مراسم وداع با پيکان

خط توليد خودروی پيکان بعد از چهل سال در روز یکشنبه ۲۵ ارديبهشت متوقف و آخرين پيکان توليدی به موزه فرستاد شد.
شرکت ايران خودرو، توليد کننده پيکان، با برگزاری مراسمی با حضور اسحاق جهانگيری، وزير صنايع و معادن و معصومه ابتکار، رئيس سازمان حفاظت محيط زيست، توليد اين خودرو را متوقف کرد.
در اين مراسم که در محل کارخانه ايران خودرو در حومه تهران برگزار شد، پيکان شماره ۲۲۹۵۰۹۵ به امضای يادبود آقای جهانگيری رسيد و روانه موزه بزرگترين خودروساز خاورميانه شد.
بنا به گزارشها، اگرچه حسی از نوستالژی و خاطره بر اين مراسم حاکم بوده، ولی با خارج شدن آخرين پيکان حاضران غريو شادی سردادند و سپس پارچه ای با نوشته خداحافظ پيکان روی آن کشيدند تا احتضار اين خودروی ۳۸ ساله تجسمی نمادين بگيرد.
آقای جهانگيری متوقف کردن خط توليد پيکان را تصميمی شجاعانه توصيف کرده که برای پيشرفت و تکامل صنعت خودروی ايران لازم است

ارابه صنعت خودرو ‘
او روی آخرين پيکان توليد ايران نوشت: “پيکان ارابه‌ای بود که صنعت خودرو بر دوش آن شکل گرفت و امروز به موزه می‌رود تا نظاره‌گر اعتلای اين صنعت باشد.”
توقف توليد پيکان موافقان و مخالفان خود را داشت که حضور خانم ابتکار، رييس سازمان محيط زيست، بر اين موضوع صحه می گذاشت. وی اين اقدام را طليعه ای تازه برای خودروسازی مدرن و کم آزار برای محيط زيست خواند و قول داد سازمانش بر توليد “خودرو سبز” نظارت دقيق تری اعمال کند.
همسو با با سازمان محيط زيست، وزارت نفت ايران نيز که مصرف بنزين پيکان را بهينه ارزيابی نکرده، خواستار راحت شدن از شر اين خودروی بريتانيايی تبار بود.
آقای جهانگيری و مديران کارخانه سازنده پيکان به بيش از دو ميليون دارنده اين خودرو قول داده اند که توليد قطعات يدکی “حداقل برای ده سال” ادامه خواهد يافت، موضوعی که سبب شده دغدغه دوستداران محيط زيست درباره از بين رفتن آلودگی های ناشی از دود اگزوز پيکان از بين نرود.
وزير صنايع و معادن ايران در پاسخ به سوال خبرنگارانی که توليد پژو آر دی با موتور پيکان و بدنه پژو را توجيه ناپذير خوانده اند، گفته است که اين خودرو فقط ۲۵ درصد با برادر ناتنی خود شباهت دارد.
به گفته وزير صنايع و معادن پيکان نقش انکار ناپذيری در رشد صنعت خودروسازی ايران و خودکفايی اين صنعت داشته و صنعت خودرو به مهمترين رشته صنعتی در ايران تبديل شده است.
کاهش مصرف بنزين
مصرف بالای سوخت، نداشتن استانداردهای ايمنی و پائين بودن کيفيت از دلايل اصلی توقف پيکان اعلام شده و وزارت صنايع و معادن در ازای دريافت ۳۱۰ ميليون دلار از وزارت نفت خط توليد آن را برچيده است.
اين مبلغ در قبال خسارت حذف پيکان از چرخه توليد به شرکت ايران خودرو پرداخت می شود.
در حال حاضر ميانگين مصرف بنزين در ايران بيش از ۶۶ ميليون ليتر در روز (چهار ميليون ليتر افزايش نسبت به سال گذشته) عنوان شده و دولت ناگزير به وارادات ۲۶ ميليون ليتر آن است. مقامات وزارت نفت گفته اند با مصرف بهينه سوخت نياز به وارادات بنزين رفع خواهد شد.
برخی گزارش های حکايت از آن دارد که توقف توليد پيکان حدود ۳۰۰ ميليارد تومان از سود شرکت ايران خودرو در سال جاری کم خواهد کرد.
بعضی از جناحهای سياسی ايران ادعا کرده بودند که ايران خودرو به دليل سود زيادی که از توليد هر دستگاه پيکان می برد، مايل به توقف خط توليد اين خودرو نيست، اتهامی که اين خودروساز قويا رد کرده و سود حاصل را “چند برابر کمتر از سه ميليون تومان” عنوان کرده است.
مديران اين شرکت گفته اند توليد محصولی ۳۸ ساله را هرگز نمی توان به يکباره پايان داد، بلکه بايد آن را تدريجا از مدار خارج کرد
چشم انداز صنعت خودرو
قرار است خودرو ال ۹۰ که محصول مشترک رنو – نيسان و ايران خودرو است، جای خط توليد پيکان را بگيرد. مديران ايران خودرو قول داده اند هيچ کارگر سازنده پيکان بيکار نخواهد شد.
سال گذشته۹۰۰ هزار دستگاه خودرو در ايران توليد شده و پيش بينی شده است توليد انواع خودرو در پايان امسال به يک ميليون دستگاه برسد.
در سال گذشته بيش از ۷۸۸ هزار خودروی سواری و ۶۹ هزار دستگاه وانت، بيش از ۲۹ هزار دستگاه کاميون، و حدود پنج هزار دستگاه اتوبوس و مينی بوس توليد شده است.
پرايد با ۲۳۴ هزار دستگاه در صدر خودروهای توليدی و پيکان با ۱۵۶ هزار دستگاه در رتبه دوم قرار داشت و خودروهای پژو ۴۰۵، پژو ۲۰۶ و سمند به ترتيب با ۱۰۲ هزار، ۷۶ هزار و ۷۲ هزار دستگاه در رتبه های بعدی جای داشتند.


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

آسيكودا ASYCUDA(Automated System for Customs Data) به معناي سيستم پردازش خودكار اطلاعات گمركي است كه در ايران با نام طرح نگار (نظام گمركي اطلاعات رايانه اي) شناخته مي شود. اين سيستم از جمله سيستم هاي مدرن نظارتي و كنترلي گمرك هاي جهان به حساب مي آيد كه در بهينه سازي عمليات ترخيص كالا در گمرك، سيستم موفقي است. گمرك جمهوري اسلامي ايران از ژوئن 1990 از طريق برقراري ارتباط با آنكتاد و سازمان جهاني گمرك، با ويژگي ها و توانايي هاي سيستم آسيكودا آشنا شد. از سال 1995 اقدامات محسوس و منسجم به منظور امكان سنجي و همچنين تدوين رهيافت هاي اجرايي جهت اعمال پروژه آسيكودا در ايران آغاز گرديد.

اهداف آسيكودا
راه اندازي اين سيستم يك قدم بزرگ به سوي هدف اصلي گمرك بود. كاهش بوروكراسي اداري، بهينه كردن و سامان دهي رويه هاي ترخيص كالا و حركت در جهت تجارت بدون كاغذ، از جمله اهداف سيستم آسيكودا مي باشند. سرعت بيشتر در ترخيص كالا، استفاده بهينه از نيروي انساني و افزايش كارايي كاركنان، ايجاد فرهنگ استفاده از سيستم هاي مكانيزه، كسب درآمد بيشتر از طريق كاهش سوءاستفاده ها و افزايش وقت محاسبه عوارض گمركي، از ديگر اهداف سيستم آسيكوداست. همچنين با راه اندازي اين سيستم محل محموله ها و مكان هاي آماده تخليه، به وسيله رايانه كنترل مي شود. نگهداري ميزان كالاهاي وارده، صادره و موجود در انبار نيز به وسيله اين سيستم قابل انجام است؛ به طوري كه با بهره گيري از اين سيستم ضمن استفاده از حداكثر انبارها، از رسوب كالاها در انبار جلوگيري مي شود. به موازات، ارايه سريع و دقيق آمار تجارت خارجي در حاشيه اجراي اين سيستم امكان پذير مي گردد.

ويژگي هاي آسيكودا
با توجه به گستردگي سيستم آسيكودا، تشريفات ترخيص كالا و كليه روش ها و رژيم هاي گمركي اعم از واردات، صادرات، ترانزيت و غيره پشتيباني مي شود. با استفاده از اين سيستم، اطلاعات كالاي ترانزيتي در گمرك مبدأ جمع آوري و از طريق خطوط مخابراتي جهت بازرسي و كنترل به گمرك مقصد ارسال مي گردد. بدين ترتيب، در كوتاه ترين زمان ممكن امور ترانزيت كالا انجام مي شود كه اين امر موجب صرفه جويي در وقت و كاهش هزينه بسياري مي شود. در اين سيستم با استفاده از فرم SAD كه يك فرم اظهارنامه گمركي است، به جاي استفاده از اظهارنامه هاي متعدد گمركي مي توان تنها از يك فرم واحد كه با كُدهاي مخصوص جدا مي شود، استفاده كرد.
در اين سيستم كليه امور به استثناي اقداماتي كه به لحاظ تصميم گيري بايد توسط اشخاص انجام پذيرد و نياز به تصميم گيري دارد، مانند ارزيابي، تعيين تعرفه و غيره به وسيله رايانه انجام مي شود. در سيستم آسيكودا، كليه كدهاي بين المللي مانند كد HS، كد كشورها و كد ارزها نيز به راحتي قابل دسترسي است. به غير از كدهاي بين المللي، كدهاي ديگري هم كه در سطح يك كشور شناخته شده و كاربرد محلي دارند مانند كد بانك ها، كد گمركات، كد كارت بازرگاني و غيره در اين سيستم وجود دارند. در گذشته وجود مجوزهاي گوناگون با توجه به تعداد، اهميت و مدت زمان اعتبار آنها موجب بروز مشكلاتي براي گمرك مي گرديد. اما با استفاده از سيستم آسيكودا پس از كدينگ مجوزها از طريق شماره تعرفه، كد مجوزهاي مربوط به آن تعرفه در اظهارنامه چاپ و صاحب كالا يا حق العمل كار ملزم به ارايه مجوزها مي شود. به علاوه، تغييرات احتمالي مجوزها را مي توان به راحتي به روز كرد و همواره آخرين اطلاعات را در اختيار داشت. با استفاده از قابليت هاي سيستم آسيكودا پس از محاسبه حقوق و عوارض گمركي اظهارنامه، در صورت وجود ارتباط الكترونيكي با بانك، وجوه محاسبه شده به طور خودكار از حساب بانكي صاحب كالا كسر و به حساب گمرك واريز مي شود. به اين ترتيب، مراجعه صاحب كالا به بانك و نقل و انتقال وجوه مربوط از جريان تشريفات ترخيص كالا حذف مي گردند. وجود يك رايانه و يك خط ارتباطي اين امكان را به وجود مي آورد كه حق العمل كاران بتوانند از دفتر كار خود در كوتاه ترين زمان ممكن كالاي خود را به گمرك اظهار و سپس جهت ترخيص آن اقدام نمايند.
با توجه به اينكه سيستم آسيكودا به صورت خودكار كليه شماره هاي عملياتي از قبيل شماره ثبت و شماره ارزيابي را تعيين و آنها را به صورت فهرست هاي جداگانه نگهداري مي كند، عملاً نياز به دفاتر سنتي مالي و آماري وجود ندارد و اين دفاتر از جريان چرخه عمليات گمركي حذف مي شود. در اين سيستم در پايان وقت اداري و يا هر نوبت كاري، گزارش هاي امور مالي انجام شده در آن روز و يا آن نوبت كاري دريافت مي شود.

انتخاب مسير
طرح نگار ضمن تسريع در عمليات ترخيص كالا، از جديدترين مفاهيم به كار گرفته شده در گمركات پيشرفته دنيا و فن آوري هاي اطلاعات، مانند انتخاب مسير اظهارنامه به صورت اتوماتيك )Selectivity( استفاده مي نمايد كه با ايجاد مسيرهاي قرمز، زرد و سبز جهت اظهارنامه ها، پردازش آنها به سرعت انجام مي شود. انتخاب مسير اظهارنامه كاملاً اتوماتيك بوده و به وسيله شاخص هاي محرمانه اي كه به وسيله كميته هاي خاصي در گمرك تعريف مي شوند، صورت مي گيرد. به اين ترتيب، اظهارنامه هاي كانال سبز بدون هيچگونه كنترلي، اظهارنامه هاي كانال زرد فقط با مشاهده اسناد، ترخيص مي شوند. ولي اظهارنامه هاي قرمز كه داراي ريسك بالا بوده و به وسيله سيستم انتخاب شده اند، به وسيله كارشناسان گمرك به دقت كنترل و ارزيابي مي گردند. در اين سيستم مي توان كالاها يا سازمان هايي كه معافيت و يا تسهيلاتي در مورد آنان اعمال مي شود را تعريف كرد تا سيستم به طور خودكار اين قبيل اظهارنامه ها را كنترل و به مسيرهاي مربوطه ارسال مي كند. به گزارش واحد اطلاعات و اخبار <اقتصاد ايران>، از سال 1997 تاكنون 41 گمرك در سراسر كشور به سيستم آسيكودا مجهز شده اند. تاكنون ميزان نفوذپذيري سيستم آسيكودا در عمليات گمركي 98 درصد براي واردات و 96 درصد براي صادرات بوده است. گفتني است، علاوه بر سيستم آسيكودا، هم اكنون سيستم انتخاب مسير ترخيص كالا، رويه مكانيزه تير، مانيفست الكترونيكي و اظهار از راه دور براي رويه هاي واردات و صادرات قطعي، واردات موقت، خروج موقت و مرجوعي، علمياتي و اجرايي مي شوند.


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

يك محصول خوب از يكي از رقبا امروز به دستم رسيد.
دشمن دانا بلندت ميكند – بر زمينت ميزند نادان دوست
يك رقيب خوب و قوي به صد تا رقيب ضعيف مي ارزه. اصلا وقتي اون نمونه ها رو ديدم روحم زنده شد. فهميدم كه خوب جايي پا گذاشتم. رقابت آن هم در محصول بهترين فضايي است كه من ميتوانم تنفس كنم.
خبرش به گوشتون ميرسه. نه از اين وبلاگ بلكه از مغازه هاي فروشنده محصولاتمون
خيلي چيزا توش بود كه درست به موقع متوجه شدم.
آخه قراره محصولي كه آرم شركت من روش ميخوره از هر لحظ بي نقص باشه
تقريبا از هر لحاظ مسير كاري مشخص شده. مونده سرمايه اش 🙂 اون رو هم يه جورايي بايد از تو خود شركت جور كنم.

در مورد پست قبلي بايد عرض كنم كه نگران چيزي نباشيد. مشكلي نيست . يعني از اول هم نبوده فقط من يه خورده زياده روي كردم و خودم رو ترسوندم.
شايد به خاطر اينه كه اين روزا خيلي حساس شدم. ولي هميشه دلم قرصه.
شايد باور نكنيد ولي امروز از هميشه محكم تر هستم. مثل كوه.
كوه آهن البته كه هيچ فرهاد كوه كني نتونه سوراخش كنه
خدا سايه دوستاتون رو از سرتون كم نكنه. اين نعمت بزرگ يعني همه چيز. قدرتم رو صد برابر كرد

و اما يك نكته كه نميدونم چرا يادم رفته بنويسم و اون اينكه براي دسترسي سريعتر به وبلاگم ميتونين از آدرس weblog.mojahedi.ir استفاده كنيد


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

با وجودي كه نبايد خود را كم بشماريم، ولي دلمان ميسوزد اگر سرمان را مثل كبك در برف فرو بريم. بياييد موفقيتهاي نروژ را با عملكرد خودمان مقايسه كنيد: شاخص توسعه انساني در حال پسرفت است! درآمد سرانه با آنكه در حال افزايش است، ولي وجود معضلات تورم، بيكاري و بهره وري نازل، اثرات آن را خنثي ميكند.

سي سال پيش اولين چاه نفتي نروژ در فلات قاره، در درياي شمال به نفت رسيد. امروز، نروژ در صدر جدول بين المللي شاخص توسعه انساني سازمان ملل قرار گرفته و داراي يكي از بالاترين درآمدهاي سرانه دنيا – با حدود 38 هزار دلار براي هر نروژي- است. در نروژ، دانشگاه و بيمارستان براي تمامي شهروندان رايگان است. در مقابل، مالياتها تمام و كمال و با انضباط خاصي اخذ مي شوند. در حقيقت، توزيع درآمد در نروژ بسيار متعادل و از اين لحاظ يكي از عادلانه ترين كشورهاست. اما با آنكه بسياري از خدمات رايگان هستند، نروژ – مثل ما – منابع نفت خود را هدر نميدهد. از سوي ديگر قيمت بنزين و ساير محصولات نفتي در سطح جهاني، نسبتاً گران است. نروژي ها نيز بزرگترين مصرف كننده انرژي در سراسر دنيا به صورت سرانه هستند، ولي نرخهاي انرژي در اين كشور طوري تعيين شده اند كه مردم را به انضباط در مصرف تشويق كرده و آنها را از حيف و ميل برحذر ميدارد. به علاوه، نروژ تنها 5درصد نفت و 7درصد گاز توليدي خود را مصرف كرده و بقيه را به خارج صادر مي كند. به اين ترتيب، با ايجاد صندوق نفت، از سال 1996 تا به حال 120 ميليارد دلار ارز ذخيره كرده است. اين پس انداز عظيم را با وضعيت ضعيف صندوق ذخيره ارزي كشورمان مقايسه كنيد- كه بر سر چندرغاز آن هم كشمكش است-. هدف 5/2 درصدي تورم در نروژ توسط وزارت دارايي و بانك مركزي اين كشور دنبال و هميشه محقق شده است. البته رشد جمعيت نروژ بسيار پايين است و موجب شده هرم سني متوازن و درآمد سرانه 6/2 درصد سالانه رشد كند و به مقام اول جهان برسد. به هر حال، نروژ امروز سومين صادركننده نفت دنياست و جالب آنكه از اين نظر در سال 2003 از ايران سبقت گرفته است. بر اساس معيارهاي پاكيزگي، نروژ داراي پاكترين محيط زيست دنياست. به عنوان مثال، سهم آلودگي دي اكسيدكربن آن 2/0 درصد از كل آلودگي دنياست (ايران 3/1 ميباشد). با آنكه نروژ يكي از امنترين كشورهاي دنيا -در داخل و خارج- است، يكي از كوچكترين ارتشهاي دنيا را دارد (27 هزار نفر). به راستي، از اين نظر در نروژ چگونه به چنين شرايط مناسب رشد اقتصادي، رفاه، عدالت اجتماعي و امنيت داخلي و بين المللي دست يافته است؟

مال مردم، براي مردم
در نروژ، يك ذهنيت واحد و مشخص و يك هدف والا در بين نمايندگان پارلمان، وزراي نفت و دارايي و ساير وزارتخانه ها، سازمانهاي مديريت و نظارت بر نفت، بانك مركزي و غيره وجود دارد و آن اينكه: “نفت متعلق به مردم نروژ است و بايد براي آنها – حاضرين و آيندگان – صرف و مديريت شود، و ارزش حال و آينده آن نيز به حداكثر برسد. “ولي متأسفانه اين هدف و ذهنيت در كشور ما به طور كامل پذيرفته نشده است. به نظر ميرسد لازم است كه از اين ذهنيت در سطح مسؤولان و مردم يادگيري كنيم. دوم آنكه، صنعت نفت و گاز نروژ، مديريت منابع حاصل ازآن، نظارت، ايمني، مديريت منابع مالي، مديريت سهم دولت، مديريت شركتهاي دولتي، خطوط لوله و…. در بين وزارتخانه ها و نهادهاي منضبط دولتي پخش، تفكيك و توزيع شده اند. پارلمان، وزارت نفت، وزارت دارايي، وزارت بازرگاني و صنايع و نهادها و شركتهاي مستقل و دولتي مشتركاً مديريت نفت و گاز و منافع و منابع آن را به صورتي غير متمركز – و البته دمكراتيك و مردمي تر- به عهده دارند. نروژ هرگز از خارجيها نهراسيده است، ولي هميشه يادگيري از خارجيها تمام و كمال مدّ نظر بوده است. اولين قراردادهاي نفتي با شركتهاي خارجي بر اساس اعتماد متقابل منعقد شدند، اما به موازات، توسعه توان شركتهاي داخلي هميشه مدنظر نروژ بوده است. به علاوه، سعي شده تا اين همكاريها در چارچوبهاي حقوقي شفاف و منظم و با اُفقهاي بلندمدت و مستمر شكل بگيرند. اصول قراردادهاي نفتي نروژ بسيار ساده است و 75 درصد ماليات بر درآمد از هر دو نوع شركتهاي داخلي و خارجي براي اكتشاف نفت و گاز در فلات قاره اخذ ميشود. به علاوه، قراردادهاي نروژ مشوق سرمايه گذاري، انتقال تكنولوژي، حفظ محيط زيست، احترام به عزت و امنيت نيروي انساني و انضباط مالي شركتها هستند. جالب آنكه، نروژ در همان اوايل اكتشاف نفت، درياي شمال را با همسايگان خود، انگلستان و دانمارك، با همكاري متقابل و با حسن نيت مرزبندي نمود. با آنكه بيش از نروژ و ساير كشورها از عدالت اجتماعي و رفاه عمومي دم ميزنيم، اما توزيع درآمد در كشورمان بسيار نامتعادل بوده و و تورمهاي گزاف وضع را وخيمتر كرده است. شفافيت و رفتار قانونمند مسؤولان صنعت نفت و گاز نروژ را با “وزارت بسته نفت” كشور خودمان مقايسه كنيد. به ياد آوريم نوع نگرش ما به شركتهاي خارجي و نگرش آنها به ما؛ هر دو آشفته و بدبينانه اند

آينده ماو آينده نروژ
با آنكه صنعت نفت نروژ باعث رشد اقتصادي بي نظير، شكوفايي ساير بخشهاي اقتصادي، اشتغال زايي مستقيم و غيرمستقيم و بهبود بي سابقه نظام تأمين اجتماعي، پاكيزگي محيط زيست، امنيت و ساير كيفيتهاي مادي و معنوي شده است و با آنكه تنها 30 درصد ذخاير نفت و گاز استخراج شده اند (هنوز 70 درصد در زيرزمين هستند)، سياست نروژ آن است كه به تدريج از فعاليت صنعت نفت خود بكاهد. اين سياست بسيار جالبي است كه تا به حال در كشورمان به آن توجه نكرده ايم. نسل حاضر ايران نيز عليرغم وابستگي زندگيشان به نفت، دل خوشي از تحولات و تبعاتش ندارند، چه رسد به آيندگان كه امروز هيچ بسترسازي برايشان انجام نمي شود. هيچ كس نمي انديشد كه در صورت تداوم سياستهاي امروز كشور، چه بر سر فرزندان و نوادگان ما خواهد آمد. به علاوه، در كشورمان تصور غالب آن است كه نفت و اقتصاد تك محصولي ريشه تمام نابساماني هاي ما – از استعمار گرفته تا تورم – مي باشد. در حاليكه اين ديد صحيح نيست. استعمر را منكر نميشوم ولي قبول كنيم كه از ماست كه بر ماست


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

همانطور كه اشاره گرديد علت اساسي رشد اقتصادي چين رشد صادرات كالايي است كه علاوه بر تمايلات ميهني ناشي از سياستهاي اقتصاد توليدي و سرمايه گذاري هاي مستقيم خارجي است. عمده ترين شركتهاي معظم توليدي جهان در چين سرمايه گذاري مستقيم كرده اند. از ژاپن به تنهايي بيش از 3000 شركت از تويوتا و نيسان و سوني، ماتسوشيتا، فوجيتسو، NEC، كيوسرا و غيره گرفته تا شركتهاي كوچك توليدكننده قطعات در آن كشور سرمايه گذاري كرده اند كه تمام آنها براساس سرمايه گذاري هاي مشترك انجام گرفته است تا به انتقال و ارتقاي فناوري و فن مديريت، ايجاد فرصتهاي اشتغالي و درنتيجه افــــزايش درآمد ملي منجر گردد. انگيزه برتري جويي و مشاركت سرمايه هاي خارجي عمده عامل پيشرفت چين در صنايع مدرن محسوب مي گردد. لذا از روشهاي عقب مانده پيمانكاري قرن نوزدهمي و قاجاري كه در ايران مرسوم است و به انحطاط ساختار صنعتي و وابستگي بيشتر به نفت مي انجامد، خبري نيست.

براساس قراردادهاي منعقده تمام سرمايه گذاري هاي مشترك در مناطق تجارت آزاد و يا مناطق ويژه ناچارند آخرين تجهيزات توليدي را نصب و نيمي از توليدات خود را صادر كنند. لذا شباهتي با ايران نداردكه به خاطر سلطه تفكرات سوداگري و عدم تمايل به منافع بلندمدت اقتصاد ملي فناوري قديمي دارد و مناطق آزاد تجاري به عوض صادرات به دريچه واردات تبديل مي گردد.

از اين رو، چين خود را از شيوه مديريت اقتصاد واپس گرا و انحطاطي صادرات نفت خام رها كرده و به واردات نفت خام و توليد انواع فراورده هاي نفتي وپتروشيمي روي آورده است. و علت نزديكي آن با كشورهاي اطراف خليج فارس ازجمله ايران علاوه بر گسترش بازار براي محصولات و خدمات چيني، تامين منبع انرژي نفت و گاز است. ولي در اثر افزايش قيمت نفت خام هزينه واردات آن افزايش و درپيش بودن المپيك 2008 باعث هجوم به تاسيسات ساختماني گرديده كه نتيجتاً به افزايش واردات فولاد و سيمان و ديگر مصالح ساختماني نيز منجر گشته است.

افزايش واردات چين باعث ادامه كسري تجاري اين كشور در سه ماه اول سال 2004، گرديده است. آمار گمركي چين براي اين مدت حاكي از آن است كه تجارت خارجي اين كشور در سه ماه پيش گفته مواجه با 8 ميليارد دلار كسري گشته است. كسري ماه مارس 2004 نيـــز به تنهايي بالغ بر 500 ميليون دلار مي گردد. چنين كسري سه ماهه پي درپي طي ده سال گذشته (فوريه، مارس و آوريل 1994) سابقه نداشته است. (نيهون كيزاي 2004/4/12)
در فاصله سه ماهه يادشده صادرات از رشدي معادل 34 درصد در مقايسه با دوره مشابه سال قبل برخوردار و به مبلغ 116 ميليارد دلار و واردات از رشدي معادل 42/3 درصد در مقايسه با دوره مشابه سال قبل برخوردار و به مبلغ 124 ميليارد دلار رسيده است. عمده ترين اقلام مربوط به واردات را انرژي و مواد خام براي فعاليتهاي توليدي و صادرات و تنها بخش ناچيزي شامل كالاهاي مصرفي نهايي و لوكس است. 58 درصد صادرات و 55 درصد واردات به سرمايه گذاري هاي مستقيم خارجي تعلق دارد. كه بدين طريق وابستگي چين به اين دسته از سرمـــايه گذاري هاي بيش از پيش آشكار مي گردد. با اين توضيح كه درميان سرمايه هاي خارجي سرمايه هاي مربوط به چيني هاي مقيم خارج از كشور نظير تايوان، سنگاپور، مالزي و حتي آمريكا نيز حضور دارند. لذا مي توان گفت كه دولت چين از بابت دعوت سرمايه هاي چيني هاي خارج از كشور به خاطر طرفداري از تمايلات ميهني برخلاف ايران موفق بوده است. به طوري كه حتي قادر به دعوت سرمايه هاي تايواني علي رغم بعضي مخاصمـــــات و رودر روئيهاي سياسي با آن گرديده است.

در فاصله سه ماهــه يادشده، صادرات ماشين آلات، وسائل الكتريكي و الكترونيك از 46/8 درصد رشد برخوردار و بالغ بر 64 ميليارد دلار گرديده است. كه حاكي از توسعه بيش از پيش صنايع صادراتي چين به كمك اين دسته از سرمايه هاي خارجي است. در اقلام مربوط به واردات موادخام و كالاهايي كه از ضريب پالايش و ارزش افزوده بسيار كمي نظير نفت خام برخوردارند قرار دارد.

آمار نشان مي دهد كه سرمايه گذاري هاي ثابت در 9 ماهه اول سال 2003 بالغ بر 3 هزار و 430 ميليارد يوان گشته است كه نسبت به دوره مشابه سال قبل بيش از 30/5 درصد رشد نشان مي دهد. چنين رشدي پس از سال 1993 سابقه ندارد. در اين ميان رشد سرمايه گذاري هاي مستغلاتي بــــالغ بر 34 درصد مي گردد كه در بعضي ايالات از رشــــــد 50 درصد و گاه 70 درصد نيز برخوردار است. لذا ظرف دو سال گذشته قيمت مستغلات بيش از 20 الـــي 30 درصد افزايش يافته است. سرمايه گذاري در تاسيسات توليدي نيز به شدت افزايش يافته است. براي مثال در صنعت ذغال سنگ بيش از 52 درصد، ماشين آلات 74 درصد، فولاد 15 درصد و نساجي 62 درصد كه همگي حاكي از روندي دوآتشه در اقتصاد اين كشور است.

در شرايط فعلي، بانكهاي چين برخلاف اغلب كشورهاي شرق آسيا به شدت در كنترل دولت بوده و به طور محدود به روي جهان پولي باز است. ولي قرار بر اين است كه از سال 2007 (يك سال پيش از المپيك پكن) ممنوعيت بانكهاي خارجي درمورد مشاركت در معاملات يوان برداشته شود. لذا باتوجه به تجربه و مهارت بانكهاي خارجي بويژه بانكهاي آمريكايي و اروپايي كه مجرب ترين بانكداران جهان ازنظر فناوري و مديريت امور بانكي محسوب مي گردند، بانكهاي چين با رويدادي بيش از تجربه و ظرفيتهاي مديريتي خود مواجه خواهند گرديد.

اقدامات دولت چين براي كنترل اقتصادكلان
انتظار افزايش نرخ بهره: دولت چين براي مقابله با بحران آتي به ابزارهاي پولي و مالي متوسل گرديده است. كنترل بر سرمايه گذاري هاي ثابت و محدوديت عرضه تسهيلات بانكي از آن جمله است. انتشار اوراق كوتاه مدت به منظور جذب مازاد پول بانكهاي بازرگاني، افزايش ميزان مانده سپرده بانكها، انحلال و ادغام مناطق ويژه اقتصادي، كنترل بر عرضه تسهيلات مستغلاتي، و تزريق مبلغ هنگفتي از پولهاي عمومي به چهار بانك دولتي بازرگاني اين كشور از آن جمله اند. چين از سال 1998 براي تحريك اقتصادي چهار بار به كاهش بهره بانكي مبادرت كرد، ولي اخيراً نرخ آن را افزايش داد.

كنترل و نظارت بر بانكهاي خارجي و تسهيلات ارزي: دولت چين همچنين كنترل و نظارت بر بانكهاي خارجي در اين كشور و حساب ارزي بنگاهها را از تاريخ 16 ژوئن 2004 تشديد كرده است. بدين معني كه محدوديتهايي را بر تامين احتياجات ارزي بانكهاي خارجي از بانك مادر در خارج و بين بانكي و يا استفاده بنگاهها از حساب ارزي را اعمال كرده است.(4) زيرا شايعه افزايش ارزش يوان و يا نرخ بهره در اين كشور موجب نقل و انتقالات ارزي بدين كشور به هدفهاي سوداگري گرديده است. لذا دولت چين مصمم است ازطريق كنترل و نظارت بر افزايش حجم پول به مقابله روند دوآتشه اوضاع اقتصادي اين كشور بپردازد.

درمورد نظارت بر بانكهاي خارجي دولت مقرر كرده است: 1) هر سال تا ماه فوريه بانكهاي خارجي موظف اند كه نيازهاي ارزي كوتاه و بلندمدت خود را به كميته اصلاحات و توسعه ملي و اداره كنترل ارز اين كشور اعلام كنند؛ 2) اين كميته و اداره براساس نياز واقعي و درجه اطمينان موسسات دريافت كننده تسهيلات به تعيين مقداري تسهيلات ارزي بنگاه مزبور در سال موردنظر مي پردازند؛ 3) تسهيلات ارزي كه بيش از ميزان برآورد كميته و اداره مزبور ازطرف بانك دراختيار موسسات قرار گيرد موردموافقت قرار نخواهدگرفت.

بدين ترتيب تسعير ارز به يوان به شدت موردكنترل قرار مي گيرد.
اين امر ناشي از آن است كه مقامات چيني برآنند كه از ارزهاي خارجي كه داراي بهره كمتري هستند و تبديل آن به يوان كه داراي بهره بيشتري است براي بازپرداخت بدهيهاي يواني جلوگيري به عمل آورند. اين امر برخلاف شيوه جمهوري اسلامي است. درحالي كه بخشي از سرمايه هاي خارجي (عمدتاً ايراني در خارج) به علت ثبات نرخ ارز تنها به هدف استفاده از بهره 17 درصد ريالي موسسات بانكي به ايران سرازير و پس از پايان دوره سپرده گذاري با تبديل به ارز مجدداً از كشور خارج مي گردند.

اداره نظارت بــر ارز چين همچنين به سرمايـــه گذاري هاي خارجي كه مجوز سرمايه گذاري در بازار اوراق بهادار چين را كسب كــــرده اند اخطار داده است كه از سپرده گذاري بلندمدت در بانكها خودداري كنند. زيرا كه اين دسته از سرمايه هاي خارجي تنها به هدف سرمايه گذاري مستقيم توليدي و يا سرمايه گذاري در اوراق سهام وارد شده است و نه به منظور سوداگري و استفاده از نرخ بالاي بهــره در اين كشور. لذا آن دسته از سرمايه گذاراني كه بخشي از منابع خود را تنها در سپرده اي بلندمدت خوابانده اند بلافاصله از بازار اوراق بهادار چين اخراج خواهند گرديد.

دارائيهاي بانكهاي خارجي در چين بالغ بر 54 ميليارد دلار برآوردگرديده است كه تنها 1/6 درصد كل دارائيهاي موسسات بانكي اين كشور را تشكيل مي دهند. ازطرفي هر بانك خارجي حق دارد كه در سال تنها در يك شهر اقدام به گشايش شعبه جديد كند. از اين لحاظ مي توان گفت كه در مقايسه با شبكه گسترده چهار بانك بازرگاني و بانكهاي محلي چين و نظارت و كنترل شديد دامنه عمليات بانكهاي خارجي به شدت محدود و عمدتاً درجهت تسهيل فعاليتهاي توليدي بنگاههاي خارجي محدود گرديده است.


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

اقتصاد چين كه در سال 2001 علي رغم رشد با ركود سطح قيمتها مواجه بود اكنون به مرحله جديدي از رشد و افزايش سطح قيمتها پاگذاشته است. با پايان دوران تعديل پنج ساله پس از بحران پولي – اقتصادي شرق آسيا، چيني ها به قول خودشان دوران رشد كم (7 درصد) را پشت سر گذاشته و مجدداً به دوران رشد سريع (9/6 درصد) وارد شده و برتري خود را از اين نظر، بر ديگر كشورهاي آسيايي حفظ كرده اند.
رشد اقتصاد اين كشور در سال 2002 بالغ بر 8 درصد گرديد كه در سال 2003 به رشد 9/1 درصد افزايش يافت. رشد توليد ناخالص سه ماه اول سال 2004 نيز حاكي از پيش بيني رشدي معادل 9/7 درصد و رشد سه ماه دوم (اوريل / ژوئن) در مقايسه با مدت مشابه سال قبل حاكي از رشدي معادل 9/6 درصد براي سال 2004 است. جالب توجه است كه مقامات آماري چين در تاريخ 16 ماه ژوئيه 2004 به طور بي سابقه اي مبادرت به تصحيح آمار سه ماه دوم سال 2003 (از 6/7 درصد به 7/9 درصد) كرده اند تا از نگراني افكار عمومي جهان از روند دوآتشه اقتصاد چين بكاهند. اقدامي كه محافل اقتصادي جهان را به شگفتي انداخت.
اگر اتفاقي در رابطه با تايوان و يا بحران پولي و به هم ريختن سيستم بانكي اين كشور، افزايش بيش از پيش قيمت انرژي و يا ناملايمات هاي اجتماعي ناشي از اختلافات شديد درآمدي به وجود نيايد امكان ادامه چنين رشدي تا المپيك پكن در سال 2008 دور از انتظار نيست. ولي اكثر محققان درهم ريختگي و آشفتگي هاي فراواني را براي اقتصاد چين پس از پايان المپيك كه اوج حبابي شدن اقتصاد اين كشـــور است (سالهاي 2009 و 2010) پيش بيني كرده اند، كه در وهله اول درگرو انسجام نظام بانكي و سياستهاي پولي اين كشور است.
ترديدي نيست كه در شرايط عادي و با نرخ رشد سريع و ممتد انتظار گسترش ابعاد اقتصادي اين كشور پيش بيني مي گردد. توليد ناخالص داخلي چين كه در سال 2000 بالغ بر هـــزار ميليارد بود (ششمين اقتصاد جهان)، پيش بيني مي گردد كه تا سال 2006 بالغ بر يكهزار و 700 ميليارد دلار گردد كه در اين صورت انگليس و فرانسه را از اين نظر پشت سر گذاشته و به رتبه چهارم درجهان تبديل خواهدگرديد. پيش بيني هاي خوش بينانه ديگر حاكي از آن است كه تا سال 2010 آلمان، و تا سال 2020 ژاپن و تا سال 2050 آمريكا را نيز پشت سر خواهدگذاشت.
لكوموتيو توسعه و رشد اقتصادي فعلي چين بر روند افزايشي نرخ سرمايه گذاري هاي ثابت، پايين نگاهداشتن ارزش يوان در مقابل دلار، عرضه نيروي كار نامحدود با مزد ارزان، تــــــــوسعه صــــــادرات مبتني بر سرمايه گذاري هاي مستقيم خارجي؛ كه براساس قراردادهاي منعقده متضمن انتقال فناوري و صادرات بيش از 50 درصد توليدات است، استوار است. چه بدين عامل، افزايش مصرف خصوصي در اثر افزايش سطح درآمدها را نيز بايد افزود. ولي زيربناي فكري – فلسفي كادر رهبري و مديران چيني درجهت برتري جويي اقتصادي – سياسي و نظامي در سطح جهان، اساس سياستهاي فوق را تشكيل مي دهد. زيرا كه بدون چنين زيربناي فكري – فلسفي امكان فراهم آمدن چنين شرايطي ظرف تنها يك ربع قرن، به قيمت انقلاب اسلامي، براي نظام اقتصادي چين به عنوان كارخانه جهان وجود نداشت.
به خاطر تهاجمات صادراتي چين است كه از سال 2003 بحث و گفتگو بر سر افزايش ارزش يوان (ترمز صادراتي) مذاكراتي بين كشورهاي آمريكا، ژاپن و اروپا به عنوان خط دفاعي اقتصادي اين دسته از كشورها آغاز گرديده است كه همچنان ادامه دارد و چيـــن به سادگي حاضر به افزايش ارزش يوان نيست.
با افزايش نرخ رشد مستمر و سطح درآمدهاي سرانه، اكنون چين با شوك مصرف و تقاضاي داخلي مواجه گرديده است كه تاثيرات مهمي بر اقتصاد اين كشور و جهان خواهد گذارد. براي مثال قيمت سويا را كه روزي چين از صـــادركنندگان آن محسوب مي گرديد به علت واردات چين به دو برابر افزايش پيدا كرده است و بخشي از افزايش قيمت نفت خام و يا فولاد نيز ناشي از تقاضاي فزاينده اين كشور است.
مصرف فراورده هاي نفتي در چين به علت افزايش تقاضاي سوخت نيروگاه هاي برق و بنزين اتومبيل اكنون (2003 سال) به 5 ميليون و پانصدهزار بشكه (به انضمام گاز مايع) در روز رسيده است و از مصرف روزانه ژاپن پيشي گرفته است و پيش بيني مي شود كه ساليانه بالغ بر 10 درصد بر تقاضاي آن افزوده گردد. در حال حاضر گروه شركتهاي نفتي چين داراي 25 پالايشگاه با ظرفيت 2 ميليون و 200 هزار بشكه در روز هستند كه به زودي ظرفيت پالايشگاهها با 800 هزار بشكه افزايش خواهد يافت. با همه اين احوال عدم تكافوي ظرفيت پالايشي چين ظرف 3 الي 4 سال آينده باعث گرديده است كه شركت پتروليوم چين با شركت نفت نيهون براي پالايش نفت خام قرارداد ببندد. اين قرارداد براين اساس استوار است كه شركت چيني نفت خام را در اختيار شركت ژاپني گذارده تا در تاسيسات شركت ژاپني پالايش و پس از تبديل به بنزين و گازوئيل كلاً تحويل شركت چيني گردد. اين قرارداد از ماه مارس 2005 به مدت 9 ماه روزانه 20 هزاربشكه درنظر گرفته شده است كه امكان تمديد آن زياد است. جالب توجه است كه شركت چيني نفت خام موردنياز خود را از ايران تامين، به ژاپن حمل و پس از پالايش در پالايشگاه شركت ژاپني در يوكوهاما و اوكاياما به چين حمل مي كند.
در شرايط حاضر ميزان مصرف كالاهايي چون فولاد، ماشين آلات صنعتي، تلفن همراه و يا وسايل برقي خانگي نظير ويدئو در چين بر ميزان مصرف داخلي اين دسته از كالاها، بازار داخلي آمريكا و ژاپن را پشت سر گذارده و رتبه اول در جهان را كسب كرده است. كه البته مصرف آن برمبناي توليد داخلي استوار بوده و نظير ايران حاصل واردات (رسمي و قاچاق) اين دسته ازكالاها توسط سرمايه داري سوداگر نيست. لذا باتوجه به افزايش توليد داخلي و افزايش سطح درآمدها به نظر مي رسد كه روند مصرف داخلي اين كشور در سالهاي آتي نيز ادامه داشته باشد.
به منظور تامين عوامل توليد ازنظر واردات نيز بازار چين بيش از پيش گسترش يافته است. براساس آمار سازمان تجارت جهاني كه در پنجم آوريل 2004 اعلام گرديد، جمع واردات اين كشور كه در سال 2002- 295 ميليارد بود، در سال 2003 از مرز 400 ميليارد دلار گذشت و به يكباره ژاپن، فرانسه و انگليس را پشت سر گذاشت و پس از آمريكا و آلمان به مرتبه سوم رسيد. پيش بيني مي شود كه تا سال 2006 آلمان را هم پشت سر بگذارد و به مرتبه دوم دست يابد. براساس همان گزارش، حجم تجارت خارجي چين (صادرات و واردات) به سطح ژاپن رسيده است.
پيش بيني مي گرددكه در صورت ادامه چنين روندي ازنظر صادرات نيز، چين در سال 2005 ژاپن را پشت سر بگذارد. ولي بايد بدين نكته توجه داشت كه بيش از نيمي از صادرات چين مديون بنگاهها وبا سرمايه هاي مستقيم خارجي است، كه با ژاپن كه عمدتاً مبتني بر سرمايه هاي ملـــي است تفاوت اساسي دارد. لذا تحولات سياسي مي تواند گاه بر اين دسته از سرمايه ها تاثيرات منفي بگذارد.


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

اگر روند رشد جاري چين ادامه يابد تا سال 2012 چين مي تواند بزرگترين اقتصاد دنيا شود. در اين صورت به تعبير مجله اكونوميست، اين بزرگترين تغيير از زمان انقلاب صنعتي خواهدبود. رشد انفجاري چين از سال 1978 آغاز شده و رشد متوسط 9 درصد در سال را تجربه كرده است. چيزي كه ژاپن پس از جنگ جهاني دوم به آن نرسيده بود. در سال 2002 اقتصاد چين هشت برابر بزرگتر شده بود. كار با آزادسازي 800 ميليون كشاورز چيني از كنترل هاي مركزي ازجمله كنترل قيمت آغاز شد. در سال 1978، 1/5 ميليون شركت صنعتي با كاركناني در حدود 28 ميليون نفر وجود داشت، درحالي كه در سال 1994 اين رقم به 19 ميليون شركت شهري و روستايي با كاركنان 96 ميليوني رسيد.
حركت سريع بازشدن درها به روي تجارت و جذب سرمايه خارجي نيز با پديدآوردن چندين منطقه اقتصادي ويژه آغاز شد. از سال 1980 ارزش تجارت چين سالانــه 12 درصد رشد كرد و 20 هزار سرمايه گذار مشترك، 22 ميليارد دلار سرمايه گذاري كردند. وقتي چين بيدار شود دنيا تكان خواهدخورد.
در مطالب بعدي نوشتن در زمينه چين را شروع خواهم كرد.

و اما يك خواهش:
بزرگواراني كه لطف ميكنند و سوالاتي در خصوص نوشته هايم مطرح ميكنند واقعا منت بر سرم ميگذارند. بينهايت از همفكري و درگير شدن آنها در مطالب بحثهايم سپاسگزارم. از اين سروران پوزش خواهم خواست چرا كه ترجيح ميدهم پاسخها را در ويلاگم درج نكنم يا بايد ايميل كنم و يا در قسمت يادداشتها پاسخ دهم. هر كدام را كه شما انتخاب كنيد. پاسخ دادن در متن يادداشت بعدي به ساختار وبلاگم آسيب ميرساند. اگر آدرس ايميل شما درج نشود پاسختان در كامنتهاي همان يادداشتي كه شما سوالي را مطرح فرموده ايد قرار خواهد گرفت. با اينجال به پاس بزرگواري و لطف شما عزيزان در پاسخ به دو سوال بايد عرض كنم:

خانم مريم، از توجه شما به مطالب وبلاگم بسيار متشكرم. سال خروس ربطي به مرد يا زن ندارد. اقتدار در هر دو ميتواند باشد. شايد چون سال مرغ نبوده شما فكر كرديد مختص آقايان است 🙂 نه يادداشت من ارتباطي به جنسيت نداشت. اقتدار يكي از ابزارهاي مديريتي است.

دوست عزيزي كه در مورد واردات سوال فرموده ايد: براي واردات كالا قبل از هر كاري بايد از وجود بازار خوب مطمئن شده و براي شناسايي عوامل توزيع و فروش اقدام كنيد. پس از آنها برآورد دقيقي از هزيته هايتان انجام دهيد تا حاشيه سود با دقت 95% محاسبه شود. پس از اينكه از هر لحاظ آمادگي فروش را كسب كرديد از طريق مكاتبه با فروشنده در خواست پروفرما خواهيد كرد. نحوه پرداخت وجه اگر LC باشد بايد نسبت به گشايش اعتبار از طريق بانك اقدام نماييد. بعد از آن مراحل خود به خود پيش خواهد رفت. ثبت سفارشات و ترخيص از گمرك مراحل خود را دارند كه از طريق اداره بازرگاني شهر خود به خوبي راهنمايي خواهيد شد

و يك خواهش ديگر. دوستان عزيز لطفا بصورت ناشناس برايم پيام نگذاريد. در هنگام پيام گذاري اين انتخاب را داريد كه اسم خود را بنويسيد. پس لطفا اجازه دهيد حداقل شما را با اسم مستعارتان صدا كنم.
شاد باشيد و پيروز
مطلب بعدي در مورد چين خواهد بود. منتظر باشيد


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

اول اینها رو بخونید:

… و تا اشكهايت جاري نشود ،فرقي بين 500 و 50000 و 200000نيست .تا يك سوله له شده را كه حتي بمباران هوايي نمي توانست چنين ويرانش كند را نبيني و كارگران بيكار شده را و خانواده هاي آنها را و شب عيدي كه در پيش دارند را و ماتم صاحب كارخانه را كه در شرايط كمبود نقدينگي و سياست انقباضي اخير بانكها در شرايط عادي اش لنگان لنگان به پيش ميرفت را نبيني اعداد 90 ميليارد و 15000 بيكار برايت مفهومي ندارد . اينجا ا(يك) يعني يك كارخانه ،يعني 100 نفر بيكار ،يعني 500 نفر بدون درآمد،يعني 500 ميليون بدهي ،يعني اقساط عقب افتاده ،يعني اخطار بانك،يعني….فرق بسيار بين يك با دو. يك با 200 !!!!يعني چقدر اعداد بي احساسند… بقیه را در وبلاگ خاطرات یک مدیر بخوانید

بخشی از نامه ي آبراهام لينکلن به آموزگار پسرش را نیز اینجا مینویسم. در وبلاگ دریای مست زندگی بقیه را بخوانید :
به پسرم ياد بدهيد که در اوج غم و اندوه لبخند به لب داشته باشد. به او بياموزيد که از اشک ريختن خجالت نکشد. به او بياموزيد که مي تواند براي انديشه و شعورش مبلغي تعيين کند.اما قيمت گذاري براي دل بي معناست. به او بگوييد که تسليم هياهو نشود و اگر خود را بر حق مي داند پاي سخنش بايستد و با همه­ي نيرو مبارزه کند…

این راه به کجا میرود آخر؟
حتما اين جمله سوالي را بارها شنيده ايد ولی واقعیت این است که راه جایی نمیرود. راه سر جای خودش است.
این ما هستیم که در راه میرویم و آنرا طي ميكنيم. این ما هستیم که باید مراقب باشیم راه را بیراه نرویم. راه جایی نمیرود.
راه برای نایستادن است.
راه برای رفتن است.
راه برای این است که بدانیم نباید بایستیم.
برای این است که بدانیم باید برویم.
با همین دو پای خود. چرا که جز خودت کسی تو را نخواهد برد.
باید بدانیم که به هر کسی که در این راه میرود نباید سفر بخیر گفت. همه کس مسافر این راه نیستند.
برخی مسافران را میرسانند و برمیگردند پس مسافر نيستند.
هر کسی که همراهمان است همسفرمان نیست.
راه برای کسانی است که میروند تا برسند.
راه جایی نمیرود.
جاري و روان باش. مثل آب
من آبم. هيچ مانعي نميتواند مرا از رفتن باز دارد
من آهنم. هيچ مانعي مقابلم تاب ندارد.
تو چطور؟

روزگار واقعا سخت شده است. شرایط اقتصادی همه جوره همه کس را درگیر کرده است. دلم به حال آن کارگر و آن کارخانه دار سوخت. فقط کافی بود خودم را برای لحظاتی جای آنها بگذارم.
میدانم که راه جایی نمیرود. راه فقط مرا میرساند. به جایی که باید برسم. پس باید رفت. راه سختی در پیش است. عمیق و طولانی ، با سرما و گرما. باید به خودم ثابت کنم که عرضه اش را داشته ام.
من تسلیم نمیشم. من آهنم.


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

امشب شبکه خبر گزارشی را پخش میکرد از اینکه مردم برای گرفتن پول در بانکها با مشکل مواجه هستند. همین انگیزه ای شد تا نظرم رو در این خصوص بنویسم و بهتر دیدم اول کمی از انواع پول براتون بنویسم.
اصلا پول ماهیتش جز برای انتقال ارزش و دارایی نیست. زمانهای قدیم مردم مجبور بودند برای رفع نیازهاشون کالا رو با کالا مبادله کنند که یکی از بزرگترین مشکلات عدم توانایی خرد کردن آن بود. مثلا وقتی ارزش یک اسب بیشتر از مقدار مرغهایی که صاحب اسب نیاز داشت میشد مشکلات نمایان میشد. باید بقیه را چگونه تسویه میکردند؟
بعدها فلزات ارزشمندی که در ممالک مختلف مورد قبول واقع میشد جایگزین گردید. مثلا طلا و نقره و مس.
ایرادی که در این نوع پولها مشاهده میشد وزن زیاد آنها در زمان حمل و نقل بود. راهزنان هم از یک طرف.
به همین دلیل پول کاغذی رایج شد. هم سبک بود و هم کم حجم. میشد در یک برگ کاغذ ارزش مقدار زیادی طلا را جا داد.
پول کاغذی هم داستانش به این ترتیب است که در بنادر انگلستان تاجران کالاهایشان را به بنگاهدارانی میسپردند و در قبال آن قبضی را دریافت میکردند. آورنده این قبض مالک کالا شناخته میشد. کم کم به جای کالا این قبض ها مورد تبادل قرار گرفت و چون این برگه ها به پشتوانه کالایی که در انبار موجود بود صادر میگردید برای همه قابل قبول بود. از آنجا بود که سایر دریانوردان با چیزی که امروزه آنرا پول کاغذی مینامیم آشنا شدند و ممالک آنرا ارتقاء دادند. و این گونه بود که پول کاغذی رواج یافت.
این نوع پول سالهاست که در جریان است. دولتها با پشتوانه ای که برای خود تعیین کرده اند و اکثرا نیز طلا میباشد متناسب با آن اقدام به چاپ و انتشار پول کاغذی میکنند. برای درک بهتر مفهوم پشتوانه کافی است تصور کنید همان بنگاهدار اسکله ، بخواهد برگه رسید کالایی بیش از آنچه در انبارش وجود دارد را به دیگران بفروشد. مقدار کالایی که واقعا موجود است یعنی پشتوانه و دیگران به اعتبار قبول داشتن آن میزان موجودی آن برگه ها را قبول کرده و معامله مینمایند.
حال اگر همان انبار دار با فرض اینکه هیچ وقت همه همزمان برای دریافت کالای خود مراجعه نمیکنند و همیشه مقداری از کالا در انبار باقی میماند اقدام به انتشار این برگه ها بکند آن وقت است که تورم شکل میگیرد.
اکنون پولهای جدیدتری در دنیای امروزی شکل گرفته اند.
شاید فکر کنید پول الکترونیکی جدیدترین نوع آن است ولی اینطور نیست.
بعد از پولهای کاغذی آن چه که اینک از آن در ایران به عنوان کارت اعتباری یاد میشود شکل گرفت. کارتهایی که مانند یک دفترچه حساب بودند و درست مانند آنها در هنگام مراجعه به بانک میتوان پول برداشت و یا واریز نمود. این کارتها دقیقا یک کپی الکترونیکی شده از دفترچه های حساب میباشند.
بعدها با به وجود آمدن سیستمهای انتقال پول مدرن تر دارندگان این کارتها توانستند وجوه موجود در حساب خود را به دیگری انتقال دهند و چون انجام این کار بصورت الکترونیکی بود و پول در جریان دیده نمیشد این پول به پول الکترونیکی شهرت یافت.
در کنار آن سیستمهای اعتباری نیز ایجاد شده است که شکل دیگری از پول هستند. در این نوع کارتها اعتبار پشتوانه پولی است که دیده نمیشود.
جدیدترین شکل پولی پول حسابی است. پولی که هرگز دیده نمیشود ولی همیشه در حسابهای بانکی رد و بدل میشود.
با ایجاد کارتهای اعتباری و یا دفترچه های الکترونیکی و سیستمهای انتقال پول از طریق دستگاههای خود پرداز ، سایتهای اینترنت ، دستگاههای انتقال وجه در نقطه فروش (POS) که در فروشگاهها نصب میشود و … همه و همه در خدمت این نوع جدید از پول هستند تا براحتی اعداد بین حسابها رد و بدل شوند و از حسابی کم شده به حساب دیگر افزوده شود.
در دنیای امروز دیگر نیازی به وجه نقد ندارید. با یک کارت حساب الکترونیکی و یک کارت اعتباری میتوانید همه خریدها و دریافت و پرداختهای مالی خود را انجام دهید.
در ایران هم سیستمهایی با عنوان شتاب و شاپ شکل گرفته است که هر چقدر بیشتر در جامعه رشد کند از پول کاغذی پر هزینه و پر زحمت فاصله میگیریم. طرح شتاب این امکان را به دارندگان کارتهای حساب الکترونیکی میدهد تا فارغ از بانک خود از همه دستگاههای خود پرداز (ATM) استفاده کنند. در طرح شاپ نیز همین افراد میتوانند با همان کارت از فروشگاههای دارنده دستگاههای پاز (POS) بدون نیاز به وجه نقد خرید کنند.
کارتهای اعتباری مقوله دیگری است. در کارتهای اعتباری بانک اعتباری را برای شما در نظر میگیرد و شما میتوانید تا سقف آن اعتبار خرید کنید بدون آنکه دیناری در حساب خود پول داشته باشید. در صورتیکه در کارتهای شارژی (Debit) که امروزه در ایران توسط بانکها در اختیار افراد قرار گرفته است حتما باید معادل مبلغی که میخواهید خرید کنید در حساب خود پول داشته باشید.
فروشگاههای پذیرنده کارت اعتباری با بانک صادر کننده کارت شما طرف میشوند و کاری به اعتبار شخص شما ندارند. بانک شما اعتبار شما را تضمین میکند. در ایران هم کارت ثمین اولین کارت اعتباری بود و اینک کارتهای اعتباری شتاب توسط بانکهای کشاورزی و صادرات و پارسیان و سامان صادر میگردد. این کارتها همانند کارتهای حساب الکترونیکی شتاب در بانکهای عضو طرح شتاب و فروشگاههای عضو شاپ قابل استفاده است. شما یک ماه بعد از خرید کالا صورت حسابی را از بانک دریافت میکنید که طی آن به شما دو هفته مهلت داده میشود تا نسبت به پرداخت جمع مبالغ خریدهای خود به بانک اقدام نمایید. کارتهای اعتباری دارای سقف اعتباری مشخصی میباشند.
راستی یک نکته جالب را هم بد نیست بدانید. میدانید اولین ملتی که کارت اعتباری را استفاده کرد کدام ملت بود؟
شاید باورتان نشود که کارت اعتباری که امروزه در دنیا استفاده مییشود و ما تازه با آن آشنا میشویم سالها قبل توسط خود ما ایرانی ها به دنیا معرفی شد.
آنچه که اکنون از آن به عنوان کارت اعتباری یاد میشود سالها قبل و حتی در همین دوران در برخی از روستاها به اسم چوب خط مورد استفاده قرار میگرفت. با توجه به اینکه در آن زمان تنوع تعداد کسبه کم بوده است و مثلا یک بقالی برای اهالی یک منطقه کافی بوده است و به عبارتی هم جمعیت کم بوده و هم تعداد کسبه ، در نتیجه هر کسبه ای برای اهالی خود چوبی را در نظر میگرفت که هر وقت مشتری کالایی را نسیه میبرد روی چوب او خطی را معادل با ارزش کالای نسیه برده شده میکشیدند و در آخر هر هفته اقدام به تسویه حساب خود میکردند. (که هنوز در میان برخی مشاغل روز آخر هفته روز تسویه حساب است)
انگلیسی ها این سیستم را از ما ایرانی ها یاد گرفتند. ما آن چوبها را دور ریختیم و آنها آنرا برداشتند و به شکل امروزی به خودمان ارائه میکنند. امروزه سیستمهای اعتباری بسیار مدرنتر و پیچیده تر از همین شرح ساده هستند. یک سیستم اعتباری الکترونیکی میتواند همزمان حساب میلیونها نفر خریدار و فروشنده را کنترل کند و از طرفی جزئیات دقیقتری در محاسبات منظور میشود و البته ترفندهایی برای افزایش سود این شرکتها که با تعداد معاملات ارتباط مستقیم دارد
به زودی از سیستمهای تبادل پول در دنیای تجارت بین الملل جدید و شرح LC و انواع آن و UCP-500 برایتان خواهم نوشت. منتظرش باشید.


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

یه روزی این شعر رو خوندم که اصلا یادم نمیاد که از کیه یا کجا خوندم ولی همیشه یادمه که میگفت:

نرمی ز حد مبر
که چو دندان مار ریخت
هر طفل نی سوار کند تازیانه اش

امروز خوب میدونم چی داره میگه.
احساس میکنم اونقدر که من در حد برخی از کارکنانم محبت کردم و مسائل اونها رو به روشون نیاوردم و نخواستم که احساس کنند اینجا روابط کاری روابط رئیس و مرئوسی هستش حالا دیگه حتی بعضی ها جرات میکنن که برای من قیافه بگیرن.
همش تقصیر خودمه. شما هم مراقب رفتار خودتون باشید و اونقدر خودتون رو پایین نیارین که دیگرانی که پایین تر از شما هستند فکر کنند که دیگه شما رو که محل میذارن خیلی لطف میکنن!! جدی میگم. خیلی ها ظرفبتش رو ندارن و وقتی زیادی بهشون محبت میکنی خیال میکنن خبرایی هستش
برای همین یادتون باشه بعضی وقتها لازمه که یادآوری کنید که اینجا رئیسی هم داره و جای اونا کجاست

راستی این ردپا رو دنبال کنین. از ظاهر تر و تمیز و سر در ادبی اش معلومه که میشه توش چیزایی یاد گرفت


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید