا قرار است هر نوع حرکت اقتصادی رد یابی شود.
این که خوب است یا بعد بستگی به هدفی دارد که از آن دنبال میشود و اینکه چقدر منافع ملی را حداکثر میکند.
به نظر من خود منافع ملی هم تعریفی دارد. منافع آحاد مردم از چه نظر؟ رونق اقتصادی به نظرم منفعت مهم ملی است.
شاید هم تعریف از منافع ملی اخذ مالیات بیشتر یا حذف یارانه ها و یا تقسیم مساوی درآمدهای ملی در نظر است.

فعلا که دستور کاهش قیمتها اثرات آتی اش را که به نظر من سال بعد با افزایش قیمتها خودش را نشان خواهد داد هنوز نهفته دارد. افزایش بهای انرژی و سنت افزایش دستمزدها هم قطعا بر این افزایش قیمت دامن خواهد زد مضاف بر اینکه اثرات برنامه های اقتصادی دولت که هنوز در مجلس است زیاد قابل شناسایی نیست.

شرکتهای خصوصی باید بیشتر به منابعشان و نحوه مصرف آنها توجه نمایند.
بخصوص اینکه به دلیل مشکلات اقتصادی حاکم توانایی بازپرداخت تعهدات به دلیل به هم خوردن محاسبات گردش مالی با مشکلاتی مواجه شده است.
باید کمربندها را سفت تر کنیم.


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

کاهش قیمتها هنوز ادامه دارد. در برخی از صنایع داخلی تازه آغاز شده است.
بعید میدانم کاهش قیمتها رکود فروش ماه اخیر را بشکند. به هر حال متاسفانه با کاهش قیمت عملا تایید کرده ایم که کاهش قیمتها واقعی بوده است و بازار منتظر میماند تا باز هم قیمتها کاهش یابد و البته با کاهش تقاضا باز هم قیمتها کاهش خواهند یافت.

به نظر من به جای کاهش دستوری قیمتها خوب بود دولت هزینه تولید را کاهش میداد. به زودی شاهد افزایش دستوری حقوقها خواهیم بود. از طرفی هزینه های واردات مواد اولیه پا برجاست به نظرم حتی باید تمامی عوارض و مالیاتها از صادرات حذف شود تا تولید کنندگان داخلی بتوانند بازارهای جدیدی را در بین رقبای دارای نامهای تجاری معتبری که اکنون ضعیف شده اند بدست بیاورند. گرچه نوسانات ارزی و قیمت مواد اولیه و افزایش هزینه های تولید قدرت رقابتی در بازارهای خارج از کشور برای تولید کننده باقی نگذاشته است.
در حالیکه ظاهرا قرار است هزینه سایر عوامل تولید از جمله انرژی نیز افزایش یابد، رکود فروش و در پی آن کاهش دستوری قیمتها همراه با نوسانات ارزی اخیر به نظرم لطمات بزرگی را به منابع تولید کنندگان خواهد زد. حتی با خودم فکر میکردم که ما چرا به جای آنکه برای جلوگیری از آسیبهای ناشی از بحرانهای اخیر اقتصادی که در کل جهان تاثیر گذار بوده است داریم خودمان برای خودمان بحران ایجاد میکنیم!؟
در هر صورت کاهش قیمتها حتی اگر دستوری هم باشد قطعا قدرت خرید را بالا خواهد برد. چیزی که مردم در شب عید و دولت برای انتخابات بعدی به آن احتیاج دارند.
افزایش قدرت خرید مردم قاعدتا بایستی رکود را کنار بزند و جانی دوباره به بازار بدهد و صد البته مجددا رشد تورم در پی افزایش تقاضا به شرط عدم مهار نقدینگی و داستانهای همیشگی که بارها و بارها در اقتصادمان تکرار شده است.

در پی عدم پایبندی مدیریت شرکت به تعهداتش در قبال مشتریان و حتی قراردادهایش با آنان و حتی توافقاتشان با من تصمیم دارم از زمان استفاده کرده و با ترک آنجا، فرصت باقی مانده از سال را به بررسی آینده فعالیت و ترسیم نحوه فعالیت آتی شرکتم بپردازم و تغییرات احتمالی در رفتار با بازار و عملکردمان را مشخص نموده و برای اجرا به کارکنانم بسپارم.
الان که به آن فکر میکنم حجم عظیمی از کارهایی را میبینم که باید انجام شود به شرطی که اقتصادی بودن فعالیتها برایم محرز گردد. گاها حساب میکنم و میبینم اگر محل دفتر و تشکیلاتمان را اجاره میدادیم بیشتر گیرمان می آمد. همانطوری که یکی از دوستانم قصد دارد شرکت نرم افزاریش را که ظرف 15 سال فعالیت با بیش از 60 کارمند گوشه ای از سهم بازار نرم افزار خاصی را به خودش اختصاص داده است را تعطیل کرده و با فروش دفترش از طریق سود بانکی به قول خودش جرینگی با بهترین درآمد و البته با کمترین استرس زندگی کند.
تصمیم دارم در خصوص گسترش یا حفظ و یا شاید حتی کاهش فعالیت شرکتم در این ایام باقی مانده از سال بیشتر تعمق کنم.
چند روز پیش نیز با یکی از بانکها برای دوره های آموزشی تفکر سیستمی و مدیریت خدمات و ارتباط با مشتری به توافق رسیده ام. برگزاری دوره های آموزشی همیشه مرا به جلو هل داده است! این عبارت مصداق واقعی دارد چرا که مجبور میشوم بیشتر مطالعه کنم و دائما به روزتر و جلوتر از حضار باشم و بتوانم اذهان آنها و سوالات بیشمارشان را اداره کنم. هر چقدر حضار حرفه ای تر باشند برایم بهتر است. به تجربه دریافته ام که حتی سخنرانی برای افراد فاقد تجربه و تخصص ملالت آور است.
در این مدتی که در این شرکت همکاری داشتم اعتماد به نفسم چند برابر شده است و از اینکه توانایی نسبتا خوبی در طراحی و اجرا و به عبارتی خودمانی تر در مدیریت یک نظام فروش و بازاریابی پویا در من به وجود آمده و مهارتهایم افزایش یافته است بسیار خوشحالم.
قصد دارم اگر برای گسترش فعالیت شرکتم به نتیجه رسیدم تمامی آموخته هایم را در طراحی مجدد نظامی برای فروش بیشتر محصولات شرکتم به کار گیرم. راستش را بخواهید با آنکه فکر میکنم بسیار حرفه ای تر شده ام ولی احساس میکنم چیزهای خیلی بیشتری را باید یاد بگیرم. و این خودش کمی برایم استرس ایجاد میکند.
ولی فعلا برای درک بهتر شرایط اقتصادی و تطابق با آن به آرامش وتمرکز بیشتری نیاز دارم.
ممکن است دعوت یکی از دوستانم را برای همفکری و مشاوره برای مسائل فروش و بازاریابی شرکتش بپذیرم. به هر حال تجربه همکاری در کسب و کار دیگر و محیط متفاوت برایم بسیار ارزنده بود و سعی خواهم کرد به آن ادامه دهم. برای حرفه ای تر شدن در مدیریت به تجارب بسیار بیشتری نیاز دارم.

با این برنامه نظام مالیاتی جدید هم که مرحله دوم ثبت نامش مشمول کلیه افراد با هر سطح درآمد است و اخیرا و البته بی سر و صدا آغاز شده است مشخص نیست چه رفتار و عکس العملی را در اصناف ایجاد نماید. ضمن آنکه این بار ظاهرا صنف به صنف مشمول این قانون میشوند تا مشکلی فراگیر مانند دفعه قبل ایجاد نگردد. مشکلشان! هم این است که دیگر نیازی به نگهداری حساب و کتاب دو دفتره نخواهد بود و مالیات بر در آمدها چند برابر خواهد شد.
البته اگر نظام مالیاتی خوبی برقرار باشد خودش به خودی خود خوب کار خواهد کرد ولی اگر قرار باشد ماموران اداره دارایی فروشهای واقعی اعلام شده را نیز به بهانه هایی برای دریافت مالیات بیشتر به زیر سوال ببرند قطعا راه حلهای دیگری برای فرارهای مالیاتی خلق خواهد شد. به نظر من شرط موفقیت این نظام مالیات بر ارزش افزوده در شفاف سازی درآمدها و واقعی تر شدن درآمدهای مالیاتی، تنها و تنها در اعتماد به بنگاهها و عاملان اقتصادی است. تا زمانی که مالیات محاسبه شده توسط اصناف و موسسات (کلا عاملان اقتصادی) با رقمهای محاسبه شده توسط ممیزان مالیاتی علیرغم یکسان بودن روش و تنها به دلیل عدم اعتماد و ارزیابی بر اساس حدس و گمان متفاوت است نباید انتظار موفقیت این نظام مالیاتی را داشت.
راستی چرا هنوز نمیتوانیم مالیتها را از طریق نرم افزار محاسبه و پرداخت کنیم بدون آنکه ممیزان مالیاتی ایرادی بر آن بگیرند؟ مگر نرم افزارهای مختلف برای محاسبات مختلف شرکتها کارایی ندارند؟ خود این موضوع هنوز برای همه دردسر ساز است و برای من یک علامت سوال بزرگ. و راستی که چقدر خیال همه از این بابت راحت میشد.

.صحبت به نرم افزار کشید برای حسن ختام سایت جالبی را معرفی میکنم
سایت yourfonts.com یک سایت فوق العاده است از این جهت که به شما کمک میکند تا دست خط خود را به فونت تبدیل نموده و با خط خودتان در نرم افزارهای مختلف تایپ کنید. و این سرویس البته رایگان است. اگر کسی به محل حروف فارسی آشناست راهنمایی کند تا دست خط فارسی خودم را فونت کنم. بعد از این باید بیشتر مراقب فونتها هم باشیم تا دست خطمان را جعل نکنند

ضمنا در پست قبلی ظاهرا اشتباهات تایپی زیادی داشتم. اگر به ساعت انتشار آن دقت میکردید متوجه میشدید که خستگی و شب زنده داری دقت تایپم را کم میکند. از اشتباهات تایپی این پست قبلا عدر میخواهم. سر فرصت پست قبلی را اصلاح خواهم کرد


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

حتما همه شما کم و بیش در جریان تغییر قیمت برخی کالاها و رکودی که بر بازار حاکم شده است هستید.
در بازار لوازم خانگی هنوز تغییر قیمت دیده نمیشود ولی خبرهایی که توسط مسئولان ذیربط مبنی بر کاهش قریب 40% قیمت لوازم خانگی از طریق رسانه ها منتشر شده است شوکی را به بازار وارد نموده است که همزمانی آن با ایام محرم و صفر تغییرات قیمتی که در بسیاری از محصولات دیگر مشاهده میگردد رکود نسبی را بر بازار حاکم نموده است که به نظر من ماه جاری و بعدی اوضاع بدتر هم خواهد شد چون هیچ تغییر وضعیتی مشاهده نمیگردد.
شاید حمله اسرائیل به غزه نیز بی تاثیر نباشد.
ولی انتشار اخبارهایی از طرف مسئولان تاثیر خودش را بخصوص وقتی تکذیبی پشت آن بیاید به این زودی ها از دست نخواهد داد.
از علل اصلی که مطرح نموده اند یکی کاهش قیمت نفت است که معتقدند محصولاتی که از مشتقات نفتی تولید میشوند کاهش قیمت خواهند داشد و دیگری بحران مالی که گریبانگیر شرکتهای بین المللی شده است و بسیاری از شرکتها برای نجات خود در اندیشه تدابیر جدی تری هستند.
جالب اینجاست با این تفاسیر قیمت خودروهای ساخت داخل علیرغم کاهش قیمت خودروهای وارداتی (که هنوز به دلیل مسائل گمرکی و هزینه های عوارض مختلف نمیتوانند بیش از میزان مشخصی کاهش قیمت داشته باشند) افزایش نیز داشته اند چنانکه قیمت تندر 90 یک میلیون تومان افزایش داشته است.
قائدتا ارزش پولمان نیز میبایستی تغییراتی داشته باشد.
ظاهرا طرح اقتصادی جدید هم قرار است شوک دیگری را وارد کند
به نظرم کار خاصی نمیتوان انجام داد. باید صبر کنیم موجها برسند نسبت به آن حرکت کنیم


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

این شعر زیبای مولوی را به مناسبتهای همین ایام در اینجا مینویسم:

ای قوم به حج رفته کجایید کجایید                                                            
                                                            معشوق همین جاست بیایید بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار                                                            
                                                            در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
گر صورت بی​صورت معشوق ببینید                                                            
                                                            هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید                                                            
                                                             یک بار از این خانه بر این بام برآیید
آن خانه لطیفست نشان​هاش بگفتید                                                            
                                                             از خواجه آن خانه نشانی بنمایید
یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدیت                                                            
                                                            یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
با این همه آن رنج شما گنج شما باد                                                            
                                                            افسوس که بر گنج شما پرده شمایید
                                                 
(مولوی)


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید