امروز مميزي خارجي ايزو داشتيم.
خدا رو شكر همه چيز خيلي عالي بود. مميز ما واقعا از اينكه اينقدر شركت منظمي هستيم به هيجان اومده بود.
گرچه دل من از مشكلاتي كه سر راه من وامثال من هست پر بود و هرچقدر هم از مشكلاتمون شكايت ميكردم كم بود ولي فرصتي براي اينكار نداشتيم. اصلا جايش هم نبود. ولي اگر واقعا امكانات اقتصادي و تجاري كه براي شركتهاي اروپايي فراهم است براي ما هم فراهم بود به مراتب جلوتر بوديم. به مراتب.
كاش شما هم به نمايشگاه صنايع چاپ و بسته رفته باشيد. من كه واقعا نيرو گرفتم. از اين همه تلاش از اين همه شوق و عشق به سازندگي
كاش ميديد كه صنعتگران اين مرز و بوم چطور با دست خالي و فقط با دلي پر از عشق به ايران و مردمانش چه ابتكاراتي كه كرده اند.
دست همه درد نكند. كاش اين دستها صاحب داشتند…
با بچه هاي مجله صنعت بسته بندي هم ديداري تازه كردم. زحمت كشيدند و تو نسخه جديد مجله كتاب مرا معرفي كرده اند.

راستي با راهنمايي هاي يك پزشك موفق شدم سرويس تعقيب كامنت رو به وبلاگم اضافه كنم.
حتما سر بزنيد و از آن استفاده كنيد. بسيار به درد بخور است. اكنون لينكش كنار آرم نارنجي رنگ در زير پستهايم ديده ميشود. امتحانش كنيد


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

امروز كمي فكرم آزاد تر شده. به قول خانم ناهيد وقتي آدم از نظر روحي تامين هستش فكرش هم خوب كار ميكنه.
واقعا همينطوره. امروز كه كمي روحا راحت تر هستم خودم هم احساس ميكنم كه به مسائل اشراف دارم و هنوز همه چيز تحت كنترلم هستند.
به فكرم زد سري به كالاهاي ته نشين شده در انبار بزنم. حدسم درست بود. قريب به 6 ميليون تومان كالا از نوع پر فروش يا پر مصرف توي انبار ما وجود داشت كه در واقع با توجه به زمان بندي منظم توليد كه ايجاد كرده ايم ديگه به اونها نيازي نداريم و اين خودش كلي به ما تو بدهي هامون كمك ميكنه. به هر حال تنوع محصولات ما نزديك به 170 نوع هستش و اگر از هر كدام حتي يك كارتن هم اضافه داشته باشيم خواب سرمايه بالا خواهد رفت.
از طرفي برخي از محصولات كم مصرف هم داشتيم كه مدت زيادي تو انبار مونده بودند. گفتم اونها رو هم به نماينده هامون توزيع كنند. يه جورايي انبارمون رو از كالاهاي نشت كرده خالي خواهيم كرد. بخش عظيمي از مشكلات مالي ما هم مرتفع خواهد شد. علاوه بر آن با توجه به اينكه آخر سال هم هست انبار ما به صورت به روزتري با كالاهاي توليد جديد داراي موجودي خواهد بود و كالاهاي با تاريخ توليد قبلي نخواهيم داشت.
شايد بپرسيد كه چرا FIFO نيستيم كه اين مشكل پيش نياد. راستش فايفو هستيم ولي هميشه با اينكه در سيستم ما چيزي به عنوان ذخيره رزرو و ذخيره احتياطي نداريم ولي مقداري موجودي ته انبارها ميمونه. اين هم ناشي از عدم مديريت صحيح بر روي كالاي انبار است. با اينكه ما تو سيستم انبارمون قرار نيست ذخيره رزرو داشته باشيم ولي به علت لغو سفارشات و يا تعويض سفارشات برخي كالاهايي كه برابر درخواست مشتري توليد شده اند مجبوريم آن كالاها را در انبار نگهداري كنيم تا درخواست بعدي برسه و بعد بدون توليد از انبار ارسال كنيم كه اين فاصله گاها ممكنه به يك ماه يا بيشتر هم برسه.
براي كساني كه نميدانند FIFO چيست بايد عرض كنم كهFIFO مخفف First In First Out است يعني كالايي كه اول از همه وارد انبار شده است قبل از ديگر كالاها نيز از انبار خارج شود. بهترين مثال براي اين روش انبارداري سوله هاي غلات است. چون سوله ها از زير تخليه ميشوند غلاتي كه زودتر داخل سوله ريخته شده اند زودتر هم تخليه ميشوند. اليته با سيستمهاي ديگري ميتوان حتي كارتنها را هم به اين روش نگهداري كرد. كاري كه ما ميكنيم. عكس اين عمل LIFO يا Last In First Out است كه كالايي كه آخر وارد شده زودتر برداشته شود. بهترين مثال هم براي اين روش كارتنهاي روي هم چيده شده است. آخرين كارتن روي كارتنهاي قبلي قرار ميگيرد و در هنگام برداشتن نيز معمولا كارتن بالايي را كه ديرتر از كارتن اولي (زيرين) چيده شده است را بر ميداريم.
به هر حال اگر بتونيم تا پايان سال پول اين موجودي نشت كرده را دريافت كنيم كلي از مشكلات ما حل ميشه


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

انگار همین دیروز بود که کلاسها شروع شد و همه هیجان زده بودیم.
در یک چشم بر هم زدن ترم تموم شد.
از همین هفته امتحانات شروع میشه و باید وقت زیادی رو برای مطالعه دروس بگذارم. فعلا که تصمیم دارم بعد از ظهرها از ساعت 3 یا 3:30 دیگه کار رو تعطیل کنم و درب اتاقم رو ببندم بشینم درس بخونم
از طرفی ماه پر استرسی در پیش دارم. از لحاظ مالی میگم.. هم باید چکهای سنگینی رو پاس کنیم که پاس شدنش منوط به تسویه حساب به موقع صورتحسابهایی است که صادر کرده ایم و اگر مشتریهایمان به موقع انجام دهند مشکلی نخواهیم داشت ولی خیلی میلیمتری حرکت میکنیم.
دوم اینکه باید مالیاتهامون رو در این ماه تسویه کنیم. و سوم اینکه باید عیدی بچه ها رو تا آخر ماه آماده کنیم.
یادم میاد یکی از اساتید میگفت تو ایران 13 ماه حقوق میدیم. ولی در اصل ما داريم 15 ماه حقوقرو كه نقدي پرداخت ميكنيم. سواي هزينه هاي جانبي هر يك نفر پرسنل يا كارگر در شركت. دو ماه حقوق عیدی و یک ماه هم حق سنوات به 12 ماه سال اضافه میشه
استرس امتحان دادن همراه با کار که از طرفی باید مونیتورینگ سیستم فروش جدید رو هم ریز به ریز انجام بدم تا سریعا اشتباهاتش رو رفع کنم فکر نمیکنم چیزی از من برای شب عید باقی بگذاره!
ولی مثل همیشه میدونم که به لطف خداوند متعال از پسش بر میام

راستی از اساتید حرف زدم بد نیست چیز جالبی رو بگم. یکی از اساتیدمون که در یکی از رشته های مدیریت فوق تخصص از آمریکا داره میگفت که مجاز هستیم یک ورق A4 به صورت پشت و رو تقلب بیاریم سر امتحان.
جالب تر اینکه میگفت این تقلب رو به پاسخ نامه پیوست میکنه و خود این تقلب 2 نمره داره
خیلی برای ما جالب بود. همه ما هم متفق القول بودیم که روش بسیار خوبی است برای اینکه ما را مجبور کند حتما همه کتاب را بخوانیم

فردا که کلی کار دارم. اگر این تعطیلات مختلف اجازه بدهند کمی کارها را پیش میبریم


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

امروز بالاخره توزيع شرايط فروش جديد و قيمتهاي جديد تموم شد.
اين اواخر بيش از 10 روزي بود كه روي اون كار كرده بودم. خستگي از تنم در اومد و فكر ميكنم نتيجه خوبي داشته باشه. يعني اميدوارم. ابتكاراتي هم اعمال كرده ام. مثل ايجاد محصولي به نام پالت رادان شامل مجموعه اي از محصولات پرفروش رادان با تخفيف بيشتر. به عبارتي با تنظيم قيمتها و تغيير تخفيفها به نوعي حمله خفيفي را به سطحي از بازار شروع كرديم. اميدوارم نتيجه منجر به افزايش سهم ما از فروشهاي بهمن و اسفند محصولات بشود

ماه بهمن امسال ظاهرا ماه استرس داري برايم خواهد بود. اوايل بهمن و اواخر بهمن چكهاي سنگيني داريم كه بايد پاس كنيم. مبلغش رو از فروشهايي كه داشتيم بايد تامين كنيم و اميدوارم كسي در پرداختهايش تاخير نكند چون وضع نقدينگي خوبي نداريم و ممكنه دچار آسيب بشيم.
از طرفي از هفته آينده امتحانات ترم شروع ميشه. بعد از مدتها بايد به حفظ كردن دروس حفظي بپردازم و اين يكي واقعا برايم سخته به خصوص كه استرس چكها رو هم خواهم داشت و از طرف ديگه استرس كمبود وقت مطالعه براي امتحانات.
هر طور حساب ميكنم از ساعت 6:30 زودتر نميتونم درس بخونم. اگر بتونم تا ساعت 8 رو تو دفتر درس بخونم بعد برم خونه و شب هم بتونم و خستگي مجالم بده كمي درس بخونم شايد بتونم يه جورايي اين ترم رو بگذرونم

ظاهرا بر خلاف هميشه كه 28 هر ماه حقوقها رو ميداديم اين ماه حقوقها رو بايد سه روز بعد از پايان ماه پرداخت كنيم.
تازه هنوز حساب ذخيره عيدي كاركنان پر نشده و كسري عيدي داريم. از طرفي هم بايد مالياتها رو هم تو همين ماه آينده پرداخت كنيم

ظاهرا مثل هميشه بايد به خودم بگم من آهنم و باز به خودم فشار بيارم تا اين روزها هم بگذره. واقعا فرصتي براي نشستن و كمي استراحت كردن ندارم. از يك طرف خيلي دلم ميخواد استراحت درست و حسابي بكنم و خستگي يك سال كار مداوم و پر استرس رو بدر كنم از طرفي روي لج بازي با خودم ميگم نه اينها كه چيزي نيست من رو خسته كنه. اينها خيلي پيش پا افتاده است كه بتونه جلوي اراده من به ايسته. وقتي من ميگم ميخوام اين كار بشه يعني بايد اون كار بشه.وقتي ميگم اين روزها رو با موفقيت بايد پشت سر بگذارم و هيچ استرس و ناراحتي از اين روزها نبايد به ماههاي بعدي منتقل بشه يعني بايد اين كار رو بكنم. حتي اگر برخي كارها برخلاف ميل باطني من باشه
شوخي نداريم. يعني زندگي شوخي نداره. فعلا تنهام و فشار روي من زياده. اگر اين موجها رو تموم كنم ديگه سراشيبي شروع ميشه.
مثل كسي ميمونه كه كيلومتر ها شنا كرده تا به ساحل برسه و درست جلوي ساحل به دليل اينكه هوا تاريكه و نميتونه ساحل رو ببينه دست از شنا برداره و نا اميد بشه كه اين دريا انتها نداره.
خيلي بده نه؟ ولي من هم تواناتر و هم لج باز تر از اونم كه بخوام تسليم بشم. بارها برام پيش اومده كه به بن بست هم حتي رسيدم. ولي تو همه بن بستها هم راهي براي دور زدن هست. باور كنيد راست ميگم.
من ايمان دارم كه هيچ چيزي نميتونه جلوي اراده آدم رو بگيره.

فعلا كه با اين تغيير شرايط فروش اميدوارم تدبير خوبي براي دور زدن اين بحران مالي انديشيده باشم. بايد بنشينيم و ببينيم.
همش تقصير اين بي تدبيري ها و اشتباهات من در سال 83 هستش كه حتي امروز تاوانش رو دارم ميدم.
نميدونم اسمش رو چي بگذارم. بي عقلي، اعتماد بيش از حد، زود باوري ديگران، نميدونم.
دست خودم نيست. هميشه فكر ميكنم ديگران نظر مثبتي دارند و اصلا به اين كه ممكنه تو فكر سو استفاده باشه يا نيت بدي داشته باشه نبودم.
به هر حال همه اينها درس هستند.
وقتي هاروارد همه چيز رو ياد نميده چرا بايد انتظار داشته باشم كه تو دانشگاه كاش اينها رو ياد ميدادند. درسهاي دانشگاه زندگي سخت تره. و گاهي تلخ تر

اميدوارم آخر سال بيام و بنويسم كه برنامه هايي كه پياده كردم و حركت مهره هايم صحيح بوده و بسياري از بحرانها رو پشت سر گذاشته و رفع كرده ام.

اين كتاب هم خوب وقتي بيرون اومد. كلي برام دلخوشي شده. انگيزه ام براي دومي بيشتر شد. نميدونستم اينقدر لذت بخشه
قراره اكثريت مجلات مديريتي اون رو معرفي كنند. اميدوارم زود بفروشمش تا دومي رو هم چاپ كنم


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

امروز نسخه چاپي كتابم از تنور در اومد

کتاب روشهای قیمت گذاری

دوستاني كه علاقمند هستند ميتوانند اين كتاب را از طريق سايتي كه برايش درست كرده ام تهيه كنند:
http://pricing.mojahedi.ir

همچنين اين كتاب را ميتوانيد از طريق سرويس پيام كوتاه موبايل خود بخريد. براي شروع لازم است اين فرم را پر كنيد.

خيلي خوشحال ميشوم اگر در تبليغ اين كتاب از وبلاگهايتان استفاده كنيد. كدي كه براي اين كار تهيه كرده ام در پستهاي اخيرم هست كه ميتوانيد استفاده نماييد. فقط لطفا اگر اين لطف رو كردين من رو در جريان قرار بدهيد

از عزيزان و بزرگواران صاحب نظر تقاضا دارم منت بر من بگذارند و اين كتاب را نقد كنند. نقد شما باعث خواهد تا من كتاب ديگرم را بهتر بنويسم و ضعفهاي بيشتري را برطرف كنم و از طرفي نيز ديدم به مسائل بازتر شود. البته ميدانم كه به كار خود مسلط هستيد ولي در يكي از سايتهاي ادبي نكاتي در خصوص نحوه نقد كتاب نوشته بود كه بد نيست شما نيز آنرا بخوانيد تا نقد بهتري ارائه فرماييد

با عرض تبريك عيد قربان و تشكر از همه كساني كه مرا ياري كردند

توضيح : براي تهيه اين كتاب ميتوانيد مستقيما با انتشارات رادان تحرير به شماره 88897752 سركار خانم حسبن تبار تماس بگيريد. جاي دارد از زحمات ايشان در همينجا تشكر كنم


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

امروز از کنفرانس شش سیگما تماس گرفته بودند که من رو برای هیئت علمی دعوت کنند
به فردی که تماس گرفته بود گفتم که از نظر علمی در آن سطح نیستم ولی اگر هیئت علمی به اعضای تکمیلی نرسید روی من هم حساب کنند.
قراره این هیئت برای کنفرانس مقاله تهیه کنه
امیدوارم از عهده اش بر بیام

راستی یادم رفته بود بنویسم که مقاله ام رو برای هفتمین کنفرانس مدیران کیفیت فرستادم. امیدوارم برای ارائه توی این کنفرانس پذیرفته بشه

ضمنا آن دسته از دوستانی که ابراز لطف کردند که آگهی کتابم رو در سایت قرار دهند باید به عرض برسونم که کد همونی هستش که توی پست قبلی داخل کادر نوشته شده است
کافیه فقط اون رو کپی کنید تو قالب وبلاگتون

قبلا از بزرگواریتون ممنونم
امیدوارم جبران کنم


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

امروز مجوز چاپ اولين كتابم صادر شد.
تا خود كتاب از چاپ خونه بياد بيرون نسخه الكترونيكي اون رو به شما تقديم ميكنم

کتاب روشهای قیمت گذاری

در توضيح كتاب نوشته ام كه :
عليرغم اهميت روز افزون عوامل غير قيمتي در فرآيند بازاريابي جديد، قيمت به عنوان يكي از عوامل مهم آميخته بازاريابي شناخته شده است. چه بسيارند كالاهاي مرغوب و مقرون به صرفه اي كه به دليل قيمت گذاري اشتباه، از طرف خريداران انتخاب نشده اند و زيانهاي هنگفتي را به شركت تحميل نموده اند.
نويسنده كه خود مديريت ارشد يكي از واحدهاي موفق صنعتي كشور را بر عهده دارد در اين كتاب بيش از 30 نوع از سياستها و خط مشي ها و روشهاي مختلف قيمت گذاري را مورد بررسي قرار داده تا خواننده بتواند با اتخاذ مناسبترين سياست قيمت گذاري منافع كسب و كار خود را حداكثر نموده و در شرايط مختلف آنها را به طور مناسبتري تعديل نمايد.

براي سفارش نسخه الكترونيكي كتاب يك سي دي محتوي e-Doc – PDF (Adobe Reader)- 700 Kb اينجا كليك كنيد
دريافت نسخه نمايشي


توضيح: سفارشات شما از طريق پست ارسال و هزينه آن توسط مامور پست در هنگام تحويل دريافت ميگردد

همکاری در فروش: اگر سایت یا وبلاگی دارید که علاقمندید این کتاب را در آنجا به فروش رسانده و درآمدی کسب نمایید کد زیر را كپی نموده و در متن سایت خود قرار دهید. کمیسیون فروش برای خریدهای قطعی 10 درصد میباشد
در کد زیر به جای عبارت ******* بایستی کد کاربری شما درج گردد.


برای دریافت کد کاربری اختصاصی خود ثبت نام کنید. با این کد کاربری شما میتوانید از درآمد و میزان فروش سایت خود مطلع شوید.

به هر حال اين اولين كتابي است كه آنرا تاليف كرده ام. اميدوارم مرا با راهنماييهاي خود در جريان كم و كاستي هاي آن قرار دهيد تا بتوانم راهنماييهاي شما را در كتابهاي آينده ام به كار ببندم

راستي يادم رفت بگم كه فعلا اين كتاب و نسخه الكترونيكي اون رو با تخفيف ميفروشم. سايت اصلي كتاب كه البته لينكش در منوي سمت راست وبلاگم قرار دارد اين است: pricing.mojahedi.ir

ضمنا یکی از پستهای قبلی ام را به عکس جالبی مزین کردم. حتما ببینید


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

امروز جلسه اي با برخي ار كاركنان قسمت توليد داشتم. اواسط جلسه بود كه حسابدارمون خبر داد كه اعتراض ما در هيئت حل اختلاف دارايي رد شده!
خيلي تعحب كردم. اصلا فكرش رو هم نميكردم كه قبول نكند. چيز مسلم و بديهي بود.
ماجرا از اين قرار بود كه مميز مالياتي سال 82 ما دفاتر ما را بدليل عدم ارائه فاكتورهاي فروش رد كرده بود در حاليكه تمامي اسناد مربوط به فاكتورهاي فروش ضميمه اسناد حسابداري بودند. از طرفي برگه مالياتي ما را به ما ابلاغ هم نكرده بود ولي نوشته بود كه بدليل عدم حضور در محل ابلاغ شده و بهانه اي شده بود براي رد كردن دفاتر ما و در نتيجه مبلغ ماليات ما به مراتب بيش از واقعيتي كه بايد پرداخت ميكرديم در نظر گرفته شده بود.
من وقتي در هيئت حل اختلاف اسناد و دفاتر و گزارشهاي فروش فصلي را نشان دادم و با توجه به برگه ابلاغيه مالياتي كه همه امضاها متعلق به خود مميز بود و نشان از سند سازي داشت و بحثهايي كه در جلسه شد تصور نميكردم اعتراض ما رد شود.
وقتي جواب هيئت را برايم فاكس كردند ديدم كه مميز مالياتي نوشته كه اينجانب تاييد ميكنم كه گزارش فروش ارائه نداده اند و هيئت هم خيلي راحت قبول كرده و راي صادر كرده كه حق با مميز است. واقعا شاخ در آوردم!!!
آخه چطور ممكنه؟
همه اينها يك طرف ديروز هم وقتي مميز جديدمون (كه برسي دفاتر سال 83 ما رو بر عهده داره) خبر داد كه دفاتر امسال ما رو خود سرمميز بررسي خواهد كرد تعجب كردم. بعد هم كه خود سرمميز زنگ زد كه بياييد توافق كنيم و رقمي كه براي ماليات ما در نظر داره چيزي حدود چهار برابر كل سود عملكرد ما در سال 83 هستش!!!!
من واقعا حيران مانده ام كه بر چه اساسي به اين اعداد دقيق رسيده اند؟
با خودم فكر ميكردم اگر به هر دليل اين ماليات را بپردازم صد در صد سال 84 بايد به مراتب بيشتر بپردازم. چون اصلا ربطي به عملكرد ندارد كه بد تر شده است.
آيا بايد ماليات را بپردازم و براي سال بعد فكري بكنم يا اينكه به فكر منحل كردن شركت و تاسيس شركت ديگري باشم تا پرونده مالياتي ما بسته شده و پرونده جديدي از صفر باز شود؟!
راه حل دوم واقعا مسخره است. مسخره تر از اون علت اين فكر است.
واقعا بيشتر از اينكه به خود مبلغ ناراحت شوم به بي عدالتي و بي منطقي مالياتي ناراحت هستم.
بد شانسي آدم لجبازي هم هستم كه ميترسم سر لج بازي بيام درگير بشم و قوز بالا قوز بشه.
لطفا ننويسيد كه حتما دم مميز رو نديدي
فعلا تصميم دارم مجددا اعتراض كنم. در خصوص توافق با سر مميز بايد بيشتر فكر كنم. لازم به توضيح هستش كه اين توافق شخصي نيست. بلكه اسما توافق است و ربطي به روابط زير ميزي ندارد
بايد با دقت تصميم بگيرم. توكل به خدا

بعد از ظهر هم جلسه اي با ويزيتور شهرستان داشتم و با اينكه خبرهاي خوبي داشتيم ولي تاثير خبر صبح همچنان در من وجود داشت.
فعلا كه ميخوام به هيچ كدوم فكر نكنم. سه شنبه امتحان داريم. بهتره كمي درس بخونم. خيلي وقته كه فرصت مطالعه نداشتم. مخصوصا كه تازه از شر سرما خوردگي هم دارم راحت ميشم.


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

اين روزها سخت درگير برنامه ريزي طرح يك برنامه ويزيت و به عبارتي حمله تقريبا مستقيم به يكي از رقبا هستم. تغييراتي در سيستم فروش ايجاد كردم كه اميدوارم خوب جواب بده.
گامهاي خوبي هم تو برخي از شهرهاي بزرگ برداشتيم. اسمش رو گذاشتم طرح لكه جوهر.
اختراع خودم هستش. اميدوارم جواب بده. تقريبا از دو سال پيش ايده اش تو ذهنم روشن شد. ولي زياد روي اين طرح تمركز نكرده بودم (يعني فرصت زيادي هم نداشتم بخصوص بعد از بحران مالي سال 83) ولي به هر حال از ديروز اجرا شد.
بعدا مفصل برايتان خواهم نوشت. فعلا نميتونم بيشتر بنويسم تا كار خوب جا بيفته. (يكي نيست بگه مگه قبلي ها رو نوشتي كه اين يكي رو هم بنويسي)‌ خب آخه حق هم داريد. ولي باور كنيد اين جور برنامه ها رو اصلا نميشه گفت كه چي هستند. جا افتادنشون هم زمان ميبره. برخي حتي ممكنه دو سه سال زمان ببره. بايد بعد از فتح فتوحات درباره اش صحبت كرد چرا كه رقيب ممكنه بويي بره و نشه اونطور كه بايد ضرب العجل رو به كار بست. منظورم ضرب العجل دو ساله نيست ها!!!
ولي به محض اينكه ديدم رقيبم داره عكس العمل نشون ميده ديگه ميتونم براتون از گامهاي اول بنويسم.
اين بخش از ماركتينگ براي من خيلي جذابه. درست مثل بازي شطرنج ميمونه به شرطي كه خيلي خوب بتونين صفحه بازي رو ببينيد.
واقعا از اين بايت شرمنده خوانندگانم هستم. چرا كه خودم هم دلم ميخواد شرح بدم ولي مجبورم.

يك بازنگري كلي هم در نظامنامه داريم كه بايد با دقت خاصي انجام بدم. تقريبا خوب پيش رفتم.
از طرفي هم بودجه بندي و تنظيم برنامه مالي تا پايان سال هم داشتم كه اونم خيلي خسته ام كرد.
متاسفانه كار من طوري هستش كه بيشتر بايد تمركز كنم و فكر كنم تا به نتيجه برسه وگرنه بي فايده خواهد بود از اين شاخه به آن شاخه پريدن. همين باعث ميشه كه فرصت زيادي براي كارهاي ديگه بخصوص درس خوندن نداشته باشم و اين عذابم ميده.
يكي ديگه از درگيريهاي اين روزم تهيه مدارك . تنظيم لايحه براي هيات حل اختلاف دارايي بود. ظهر اونجا بودم. تصور ميكنم اعتراض ما قبول بشه. توكل به خدا.

وقتي به ليست مطالبات معوقه شركت نگاه ميكنم و با ليست بدهيهاي جاري مقايسه اش ميكنم ميبينم اگر از همون اول به هيچ كسي اعتماد نميكردم و دلم نميسوخت و فقط و فقط به منافع شركت فكر ميكردم و ضوابط الان وضعم اين نبود.
يك نظم و قاعده مالي براي شركت تنظيم كنيد و اصلا هم از آن خارج نشويد. توي اين برنامه بايد همه نوع مشتري را در نظر بگيريد. از عمده فروشاني كه براي اولين بار با شما همكاري ميكنند و معتبر نيز هستند تا خرده فروشاني كه بايد به عنوان نقاط فروش در شهرهاي كوچكي از آنها به عنوان ابزاري براي فشار و محاصره رقيب استفاده كنيد را در اين برنامه ببينيد. دوست و فاميل و افرادي كه از شما مي خواهند به خاطر مشكلشان كمي شل بگيريد را بگذاريد كنار. تجارت تعارف ندارد. اگر انتظار دارند مشكلشان را شما حل كنيد يقين بداريد كه براي مشكل فرداي شما آنها اصلا كمكي نخواهند كرد.
حرف هيچ كسي حرف نيست. مشكل ما اينجاست كه ايراني هستيم و كاملا رابطه مدار و ميخواهيم مثل يك الماني كاملا ضابطه مدار رفتار كنيم و اين يعني تضاد و نتيجه هموني ميشه كه الان سر من اومده.وقتي پاي ضابطه به ميان مياد داد همه در مياد و اعتراضها و نهايتا انتخاب محصول رقيب. هنوز سيستم بازار ايران بسيار سنتي است. همه چيز روي حرف و صحبت است. از قديم هم گفتن حرف كه خرج نداره. اوضاع چكها هم كه قوز بالا قوز شده. انگار نه انگار كه چك يعني تعهد پرداخت.
وقتي از يكي ميخواهيد كه رعايت ضوابط را بكند دلخور ميشود و به او بر ميخورد كه بابا ما كه اين حرفها رو نداريم و فلان و بهمان.
فقط زماني كه نام تجاري شما از اعتبار و جايگاه خاصي برخوردار شد آن وقت است كه ميتوانيد همه را در چهارچوب ضابطه قرار دهيد. همين كاري كه الان من دارم ميكنم.
زماني مجبور بودم براي جا افتادن اسمم با هر سازي برقصم ولي اين روزه فرق ميكنه و حالا نام تجاري رادان خودش در ميان محصولات كاغذهاي اداري حرفي براي گفتن دارد و كلي متمايز تر از ديگران است. به هر حال اينها را به همان بهايي كه اشاره كردم بدست آورده ام. بهايي كه بايد ميپرداختم ولي شما مجبور نيستيد آنرا بپردازيد.

به هر حال شايد گفتن اينها برايتان مفيد باشد. گرچه در نظرسنجي كسي تمايلي به استفاده از تجارب نشان نداده و همه دنبال مقالات مديريتي هستند. مقالاتي كه تو هر كتاب و مجله و سايتي ميشه پيدايش كرد و اصولا قرار هم نيست توي اين وبلاگ اونها رو كپي كنم. اين وبلاگ براي نوشته هاي خود منه. مقاله هم از خودم بخوام بنويسم كه ديگه ميشه مقاله نه وبلاگ و اصولا مقاله از حوصله وبلاگ خارجه چرا كه خواننده مياد اينجا چند سطري رو بخونه و اگر حوصله داشت يك يادگاري هم روي ديوار اينجا بنويسه و بره. بعيد ميدونم حوصله كنيد و در اينجا مقاله بخوانيد. راستي يادم افتاد كه دارم يك مقاله هم در مورد تغيير براي هفتمين كنفرانس مديران كيفيت مينويسم كه اميدوارم پذيرفته بشه. اونوقت شايد يك لينك به فايل مقاله بدم.

و اما رشته مديريت اجرايي:
دوستان زيادي از من با ايميل و آف لاين و پيغام و پسغام در مورد مديريت اجرايي سوال ميكنند.
بايد به عرضتان برسانم كه براي ادامه تحصيل در اين رشته علاوه بر آزمون سراسري ازمونهاي اختصاصي هم هست كه خود دانشگاهها برگزار ميكنند. مثلا دانشگاه قشم دو تا دانشگاه خارجي داره، يا دانشگاه علم و صنعت شنيدم دوره فراگيرش رو داره يا همين خود سازمان مديريت صنعتي يك آزمون اختصاصي ديگه هم داره. آزمون سراسري هم در يك روز جداگانه براي اين رشته برگزار ميشه و دوستاني كه مديريت خوندن ميتونن هم آزمون كارشناسي ارشد مديريت صنعتي و بازرگاني و دولتي رو شركت كنند هم اين ازمون رو.
دروس هم رياضي، زبان، GMAT(قدرت تجزيه و تحليل – كه بيشتر پايه رياضي داره) مباني مديريت ، دانش مسائل روز ادبيات فارسي و … است. اهميت رياضي و زبان خيلي زياده.
من شخصا اين رشته رو براي دانشجويان مديريتي توصيه ميكنم. گرچه همه ميتونن بيان و اين رشته رو انتخاب كنند و ادامه بدهند.
منابع درسي رو بهتره از كلاسهاي كنكور بدست بياريد چون دائما ضرائب و منابع تغيير ميكنند.
پيشنهاد ميكنم در يكي از كلاسهاي كنكور اين رشته ثبت نام كنيد. من اسم نميبرم تا تبليغ نشه ولي جزوه هايي هم هست كه ميتونين بخرين و خودتون بخونين.
ازمون در اسفند برگزار ميشه. زمان زيادي نداريد. پس بجنبيد. انشاا.. قبول كه شدين محل برگزاري مراسم شيريني خوراني رو با هم هماهنگ ميكنيم. انشاا…

ضمنا از دوستان بزرگواري كه زحمت ميكشند و لطف ميكنند و در پستهايشان نامي از من ميبرند يا به پستهايم اشاره ميكنند خواهش ميكنم لينك دسترسي به وبلاگم را در آن قسمت فعال فرمايند.

حالا كه صحبت از لينك شد بايد به عرضتان برسانم كه امروز بلاگ رولينگ را با بلاگ گرد جايگزين كردم. يك سرويس ايراني كه بسيار هم خوش دست است. به همان كارايي و كمي هم بهتر. امتحان كنيد. ضمنا خيلي راحت ميتوانيد بلاگ رولينگتان را به آن منتقل كنيد. با همه لينكهايش و …
ضمنا يك سايت بسيار جامع در زمينه مديريت كشف كرده ام كه بد نيست سري به آنجا بزنيد. ايراني است و ظاهرا هنوز تكميل نشده اما پر محتوي است.


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

عكس همكلاسي هايم در دوازدهمين دوره كارشناسي ارشد مديريت اجرايي
سازمان مديريت صنعتي
تهران – آبان 1384
البته چند نفري تو عكس نيستند از جمله خود عكاس عزيز
اين عكس اولين عكس از فتوبلاگي است كه به تازگي در FotoFlix ايجاد كرده ام

پ.ن.: سركار خانم نيلوفر كه برايم آفلاين زدين و در مورد سيستم پشتيباني تصميم گيري سوال كرديد بايد عرض كنم متاسفانه اشتباها شما را Ignore كردم. لطفا سوالتان را از طريق ايمل بفرستيد


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید