دعوتنامه هاي دو كنفرانس و يك همايش به دستم رسيد بهتر ديدم به اطلاعتان برسانم تا اگر خواستيد شركت كنيد:

سومين كنفرانس بين المللي مديريت پروژه:
اول و دوم اسفند 85 در سالن اجلاس سران در تهران برگزار خواهد شد. اطلاعات بيشتر را در سايتشان پيدا خواهيد كرد.

دومين كنفرانس بين المللي مميزين و سرمميزين سيستمهاي مديريتي:
اين كنفرانس در تاريخهاي 20 و 21 آبان 85 در سالن همايشهاي بين المللي رازي در تهران برگزار خواهد شد. متاسفانه هيچ وب سايتي را معرفي نكرده اند و من هم در اينترنت چيزي پيدا نكردم. براي همين مجبورم نشاني دبيرخانه را اينجا درج كنم:
تهران – خيابان ميرداماد ميدان مادر – خيابان وزيري پور – كوچه باغياني – شماره 21 واحد 5 تلفن 22267268 الي 9

همايش ارتباطات، پل پيروزي در كنشهاي سازماني:
در تاريخ 26 و 27 شهريور 85 در سالن همايش هتل سيمرغ تهران برگزار ميگردد. خوشبختانه سايتي براي اين منظور دارند كه گرچه كامل نيست ولي اطلاعات لازم را بدست مي آوريد. سايتشان را در اينجا ببينيد.

ساعاتي قبل از دفتر جناب آقاي دكتر خرم با من تماس گرفتند و افتخار مجدد نصيبم شد تا صداي گرم ايشان را بشنوم و ايشان اجازه كاري را كه قصد دارم در خصوص ترويج رويكرد سيستمي انجام دهم را صادر فرمودند. اميدوارم بتوانم به نحو احسن از عهده انجامش بر بيايم. خبرهايش را در پستهاي بعدي به اطلاعتان ميرسانم.
از بزرگواري و لطف ايشان در همينجا سپاسگزاري ميكنم


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

در ديد سيستمي متغيرات مستقل نيستند و ديناميك هستند يعني در طول زمان بايد ديده شوند. در ديد مكانيكال هر علتي يك معلول دارد و رابطه خطي است

علت —————> معلول
ولي ديد سيستمي اين مشكل را شلوغ ميكند و ميگويد همه با هم در تعاملند و برآيند وضع كل در اصل تعاملي است در يك زمان بلند تر

در ديد مكانيكال علت شرط لازم و كافي براي معلول است (مثلا درخت گردو معلول گردو است) ولي در ديد سيستمي كل كافي است و اجزا لازمند. (مثلا درخت گردو معلول گردو و آب و خاك و هوا و خيلي چيزهاي ديگر است) به عبارتي معتقد است عوامل مختلف فعل و انفعال ميكنند و يك نتيجه بيرون مي آيد كه اينها در اصل CoProducer هستند كه اين درخت گردو محصول هيچكدام آنها نيست بلكه ناشي از فعل و انفعالات همه آنهاست
در ديد مكانيكال سيگار براي قلب خوب نيست و رابطه عليت خطي (غير سيستميك) ميگويد پس سيگار نكشيد
ولي در ديد سيستمي به خاطر زمان فهم مداخله طور ديگري است. بين سيگار و قلب كلي داستانهاي ديگر هم هست كه اثر آنها بر يكديگر موجب ميشود ما معلولي را بشناسيم. مثل وزن كه سيگار براي وزن بد است چون آنرا كم ميكند ولي در دراز مدت كم شدن وزن براي سلامتي خوب است. يا مثلا تنش كه سيگار براي كاهش تنش خوب است

يا اينكه سيگار عروق را خشك ميكند پس براي سلامتي بد است.
همانطور كه ميبينيد در ديد سيستمي علتها لازمند ولي كافي نيستند. بلكه ما رابطه بين علت و عوامل متعدد في مابين و برآيند آنها را بايد در نظر داشته باشيم چرا كه در ديد سيستمي نتيجه به يكباره اتفاق نمي افتد.
ما يك زماني را سپري ميكنيم تا علت بر روي عوامل اثر بگذارد و اين زمان هم كوتاه مدت است و هم اثرش محسوس است. مثلا وقتي سيگار ميكشيم اثرش روي كاهش استرس يا ريه ها ظاهر ميگردد.
ولي برآيند فعل و انفعالات و تعاملات بين عوامل ما را به سمت زمان طولاني تري سوق ميدهد كه اثرش هم نامحسوس تر است.
وثتي سيگار ميكشيم بلافاصله با ايست قلبي مواجه نميشويم بلكه اثر سيگار بايد در يك لوپ كوتاه مدت و يك لوپ بلند مدت بررسي شود كه مثلا چطور روي عروق اثر ميگذارد و آنها را خشك ميكند و بدن كلسترول را بالا ميبرد تا عروق را اصطلاحا روغن كاري كند و باز سيگار همان روغنها را بر روي عروق مينشاند و موجب ميشود عروق تنگ تر شوند و بالاخره در يك زمان بلند مدت قلب جرياني را نميتواند ايجاد كند.

گاها در موسسات از ريزش نيرو به عنوان يكي از عوامل و ابزارهاي افزايش سود استفاده ميكنند در حاليكه شايد در لوپ كوتاه مدت سود را افزايش دهد ولي در لوپ بلند مدت موجب دلسردي و عدم اعتماد در كاركنان سازمان ميشود.نقاط مختلف سيستم واكنشش يك جور نيست. پس شناخت نقاط ورودي براي كنترل و تغيير و مديريت مهم است

حتما اين جمله را شنيده ايد كه: پروانه اي در چين بال ميزند و در آمريكا طوفاني برپا ميشود.
به دليلش فكر كرده ايد؟ دقيقا با همين ديد سيستمي ميتوان آنرا ثابت كرد چون رابطه و تعامل عوامل مختلف را باهم مي ببينيم

اين ديد هم بينش ما را در مورد مكان و زمان و هم قدرت مديريت ما را بر سيستم و تشخيص نقاط ورود به مساله و … را متفاوت ميسازد.
تشويق مديران پروژه و مديران ارشد پروژه هاي شش سيگما به ديد فراگير و فراسونگر جهت اصلي مقاله من در اولين كنفرانس بين المللي شش سيگما در تهران است


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

مقاله ام را با عنوان اهميت وجود رويكرد سيستمي در به كارگيري شش سيگما به كنفرانس فرستادم و امروز در ليست مقالات ارسالي منتظر تاييد قرار گرفته است.

وبلاگ تخصصي متدلوژي شش سيگما نيز اخبار اين كنفرانس را به اطلاع ميرساند.

پادكستها و كتب مفيدي نيز در خصوص شش سيگما در اين آدرس قرار دارد كه به رايگان ميتوانيد دريافت نماييد.

اين كنفرانس در تاريخ 25 و 26 مرداد در دو روز پياپي برگزار ميگردد. اطلاعات بيشتر را در سايتشان ميتوانيد پيدا كنيد


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

ديروز دوره اول كنفرانس دو روزه بين المللي مديران كيفيت پايان يافت.

حضورم در اين كنفرانس سه نكته بسيار مثبت براي من داشت.
اول اينكه از سخنان اساتيد برجسته بين المللي مثل پروفسرو هرينگتون، پروفسور گاچاليان(برجسته ترين شخصيت زن در حرفه كيفيت در جهان با 38 مدال و لوح افتخارملي و بين المللي و بنيانگذار و طراح جايزه سالانه زن سال فعال در زمينه كيفيت)، پروفسور اسيير و پروفسور آن ويل بسيار استفاده كردم.

دوم آنكه با توجه به سطح كيفي سخنراني اساتيد برجسته ايراني و نيز سوالات بسيار ابتدايي حضار در برخي از نشستها به يك خود باوري بزرگي رسيدم كه عزم مرا براي بيدار كردن اذهان مديران و دادن بينش به آنها از طريق نوشتن كتاب، مقالات مختلف در مجلات و ارائه آنها در كنفرانسهاي مختلف و نيز طراحي كلاسها و دوره هاي آموزشي كاربردي بسيار بسيار راسخ كرد.

سوم آنكه افتخار يافتم از نزديك با پروفسور هرينگتون گفتگو و ملاقات داشته باشم و با هم عكسي به يادگاري بياندازيم.
موقعي كه اين عكس را به يادگاري با ايشان مي انداختم ايشان براي اميد بخشيدن به من (كه معمولا خصلت چنين افرادي است) فرمودند كه: “در چشمانت مردي را ميبينم كه آينده خوبي را براي كيفيت دنيا رقم خواهد زد”

ايشان بعد از 40 سال كار در شركت آي بي ام در زمينه مديريت كيفيت و ترويج آن فعاليتهاي بسيار چشمگيري داشته اند كه به برخي از آنها اشاره ميكنم:

– طراحي و برگزاري جايزه كيفيتي با همكاري پروفسور ايشي كاوا و پروفسور گاچاليان تحت عنوان جايزه هرينگتون ايشيگاوا
– رئيس بنياد والتر هورد و رئيس كميته جايزه بين المللي كيفيت آسيا و اقيانوسيه
– عضو موسس و مشاور عالي سازمان كيفيت آسيا و اقيانوسيه
– رئيس هيئت مديره دانشگاه e-TQM
– مدير عامل موسسه هرينگتون و رئيس هيئت مديره گروه هرينگتون آمريكا
– مشاور افتخاري كيفيت در چين
– و … كه بقيه را ميتوانيد در اينجا .بخوانيد معرفي سوابق ايشان همه را به وجد آورده بود

البته با افراد ديگري از جمله پروفسور Frank R Steer مدير كل موسسه تضمين كيفيت انگلستان (كه از بحث ديروز من با ايشان در خصوص مشتري محوري خوشش آمده بود) و پروفسور Pal Molnar مدير ارشد سازمان كيفيت اروپا كه از من دعوت كرد در اجلاس سالانه آنها شركت كنم(گرچه فقط يك تعارف بود) نيز عكسي به يادگار انداختم كه در سايتم قرار خواهم داد

همچنين ملاقات كوتاهي نيز با دوست اينترنتي جناب دكتر مصدق راد كه در انگلستان در سطح دكترا مشغول تحصيل هستند داشتم.

جناب آقايي را نيز در قرفه زيباي اولين كنفرانس شش سيگما ملاقات كردم كه آن قدر اصرار فرمودند كه حتما بايد براي كنفرانسشان مقاله بدهم كه تصميم گرفتم در مدت كوتاهي كه باقي است و از زمانم براي امتحانات هفته بعد استفاده ميكنم تلاش كنم چكيده اي را برايشان آماده كنم تا به موقع آنرا براي كنفرانس تكميل كنم.

ايميل جالبي نيز از سرور گرامي جناب حسن اطاعت گرفتم كه مرا به پستي كه در مورد BBS ها و بخصوص BBSLIST من نوشته بود دعوت ميكرد. ياد آن روزها به خير. پست خواندني ايشان را در اينجا بخوانيد

در مورد سايت پرداخت نيز ديروز از شوراي حل اختلاف انجمن شركتهاي انفورماتيك (كميته استان اصفهان) فاكسي فرستاده بودند كه از من دعوت ميكردند براي رسيدگي به شكايتم روز پنجشنبه آنجا باشم كه با توجه به قولهاي سايت پرداخت مبني بر جبران موضوع را به آنها اطلاع دادم و موضوع حل شد.

فكر ميكنم حجم و تنوع مطالب اين پستم كمي عقب افتادن از به روز كردن وبلاگم را جبران كند


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

اين پست ماهان عزيز در من انگيزه اي ايجاد كرد كه اين مطلب رو بنويسم.
درج شماره يا آدرس تماس با شركت توليد كننده كالا در ايران داستاني دارد.
زماني كه براي اولين بار در ايران كاغذهاي كامپيوتر شركت من با كارتنهاي آرم دار بيرون آمد سر و صداي زيادي بر پا شد.
منظورم اين نيست كه همه خوشحال شوند. نه اتفاقا فروشندگان ميگفتند با اين كار مشتري شركت را ميشناسد و ميرود خودش ميخرد و … !!! و از اين قبيل موضوعات.
و به سختي قانع شدند ولي به اين شرط كه هيچ آدرس و نشاني از شركت بر روي جعبه ها نباشد.
چاره اي نبود و قبول كرديم.
امروز از آن زمان سالها ميگذرد و به مرور زمان اين اعتماد را در فروشندگان جلب كرديم كه نه تنها بودن آدرس و شماره تماس دليل بر دور زدن شما ها و دسترسي و ارتباط مستقيم با مشتري به منظور فروش نيست بلكه با برقراري كانال ارتباطي مشتري با شركت بسياري از مشكلات شما حل ميشود و عملا با ارجاع دادن مشترياني كه مستقيما با ما تماس داشتند به نزديكترين فروشنده اين اعتماد را جلب كرديم و اينك تمامي محصولات ما با كارتهاي گارنتي و برچسبهاي مشخصات كه تمامي آدرس و نشاني هاي ما در آن درج شده است عرضه ميگردد و آب هم از آب تكان نميخورد.
مشكل از آنجا ناشي ميشود كه نه توليد كننده ما شبكه توزيع را ميشناسد و نه افرادي كه در اين شبكه قرار ميگيرند به وظايف خود آشنا هستند. همان قضيه اول به دنيا آمدن مرغ و تخم مرغ است. بالاخره كداميك علت و عامل بوده است؟ فروشنده يا توليد كننده؟
از طرفي بسياري از فروشندگان كالاها كه يكي از اعضاي شبكه توزيع هستند تصوير ميكنند بايد دنبال اخذ نمايندگي انحصاري كالايي باشند تا توزيع و فروش آن كالا در محل فعاليتشان فقط توسط آنان صورت گيرد و آنان از اين طريق منفعت بيشتر و قدرت رقابت با ديگران پيدا كنند و بقاي خود را تضمين كنند. در حاليكه كوچكترين فعاليتي در راستاي بازار داري و مديريت محصول نه بلدند انجام دهند و نه تمايل به انجامش دارند.
اكثر مغازه داران و بنك داران سنتي كشور عادت دارند در مغازه خود بنشينند تا مشتري به سراغشان بياييد و حتي از اينكه شركت رقيب در فروشگاههاي همسايگي اش چه فعاليتي ميكند بي خبرند.
همين مسئله باعث ميشود توليد كننده منتظر فعاليت فروشنده بماند.
از طرفي توليد كنندگان نيز كه با شبكه توزيع آشنا نيستند و تصور ميكنند فروشندگان بيخود و بيجهت دارند از فروش محصولات اينها سود ميبرند و چيزي عايدشان نميشود (چون از ابتدا سيستم فروش و توزيع براي محصولشان طراحي نميكنند) گاها به منظور كسب سود بيشتر عرضه كنندگانشان را دور ميزنند و با برقراري تماس مستقيم با خريدار سعي ميكنند از اختلاف قيمت فروش به خريدار نهايي و عرضه كننده بيشتر بهره ببرند در حاليكه با اين سود كوتاه مدت خود ريشه سود بلند مدت خودشان را كه از طريق توزيع كنندگان بدست مي آيد را خشك ميكنند

نقش توليد كننده در ايجاد اعتماد و آرامش در شبكه توزيع بسيار مهم است. بديهي است كه سود توليد كننده در فروش به اولين واحد شبكه توزيع (عمده فروش يا بنكدار) بسيار كمتر از سود فروش هر واحد مغازه دار به مصرف كننده است ولي سود اصلي در تعداد بالاي فروش تامين ميشود
البته روند اعتماد دارد كم كم شكل ميگيرد و روز به روز محصولات بيشتري با مشخصات كامل توليد كننده عرضه ميگردند كه البته دسترسي سريع و آسان از طريق اينترنت نيز كمك زيادي به اين موضوع كرده است

خاكستر گل سرخ ترجمه كتاب پر فروش رمز داوينچي رو اينجا گذاشته كه حتما بريد بگيريد


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

در كلاس مديريت منابع انساني برخي خصوصيات فيزيكي و رابطه آن با شخصيت افراد بررسي شد كه جالب بود كه همه آنها به درستي ارتباط داشت. گرچه هر گز نميتوان از روي اين علائم نظر قطعي داد چون افراد روي برخي از اين ويژگي ها كنترل دارند و ميتوانند شما را فريب دهند.
يكي از اين پارامترها گروه خوني افراد است كه در پست ديگري به آن خواهم پرداخت ولي در اين پست به مشخصات امضاها ميپردازم. جا دارد از همكلاسي عزيزم جناب قندچي عزيز نيز تشكر كنم كه تايپش فرموده بودند.
انواع امضاها وخصوصيات افراد صاحب امضاء به شرح زير ميباشد:

1-کساني که به طرف عقربه هاي ساعت امضاء مي کنند، انسانهاي منطقي هستند.
2- کساني که بر عکس عقربه هاي ساعت امضاء مي کنند، دير منطق را قبول مي کنند و معمولاً غير منطقي هستند.
3- کساني که از خطوط عمودي استفاده مي کنند لجاجت و پافشاري در امور دارند.
4-کساني که از خطوط افقي استفاده مي کنند انسانهاي منظمي هستند.
5- کساني که با فشارامضاء مي کنند، در کودکي سختي کشيده اند.
6- کساني که پيچيده امضاء مي کنند آدمهاي شکاکي هستند

امضاء خودتان را با خصوصيات فوق مقايسه كنيد. شبيه هستيد نه؟

نوت بوك رايگان از ايسر ميخواهيد؟ اينجا برويد و در قسمت register كليك كنيد و مشخصاتتان را ثبت كنيد و سپس لينكي كه در آخر در اختيارتان قرار ميگيرد را در اختيار 18 نفر قرار دهيد تا كامپيوترتان را از نمايندگي ايران دريافت نماييد. به امتحانش مي ارزد

لينك جالب ديگري از يكي از دوستان به دستم رسيد كه بد نيست خودتان ببينيد و چند تا پنالتي بزنيد


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

آقاى جك، رفته بود استخدام بشود . صورتش را شش تيغه كرده بود و كراوات تازه اش را به گردنش بسته بود و لباس پلو خورى اش را پوشيده بود و حاضر شده بود تا به پرسش هاى مدير شركت جواب بدهد .
آقاى مدير شركت، بجاى اينكه مثل نكير و منكر از آقاى جك سين جيم بكند، يك ورقه كاغذ گذاشت جلوش و از او خواست تنها به يك سئوال پاسخ بدهد . سئوال اين بود :
“شما در يك شب بسيار سرد و طوفانى، در جاده اى خلوت رانندگى ميكنيد، ناگهان متوجه ميشويد كه سه نفر در ايستگاه اتوبوس، به انتظار رسيدن اتوبوس، اين پا و آن پا ميكنند و در آن باد و باران و طوفان چشم براه معجزه اى هستند .يكى از آنها پير زن بيمارى است كه اگر هر چه زود تر كمكى به او نشود ممكن است همانجا در ايستگاه اتوبوس غزل خداحافظى را بخواند . دومين نفر، صميمى ترين و قديمى ترين دوست شماست كه حتى يك بار شما را از مرگ نجات داده است . و نفر سوم، دختر خانم بسيار زيبايى است كه زن رويايى شماست و شما همواره آرزو داشته ايد او را در كنار خود داشته باشيد . اگر اتومبيل شما فقط يك جاى خالى داشته باشد، شما از ميان اين سه نفر كداميك را سوار ماشين تان مى كنيد؟؟ پيرزن بيمار؟؟ دوست قديمى؟؟ يا آن دختر زيبا را؟؟ جوابى كه آقاى جك به مدير شركت داد، سبب شد تا از ميان دويست نفر متقاضى، برنده شود و به استخدام شركت در آيد.
راستى، ميدانيد آقاى جك چه جوابى داد ؟؟ اگر شما جاى او بوديد چه كار ميكرديد ؟؟

و اما پاسخ آقاى جك :
آقاى جك گفت : من سويچ ماشينم را ميدهم به آن دوست قديمى ام تا پير زن بيمار را به بيمارستان برساند، و خود من با آن دختر خانم زيبا در ايستگاه اتوبوس ميمانم تا اتوبوس از راه برسد و ما را سوار كند

يك مثال جالب ديگري را هم در راهكار مديريت خواندم. مشكل جوهر خودكار و ناسا و راه حلي كه روسها داشتند به خواندنش مي ارزد. در اينجا بخوانيد.


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

داشتم با خودم فكر ميكردم به آيا به عنوان فردي كه هم يك مدير عامل است و هم يك سرمايه گذار آيا بازدهي خوبي عايدم ميشود؟

شايد تنها عشق به كار و ارائه محصول و خدماتي كه ذره اي دل استفاده كنندگانش را شاد كند مرا وادار به ادامه كار ميكند و گرنه جذابيت مادي بسيار كم شده است.
با خودم كه خوب فكر ميكنم ميبينم با توجه به اينكه شرايط كسب و كار بدليل وجود رانتهايي كه خود دولت به آن اعتراف ميكند و تلاش ميكند جلويش را بگيرد كمي تا قسمتي عادلانه نيست و برخي با استفاده از آنها ميتوانند همه را دور بزنند، اگر سرمايه ام را در بانك ميگذاشتم سود بيشتري عايدم ميشد.
هزينه ها از طرفي دارد افزايش پيدا ميكند و از طرفي مجبوري با قيمت پايين تلاش كني. هر چقدر هم كالايت را متمايز تر و ناهمگن تر بكني باز هم سقفي براي اين كار وجود دارد چون بالاخره تمايزهاي مختلف هزينه بر هستند و قيمت فروش بايد بتواند رقابتي باشد

از طرفي ديگر اگر كمي احساس مسئوليت داشته باشيم ميبينيم كه واقعا اين حقوقها براي كاركنان كم هستند و اگر بخواهي يك زندگي راحت با حداقل امكانات براي كاركنان و خانواده هايشان تامين كني حداقل بايد روي 500 هزار تومان بپردازي ولي درآمد فروش اين اجازه را نميدهد

درست است كه بازار ظرفيت فروش بيشتر را دارد ولي بهره برداري از اين ظرفيت يعني فروش بيشتر كه آن هم يعني سرمايه در گردش بيشتر و آن هم يعني سرمايه گذاري بيشتر و بيشتر و افزايش بيشتر و بيشتر ريسك سوخت شدن سرمايه و مطالبات بدليل ضعف سيستم بانكي و صدور دسته چكهاي مختلف بي پشتوانه و سو استفاده متخلفان از زياد بودن پرونده هاي قضايي كشور و … كه نهايتا به اينجا ميرسي كه با همه اين زحمتها و تلاشها و كم خوابيها و فشارهاي عصبي و زخم معده و درگيري شبانه روزي فكر و ذكر آدم با مسائل مختلفي كه اغلب در كمتر كشوري تا به اين حد ذهن مديران را مشغول ميكند، سود حاصله از اين همه سرمايه گذاري (كه ميتوانستي خيلي راحت به جاي سرمايه گذاري همه درآمدهاي حاصله در شركت براي گسترش كار، آنرا در بخشهاي ديگر سرمايه گذاري كني (مثلا ماشين يا مسكن يا طلا و موبايل و …)و بيشتر كسب منفعت كني (كه از نشانه هاي بارز بيماريهاي اقتصاد است))، خيلي كمتر از بهره اي است كه از سرمايه گذاري در فلان بانك گيرت مي آمد.

از طرف ديگر با خودم حساب ميكنم اگر من كه مثلا فوق ليسانس مديريت ميخوانم و توانايي مديريت اجرايي خوبي نيز در طول سالهايي كه تجربه اندوخته ام بدست آورده ام در جايي كار ميكردم شايد در داخل كشور چيزي بيش از 2 ميليون و در خارج از كشور چيزي بيش از 8 ميليون (ميتوانيد مطالعه كنيد. اين رقم ها حداقل حقوقي است كه براي كسي در موقعيت من پيشنهاد ميشود) گيرم مي آمد و دردسرهاي عذاب وجدان ناشي از تامين نشدن زندگي كاركنان و مسائل مختلف اجتماعي خانواده هاي آنان هم گريبانگيرم نميشد.

فقط عشق به گرداندن زندگي چند خانواده اعم از كاركنان و تامين كنندگان و افزايش توليد ناخالص كشور و حس مسئوليت اجتماعي است كه وادارت ميكند ادامه بدهي. و اين به تنهايي مسكني است كه فقط تا موعد مقرر ميتواند دردت را تسكين دهد.

از اتفاقات مهمي كه اخيرا رخ داده است تاكيد بر اجراي اصل 44 قانون اساسي است ولي اينكه اصل 44 قانون اساسي واقعا براي اجراي كاملش به چه زير بناهايي نياز دارد و آن زير بناها چقدر فراهم شده اند و چقدر زمان ميبرد كه فراهم شوند و بعد از آن چقدر زمان ميبرد كه كاملا اجرا شود و آيا اجراي اين اصل به تنهايي كافي است يا خير و تو چقدر ميتواني تحمل كني خود حديث ديگري است.
اين پست هم از آن پستهايي است كه ميخواستم چندين چيز را يكجا و بطور سرپوشيده و خلاصه بنويسم و براي همين اينطور گنگ از آب در آمد و معمولا نيز اينگونه ميشود

فعلا براي تنوع هم كه شده به اين سايت سري بزنيد. با اين سايت ميتوانيد از راه دور با دوستانتان در ترسيم مشاركت كنيد


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

دنياي امروز جهاني است پرتنش ؛ فشارهاي روحي و عصبي ، اندوه و افسردگي ، دلهره و تشويش ، و به زبان ساده تر غم و غصه دست از سر ما بر نمي دارد. نگراني هاي بيش از حد مشكلي است كه ميليون ها نفر به آن گرفتارند اما دل نگراني ( استرس) هميشه مخرب و زيانبار نيست ! در واقع گاهي اوقات بهتر است نگران باشيم. در يك كلام مي توان گفت استرس واكنش لازم و حياتي است، اما با گذشت زمان ويرانگر مي شود. استرس يا فشار رواني ، فراگيرترين عارضه در مردم جهان ، و ريشه اكثر بيماري هاي جسمي و رواني است.
استرس ، بخشي از زندگي است و معمولاً به دنبال حوادث روزمره به وجود مي آيد. براي مبارزه با استرس، راه هاي مختلفي وجود دارد كه به چند مورد آنها اشاره مي كنيم :
1. منابع و موارد استرس زا را تا حد امكان از ميان برداريد. براي مثال، اگر جمعيت و شلوغي موجب ناراحتي شما مي شود، زماني را براي خريد انتخاب كنيد كه خلوت باشد. اگر صف سينما يا تئاتر شلوغ است، در صف نايستيد. مي توانيد از نوارهاي ويدئويي آن فيلم يا نمايش استفاده كنيد.
2. از شر وسايل اضافي و بي مصرف خلاص شويد و اطراف خود را خلوت كنيد. مي توانيد اين وسايل را حراج كنيد يا اصلاً به كساني بدهيد كه مورد نيازشان است.
3. اگر هميشه دير به مقصد مورد نظر خود مي رسيد، كاغذ و قلمي در دست بگيريد و كارهاي روزمره خود را يادداشت كنيد. با اين كار در مي يابيد وقت خود را چگونه تنظيم كنيد. براي مثال، اگر چهل دقيقه طول مي كشد تا به محل كار خود برسيد، آيا به موقع از خانه خارج مي شويد؟ ، چنانچه منطقي و واقع بين باشيد ، مي توانيد مشكلات خود را حل كنيد و از استرس زندگي خود بكاهيد، فقط اگر منطقي و واقع بين باشيد. اگر وقت كافي براي انجام تمام فعاليت هاي مورد نظر و مهم خود نداريد، پس شايد بيش از حد تلاش مي كنيد. از تمام فعاليت هاي روزمره و مدت زمان آنها ، يك فهرست تهيه كنيد.
4. از موقعيت هاي استرس زا اجتناب كنيد. اگر انجام يك ورزش يا بازي خاص سبب اضطراب شما مي شود، از انجام آن خودداري كنيد. هدف از انجام اين تمرينات، بالا بردن روحيه و ايجاد نشاط است. اگر مي دانيد اين ورزشها احساس خوبي به شما نمي دهد، از انجام آنها بپرهيزيد.
5. اگر نمي توانيد استرس را از ميان برداريد، سعي كنيد عادت هاي خود را عوض كنيد. از ارتباط و معاشرت با افرادي كه سبب استرس و اضطراب شما مي شوند، بپرهيزيد. براي مثال، اگر با پدرهمسر خود رابطه خوبي نداريد، اما نمي خواهيد اين امر مسئله ساز شود، به هنگام دعوت كردن از وي از ديگر اقوام همسر خود نيز دعوت كنيد تا از فشار روحي و اضطراب شما كاسته شود.
6. رقابت با ديگران در كار، شغل، مقام و ظاهر، مي تواند يكي از منابع اجتناب ناپذير اضطراب باشد. شايد هم افرادي را بشناسيد كه كارمي كنند تا حسادت و خشم ديگران رابرانگيزانند. اما در حقيقت بايد به آنچه داريد، قانع باشيد. چون اضطراب حاصل از حسادت و رقابت، به خود فرد تحميل مي شود.
7. وسايلي مثل موبايل يا كامپيوتر باعث مي شوند كه طي يك روز بيش از حد كار و فعاليت انجام دهيم. قبل ازخريد وسايل و تجهيزات جديد مطمئن شويد كه اين وسايل به پيشرفت موقعيت فعلي شما كمك مي كند.آگاه باشيد كه مراقبت از دستگاه ، و تعمير و نگهداري آن مي تواند استرس زا باشد.
8. سعي كنيد در هر زمان فقط يك كار را انجام دهيد. براي مثال، به هنگام تمرين ورزشي دوچرخه زدن مجبور نيستيد به راديو گوش دهيد يا تلويزيون هم تماشا كنيد. به ياد داشته باشيد كه گاهي اوقات براي پرهيز از استرس بهتر است هيچ كاري انجام ندهيم.
9. اگر شما از بي خوابي، سردرد و ناراحتي معده رنج مي بريد، در نظر داشته باشيد كه استرس سبب اين مشكلات است . اگر همزمان عصباني ، نااميد و نگران باشيد، نيروي جسماني شما تحليل مي رود و خسته و فرسوده مي شويد.
10. اگر احساس مي كنيد كه استرس و اضطراب شما بيش از حد است و كنترل آن خارج از توان خودتان است، بايد از پزشك متخصص كمك بگيريد.
11. گوش دادن فعالانه به جاي واكنش نشان دادن سريع ، به شما كمك مي كند با افرادي كه خودشان تحت فشار عصبي هستند به نوعي كنار بياييد .
12. اشتغال ذهني منفي را مي توان با بازسازي شناختي، تغيير سيستم اعتقادي خود براي منطقي تر و واقع گرانه تر شدن و در نتيجه زندگي را بر خود ساده تر گرفتن ، تحت كنترل در آورد . اگر از خود انتظار داشته باشيد كه هميشه همه كارها را بي نقص و كامل انجام دهيد ، چنانچه بعضي اوقات موفق نشويد ، آن وقت نياز داريد كه شيوه اي مثبت براي مقابله با اشتغال ذهني منفي خود پيدا كنيد .
13. براي كنترل فشار عصبي در مورد عوامل سازماني (حتي در خانواده ) مي توان در صورت امكان شرايطي براي تغيير ايجاد كرد و هم به نوعي با شرايط غير قابل تغيير سازگاري نمود.
14. اگر از سنخ شخصيتي الف هستيد ( افرادي ناشكيبا ، بسيار رقابت جو ، وقت شناس و پرخاشگر در برابرناكامي ) و به عنوان مثال ، اگر پشت چراغ قرمز منتظر بمانيد و بي طاقت و ناشكيبا شويد ، و زمان توقف خود را صرف دشنام و بدو بيراه گفتن به راننده جلويي و غيره بكنيد احتمال حمله قلبي شما بالا خواهد رفت . پس در مواجهه با محركهاي تنش زا احساس خصومت را بايد كنار گذاشت و سعي كرد كه ويژگيهاي شخصي افراد مقاوم در برابر فشار رواني را فرا گرفت .
15. تمرينات ريلكسيشن ( تن آرامي ) و نفسهاي عميق كشيدن از جمله شيوه هاي بسيار خوب و مؤثر جهت مقابله با فشارهاي رواني مي باشد كه به طور عمده دو هدف اصلي را دنبال مي كنند :.
16. هدف اول جهت كاهش يا جلوگيري از نشانه هاي جسماني فشار عصبي است كه در موقعيت هاي استرس زايي كه قابل تغيير نيستند بوجود مي آيد .
17. هدف دوم زماني است كه برخي از ما در شرايط نامناسب ، به قدري ناراحت و بي حوصله هستيم كه قادر به اتخاذ شيوه اي مفيد جهت مقابله با محركهاي تنش زا را نداريم مگر اينكه ناراحتي ما تا اندازه اي فروكش نموده ، تا شرايط نامناسب قابل كنترل شود .

تكنيك « ابراز وجود » در بر خورد با عوامل اجتماعي به خصوص در كاهش استرس ناشي از برخورد با افراد عصباني و پرخاشگر و يا در مواجهه با شرايط سخت درون فردي بسيار مؤثر است
به طور كلي احساس عدم سلامت و بي ميلي براي بلند شدن از خواب به هنگام صبح ، نشانه هاي اوليه استرس و اضطراب بيش از حد است.

چگونه از طريق مصرف موادغذايي با استرس مبارزه كنيم؟
1- روز خود را با مصرف يك ليوان آب پرتقال تازه يا آب ميوه هاي طبيعي حاوي ويتامين C شروع كنيد و در بقيه روز آب زياد بنوشيد، براي اين كه وقتي بدن تحت استرس است بدن شما ويتامينC بيشتري احتياج دارد. يك ليوان آب ميوه تازه، نياز اضافي شما را تأمين مي كند.
نوشيدن حداقل 8 ليوان آب، بدن شما را از بي آبي حفظ مي كند و مانع تحمل استرس اضافي براي بدن شماست.
2- براي صبحانه؛ يك عدد موز، مقداري موادغذايي حاوي فيبر زياد و ماست كم چرب استفاده كنيد، چرا كه موز منبع غني ويتامين B6 است كه براي سوخت و ساز لازم است، به خصوص زماني كه سوخت و ساز بدن مانند مواقع استرس سريع است . توجه كنيد كه مصرف مكمل هاي اضافي ويتامين B لازم نيست، چون ممكن است استرس اضافي به بدن تحميل كنيد.
دستگاه گوارش شما، استرس وارد شده را احساس مي كند، بنابراين دريافت موادغني از فيبر در طول روز كمك مي كند تا طوفان ايجاد شده در اين دستگاه فروكش كند.
مصرف ماست كم چرب 2 خاصيت مهم براي بدن دارد:
الف) حاوي پروتئين است كه بدن در شرايط استرس به آن احتياج دارد.
ب) وجود چربي كم موجود در آن به عنوان حامي خوبي براي سيستم ايمني بدن مي باشد.
3- فقط يك فنجان قهوه در طول روز مصرف كنيد و از مصرف موادغذايي حاوي كافئين در بقيه روز خودداري كنيد ، زيرا كافئين كليه دستگاه هاي بدن را تحت تأثير قرار مي دهد. فعاليت بدن را افزايش و سرعت جذب املاح را كاهش مي دهد. كافئين اضطراب شما را زياد مي كند و اين آخرين چيزي است كه شما به آن احتياج داريد.
4- از مصرف شيريني به عنوان ميان وعده پرهيز كنيد. به جاي آن از غلات كامل، نان كم چرب تهيه شده با شير و انواع كيك هاي ساده خانگي استفاده كنيد.
ترشح هورمون هايي كه در زمان استرس زياد است، سبب ترشح تركيبي به نام NPY از مغز مي شود. NPY تمايل به مصرف شيريني و مواد قندي را زياد مي كند.
اگر شما به تمايل خود در مصرف شيريني پاسخ مثبت دهيد، در بقيه روز درگير اين تمايل خواهيد بود. در نتيجه مواد غذايي اي را مصرف خواهيد كرد كه خاصيت تغذيه اي ندارند.
بسيار بهتر است براي مقابله با تمايل به مصرف شكر، از نان هاي تهيه شده با آرد كامل و شكر كم، استفاده كنيد.غلات كامل، سلول هاي مغزي را براي ترشح سروتونين تحريك مي كنند. هورمون سروتونين آرام بخش است.
5- نمايه گليسميك ( توانايي بالا بردن قند خون به وسيله يك ماده غذايي خاص) يا (GI) مواد غذايي را بشناسيد. اين شاخص به ما نشان مي دهد مواد قندي( كربوهيدرات ها) با چه سرعتي تبديل به قند مي شوند و سطح قند خون را بالا مي برند. هر اندازه اين شاخص پايين تر باشد، مواد حاوي كربوهيدرات ديرتر تبديل به قند مي شوند. بنابراين سطح قند خون را بيشتر مي توانيم كنترل كنيم و بيشتر احساس آرامش مي كنيم. هم چنين از احتمال ورود و ذخيره چربي هاي ناخواسته جلوگيري مي كنيم. انوع شيريني، نان سفيد و سيب زميني، نمايه گليسميك بالا دارند و موادغذايي اي مانند ماكاروني، برنج، لوبيا نمايه گليسميك پايين تري دارند.

بايدها و نبايدها
1- به جاي خوردن يک شام پرحجم ، وعده هاي غذايي کوچکي را در فواصل معين مصرف کنيد.
2- وزن متعادل خود را مشخص کرده و با توجه به آن ، رژيم غذايي مناسب را رعايت کنيد.
3- در همه ي امور حد اعتدال را نگهداريد.
4- بين وعده هاي غذايي از مصرف تنقلات ، خودداري کنيد زيرا چربي و شيريني موجود در اين مواد باعث از بين رفتن خاصيت مواد غذايي با ارزش مي شود.
5- از نگه داشتن شيريني در منزل پرهيز کنيد.
6- نمک ، شکر و نان سفيد را زياد مصرف نکنيد.
7- اگر احساس مي کنيد که بايد چيزي در بين وعده هاي غذايي بخوريد ، يک هويج تازه خام بجويد.
8- از افت قند خون جلوگيري كنيد و وعده هاي منظم، كوچك و سالم بخوريد.
9- از ميان وعده هاي كم انرژي مانند هويج، كرفس، ذرت بو داده ي بدون روغن، و كيك هاي برنجي با شكر كم استفاده كنيد.
10- از انوع ميوه هاي تازه و آب ميوه ها به عنوان طعم دهنده هاي شيرين استفاده كنيد.
11- جوشانده هاي گياهي براي تسكين اعصاب مناسب هستند؛ مي توانيد آنها را با يك قاشق غذاخوري عسل ميل كنيد.
12- مصرف غذهاي حاوي تريپتوفان مانند مغزهاي گياهي(پسته، بادام، فندق و…) ، موز و غلات كامل، دستگاه عصبي را تسكين مي دهند.
13- مصرف مقدار كمي پروتئين در طول روز مانند پنير، تخم مرغ، مرغ و گوشت در شرايط استرس خستگي شما را رفع مي كند. اگر جزء افرادي هستيد كه خيلي زياد دچار استرس مي شويد ، هميشه مقداري از مواد حاوي پروتئين آماده را همراه داشته باشيد.
14- غلات كامل و موادغذايي حاوي فيبر، چرخه ايجاد گرسنگي را به تعويق مي اندازند. انواع ميوه، سبزي، ماست كم چرب و پنير نيز همين كار را انجام مي دهند.
15- از انواع غذاهاي بدون چربي يا كم چربي استفاده كنيد.
16- وعده هاي غذايي را حذف نكنيد.
17- براي مقابله با استرس راه ديگري به غير از غذا خوردن پيدا كنيد.
18- براي رفع خستگي پس از كار روزانه ورزش كنيد. ورزش هايي را انتخاب كنيد كه مورد علاقه شما هستند و به شما آرامش مي بخشند. ورزش كمك مي كند تا كالري اضافه سوخته شود، سلامت قلب و ريه ها افزايش يابد و ذهن شما از چيزهايي كه باعث ايجاد استرس هستند، دور نگه داشته شود.
19- روزانه به مدت 30-20 دقيقه و 3 بار در هفته به صورت منظم ورزش كنيد.
20- در شرايط استرس از داروهاي آرام بخش استفاده نكنيد.
21- ياد بگيريد كه اهداف خود را زمان بندي كنيد.
22- اهداف واقعي انتخاب كنيد نه غير واقعي
23- مهارت هاي مديريت زمان را ياد بگيريد.
24- زماني را براي تهيه فهرست غذاهايي كه نياز داريد، اختصاص دهيد و از انتخاب موادغذايي با ارزش تغذيه اي كم پرهيز كنيد.

مواد غذايي استرس زا
كافئين ماده اي محرك است كه در قهوه، چاي، كولاها، شكلات و تعدادي از داروها وجود دارد. مصرف زياد موادغذايي حاوي كافئين همانند استرس عمل مي كند و گاهي اوقات علائم آن را بدتر مي كند.
يك ماده محرك، ترشح اسيد معده و هورمون هاي تيروئيدي را بيشتر مي كند. اين مسئله ضمن ايجاد اضطراب، فعاليت كليه ها را بيشتر مي كند. با افزايش فعاليت كليه ها، دفع ادراري افزايش مي يابد.
كافئين، همچنين جذب آهن دريافتي از طريق مواد گوشتي مانند( گوشت مرغ و قرمز) را مهار مي كند و سبب ايجاد كم خوني ناشي از فقر آهن مي شود.
اغلب مردم كافئين را به عنوان عاملي محرك براي افزايش انرژي مصرف مي كنند. اين يك احساس كاذب از انرژي است و در واقع غدد فوق كليوي را خسته مي كند؛ چون هورمون هاي آدرنالين كه هورمون هاي استرس ناميده مي شوند، از غدد فوق كليوي ترشح مي شوند.
كافئين مي تواند سردرد ايجاد كند، بنابراين مصرف آن را كاهش دهيد و در صورت تمايل به مصرف قهوه، قهوه بدون كافئين را مصرف كنيد.
از عوامل محرك ديگر فسفر است كه به نوشيدني هاي گازدار اضافه مي كنند. مصرف نوشابه هاي گازدار، تعادل كلسيم و فسفر بدن را به هم مي زند. عدم تعادل بين كلسيم و فسفر، باعث كاهش كلسيم خون و افزايش برداشت كلسيم از استخوان ها و افزايش خطر پوكي استخوان به خصوص در خانم ها مي شود. فسفر همچنين بر روي اسيد كلريدريك معده كه براي هضم غذا لازم است، تأثير منفي مي گذارد و علاوه بر آن براي افرادي كه مشكل دفع دارند، مضر است. آب هاي معدني و آب چشمه فسفر ندارند.
افزودني ها و نگه دارنده هايي مانند نيتريت و نيترات كه به موادغذايي مانند سوسيس، كالباس و ماهي دودي براي محافظت از تخريب اضافه مي كنند، با مواد شيميايي، تركيب شده و موادي به نام نيتروزامين ها را توليد مي كنند.
مونوسديم گلوتامات از افزودني هايي است كه مردم خاور دور براي حفظ رنگ سبزي هاي كنسروي و گوشت هاي پخته اضافه مي كنند. اين تركيب شيميايي باعث سردرد، واكنش هاي پوستي و سوزش در ناحيه پشت گردن مي شود.
بهترين راه حل براي كاهش اثرات مواد افزودني، كاهش مصرف غذاهاي حاوي مواد افزودني است.
مصرف بيش از حد موادقندي ساده مانند شكر نيز به عنوان عاملي براي ايجاد استرس و تحريك پذيري شناخته شده اند. مصرف بيش از حد موادغذايي حاوي قندهاي ساده مانند دونات، كيك وشكلات در طول روز باعث خستگي و تحريك پذيري فرد مي شوند كه با افزودن مقداري مواد حاوي پروتئين، اثر اين مواد را مي توانيد مهار كنيد.

منبع: حقيقتا چون براي يكي از تكاليف درسي اين موضوع را بايد بررسي ميكردم مطالب مختلفي از كتب و سايتهاي مختلف را مطالعه كرده بودم كه دقيقا نميدانم از كدام استفاده كرده ام. فعلا به همين صورت قبول بفرماييد


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

افتخار داشته ام در طول دوره تحصيلات تكميلي ام درس مهم رويكرد سيستمي Systemic Approach را در محضر استاد بزرگوار جناب آقاي دكتر بيژن خرم استفاده كنم
به سپاس تاثيري كه ايشان در رويكرد من نسبت به سيستم داشته اند و احترام به مقام علمي ايشان اين پست را به معرفي ايشان و گزيده هايي از مثالهاي ادبي اين بزرگوار اختصاص ميدهم

سوابق آقاي دكتر بيژن خرم به اين شرح است:
– يكي از بنيانگذاران سازمان مديريت صنعتي و همچنين طراح، مدير و عضو هيئت علمي برنامه فوق ليسانس مديريت اجرايي در اين سازمان
– مشاور ارشد در موسسه مشاوره مديريت Interact در آمريكا و همكار مدعو پروفسور راسل ايكاف بنيانگذار OR و رويكرد سيستميك
– كارشناس توسعه صنعتي در سازمان بين المللي يونيدو UNIDO
– طراح و از اساتيد دوره برنامه ريزي آموزشهاي فني و حرفه اي در سطح ملي در دانشگاه لندن (DICE)
– نمايندگي ايران در طراحي برنامه هاي توسعه صنعتي آسيا در سازمان بهره وري آسيايي در ژاپن
– همكار پروفسور ديويد مك كللند رئيس دانشكده روانشناسي هاروارد و مربي كارگاه پرورش انگيزش كارآفريني و انتقال آن به سازمان مديريت صنعتي ايران و مركز توسعه مديريت لهستان
– طراحي و مديريت پروژه 100 طرح توسعه مديريت و تدريس در انواع برنامه هاي آموزش رسمي و غير رسمي در آمريكا، انگلستان، كانادا و ايران
– PMD از دانشگاه هاروارد – مهندسي مديريت دانشگاه رنسلر آمريكا – تحقيق در مديريت توسعه صنعتي دانشگاه آكسفورد (برنامه دكتري كالج سن كاترين)

ما فلسفه مديريت و سيستميك ديدن سازمان را از وي ياد گرفتيم و اين سرمايه بزرگي براي همه ما خواهد بود.
تسلط ايشان به ادبيات ايران و مطالعات مختلف ايشان به ما كمك كرد تا از مثالهاي ايشان نهايت استفاده را جهت درك بهتر مفاهيم ببريم.

سه شنبه روز امتحان درس ايشان است. بهانه اي شد تا گزيده هايي از جزوه را كه مرور ميكردم برايتان ذكر كنم:

– دو داستان در باره پرنده سيمرغ:
1- مرغان كمال جوي عطار نيشابوري: مرغها از زندگي روز مره خسته شده بودند از اينكه كاري ندارند جز اين كه هر روز بالا و پايين بروند و تخم بگذارند و دانه بخورند. براي همين نزد هد هد رفتند و از او راهنمايي خواستند كه چه كنيم. هدهد گفت در كوه قاف مرغي است به نام سيمرغ. پيش او برويد و از او بپرسيد. او راه كمال را به شما خواهد آموخت ولي راه سخت است و هفت دريا و هفت كوه و … و هر كسي نميتواند طاقت بياورد. مرغان رفتند و در بين راه برخي خسته و برخي زخمي از ادامه راه باز ماندند. در نهايت فقط 30 مرغ توانست برسد. آنان هر چه گشتند سيمرغ را نيافتند و عاقبت گفتند نكند سيمرغ خود ما 30 مرغي هستيم كه توانسته ايم از بندهاي مختلف راها شده و به اينجا برسيم.
2- دومين داستان مربوط به مرغان ابن سيناست. مرغان در قفس بودند و ناراحت از اينكه زنداني هستند. روزي بر حسب تصادف قفس ميشكند و مرغان آزاد ميشوند و خوشحال به اين سو و آن سو پرواز ميكنند.. بعد از مدتي ميبينند كه آزادي زياد هم خوب نبوده چون قبلا كسي به آنها دانه و آب ميداد ولي حالا در سرما و گرما بايد به دنبال غذا هم بروند.از هدهد ماجراي سيمرغ را ميشنوند و ميروند. ولي اينبار آنان سيمرغ را پيدا ميكنند و او ميگويد كه شما از بند برون رها شده ايد ولي اكنون در بند درون گرفتار هستيد و بايد تلاش كنيد تا از بند درون نيز آزاد شويد و تنبلي را كنار بگذاريد
اين دو داستان اين را ميرسانند كه منابع كمال در خود ما هستند و منابع آزادي هم در خود ما قرار داده شده اند و اگر آنها را بشناسيم و توسعه بدهيم و در كنار هم قرار دهيم موفقيت و كمال حاصل ميشود
به قول مولانا:
بند بر پاي نيست بر جان و دل است —- مشكل اندر مشكل اندر مشكل است
براي اينكه خارج از چهارچوب بنگريم و فكر كنيم بايد دانسته ها و دانش آموخته مان را كنار بگذاريم (Unlearning) تا ديد جداگانه اي را بدست آوريم تا بتوانيم ماوراي آنچه آموخته ايم و فكر ميكنيم (Paradigme) ببينيم و فكر كنيم تا بتوانيم تغييرات را ايجاد كنيم (لطفا نگاهي به اين پست من بياندازيد. شايد يكي از علتهاي توجه خاص من به فرمايشات ايشان نزديكي اين ديدگاه است و براي همين خوشحالم كه شاگرد ايشان محسوب ميشوم)
گرچه ترك عادت موجب مرض است ولي عدم ترك آن موجب هلاكت است

– راز بقاء حيات جاودان نيست. اين راز فناست. بلكه راز بقاء در تجديد حيات است نه تمديد حيات چون محيطي كه در آن به حيات ادامه ميدهيم مدام در حال تغيير است و در صورت ثبات و عدم تغيير محكوم به فنا هستيم.(لطفا نگرشتان سازماني باشد)
به قول اقبال لاهوري:
ساحل افتاده گفت گرچه بسي زيستم —- هيچ نه معلوم شد واي كه من كيستم
موج ز خود رسته اي تيز خراميد و گفت —- هستم اگر ميروم گر نروم نيستم

– نقش مدير قبلا مديريت عوامل بود ولي اينك عوامل حود مدير شده اند و نقش مدير يا رهبر سازمان مديريت تعامل است. اكنون مسير حركت به سوي كثرت است و 80% انرژي مديريت صرف مديريت تضادها ميشود چون متغيرها متعدد شده و خصوصيت آنها نيز متفاوت ميشوند

– حتما اين شعر را شنيده ايد كه :
هر بيشه گمان مبر كه خالي است —- شايد كه پلنگي خفته باشد
يعني هر بيشه زاري كه ميبيني فكر نكن كسي در آنجا نيست و خطري تو را تهديد نميكند. شايد يك پلنگ در آنجا خوابيده باشد.
ولي چون محل پلنگ كنام است نه بيشه بلكه بيشه محل شير است پس درست آن شعر به اين صورت است:
هر پيسه (لكه) گمان مبر كه خالي (يك خال) است —- شايد كه پلنگِ خفته باشد
يعني هر لكه اي كه ديدي فكر نكن كه خال است شايد كه پلنگي باشد كه خوابيده است

– متخصص كسي است كه ادامه ميدهد تا بيشتر و بيشتر در مورد كمتر و كمتر بداند (چون دائم تخصصي تر ميشود – مثلا مكانيك سعي ميكند متخصص موتور شود و متخصص موتور سعي ميكند متخصص انزكتور شود و …)‌و كارش به جايي ميرسد كه همه چيز درباره هيچ چيز بداند ولي يك جنراليست كسي است كه ادامه ميدهد تا كمتر و كمتر در مورد بيشتر و بيشتر بداند و كارش به جايي ميرسد كه هيچ چيز در مورد همه چيز بداند

– حفظ موفقيت مهمتر از كسب موفقيت است و معني آن ثبات نيست بلكه تغيير است

– يكي از ذي نفعان بسيار مهمي كه اغلب در طراحي مجدد مد نظر قرار نميگيرند و ديده نميشوند همسران كاركنان هستند كه حتما بايد در طراحي مجدد به آنها توجه كرد و آنها را در منافع دخيل نمود. بدينوسيله من به ما تبديل ميشود و كل خانواده، كارمند را ياري ميكند تا به اهدافش در سازمان برسد و خود را در موفقيتهاي او و موفقيتهاي سازمان سهيم ميبينند

– تهديدهاي اجتماعي مثل حمله صياد به صيد است. در فيلمهاي راز بقا حتما حمله يوزپلنگ به صيد يا حمله مار به طعمه را ديده ايد. صياد بسيار آرام آرام و بدون جلب توجه به صيد نزديك ميشود و به محض آگاهي صيد آنقدر بدون حركت مي ايستد تا دوباره صيد خطر را فراموش كند و باز به صيد نزديكتر ميشود و درست در حاليكه تا كنون خيلي آرام بوده بصورت برق آسا به صيد حمله ميكند و او را ميگيرد. تهديدهاي اجتماعي هم به همين صورت هستند

– سه عامل ميتوانند برنامه ريزي ما (ساختن آينده توسط خودمان در زمان حال)‌ را به هم بريزد تا به دلايل غلط برنده شويم يا به دلايل غلط بازنده شويم. آن سه عامل عبارتند از جبر(مثل محل طلوع خورشيد كه نميتوانيم تغييرش دهيم) ، انتخاب ( كه شايد انتخاب درستي انجام ندهيم) و شانس

– هر چيزي كه بيشتر قابل كنترل باشد كمتر قابل پيش بيني است چون بشر روند عادي آنرا هر وقت خواست ميتواند تغيير دهد و ديگر نميتوان رفتار آنرا پيش بيني كرد

– كوري نا بينا بودن نيست بلكه محروم بودن از يك چشم انداز (Vision) است (هلن كلر)

– آرمان آفريني كنيد نه كار آفريني. چون اگر آرمان آفريني كنيد كارآفريني خود به خود شكل ميگيرد

– در آرمان گرايي انقلابي باش ولي در اجرا قدم به قدم حركت كن چون براي دويدن بايد راه رفتن را ياد گرفت

– دنيا توسط كساني اداره نميشود كه لزوما راست ميگويند بلكه توسط كساني اداره ميشود كه ميتوانند ديگران را قانع كنند درباره راست بودن حرفشان ولو اينكه حرفشان راست نباشد. و چه خوب است توسط كساني اداره شود هم راست بگويند هم حرف راست را آنقدر درست بگويند كه به تغيير بيانجامد

– مديريت بر جهان تسلط بر جهان نيست بلكه تسلط بر نفس است

– انسان از اشتباهات خودش بيشتر مي آموزد تا از موفقيتهاي ديگران


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید