با الطاف الهي جراحي اورژانس مادرم با موفقيت كامل انجام شد و اينك در بخش CCU در حال استراحت است.
قدر لحظات را بدانيد. زندگي واقعا به يك لحظه بستگي دارد. بايد از اين حوادث ناگهاني كه در هر ثانيه هزاران نمونه آن در اطراف ما رخ ميدهد درس بگيريم كه وقتي دنيا تا اين حد بي ارزش است كمتر به فكر مال دنيا باشيم و كمتر به خاطر منافع خودمان دروغ بگوييم و يا به هم نوعان خودمان خيانت كنيم و تا ميتوانيم از خودمان نيكي و محبت برجاي بگذاريم.

به هر حال…

روزنامه جهان اقتصاد امروز در صفحه 7 خود (صفحه مديريت و بازار كار) مطلبي از وبلاگم را چاپ كرده است. در اينجا بخوانيد
با آنها تماس گرفتم تا ضمن تشكر ياد آوري كنم به جاي نوشتن اسم و سمتم (كه اين را ميرساند كه متني را برايشان ارسال كرده باشم) از عبارت “منبع: وبلاگ عليرضا مجاهدي – weblog.mojahedi.ir” استفاده كنند

همچنين امروز دعوت نامه دومين همايش بين المللي بازآموزي مديران فني و نگهداري و تعميرات به دستم رسيد كه قرار است در شهريور ماه 85 در تهران برگزار شود.
علاقمندان با دبيرخانه آنان به آدرس خيابان شريعتي پايين تر از بهار شيراز شماره 353 طبقه 4 و شماره تلفن 77651968 و فكس 77652431 تماس بگيرند. اطلاعات كاملي در وب سايتشان درج شده است


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

روزنامه جهان اقتصاد از من خواسته است تا براي ستوني در صفحه مديريت آن روزنامه مطالبي تهيه و ارسال كنم.
گرچه من آنها را به آرشيو وبلاگم ارجاع دادم ولي با توجه به متفاوت بودن ادبيات وبلاگ و روزنامه از من اجازه خواستند كه در صورت استفاده تغييراتي در بخشهايي از آن بدهند و ادبياتش را اصلاح و برخي قسمتهايش را حذف كنند.
از من همچنين خواستند تا همه عزيزان خصوصا سروران وبلاگ نويس در زمينه مديريت را براي همكاري با آن روزنامه دعوت كنم. همه مطالب به ذكر منبع و ذكر نام نويسندگان قيد خواهد شد.
شايد فرصت خوبي باشد تا از اين طريق مخاطبان جديد پيدا كنيم و دانشمان را به چالش بكشيم. شايد دوستان جديدي بيايند و نظرات ما را نقد كنند و ما صيقل پيدا كنيم.
من سعي خواهم كرد در خصوص رويكرد سيستمي و ماركتينگ و مديريت كيفيت چيزهايي برايشان بنويسم

اين هم متن دعوت نامه آنها:
روزنامه جهان اقتصاد (نخستين روزنامه اقتصادی ايران) قصد دارد مطالب دوستاني كه در خصوص مديريت دست به قلم هستند و مطالبي را در اين خصوص منتشر ميكنند را در صفحه مديريت خود به چاپ برساند . لطفا در صورت تمايل با شماره تلفن (محمد جعفری )۰۹۳۲۹۰۸۸۷۷۴ و يا در ساعات اداری با شماره تلفن ۸۸۳۴۵۲۹۵ الی ۹ تماس حاصل فرماييد. آدرس سايتشان هم اين است:
www.jahaneghtesad.com


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

ديروز بكوب روي اسلايدهاي پاور پوينت براي كنفرانس شش سيگما كار كردم و امروز صبح هم براشون ايميل كردم.
فرصت زيادي ندارم براي همين مجبور بودم ضربتي كار كنم
بايد از همه وقتهاي آزادم براي امتحانات استفاده كنم
تازه فكرم از تعيين شرابط جديد و تعيين قيمتهاي جديد اول مرداد آزاد شده بود كه تغيير دوباره قيمتها مجبورم كرد دوباره به فكرش باشم.
قيمتهاي جديد را بايد بااحتياط تعيين كنم. از طرفي ممكن است دوباره افزايش قيمت در كاغذ داشته باشيم چون به فصل توليد دفاتر مدارس هم نزديك ميشويم (گرچه كاغذهاي مورد استفاده ما با كاغذهاي دفاتر و كتب مدارس فرق داره ولي موج تقاضا به هر حال اثر ميگذاره) از طرفي بايد حواسم به قيمت رقبايم هم باشد
اينطور كه به نظر ميرسد يكي از رقباي اصلي حتي قيمتش را پايين تر آورده است. فردا ليست قيمتش به دستم ميرسد. اگر صحت داشته باشد يعني اينكه ميخواهد دامپينگ كند. در آن صورت شايد بتوانم با راهكارهايي برنده شوم. اول بايد مطمئن بشوم
وصول برخي صورتحسابهايمان نيز باتاخير مواجه شده است.
زمان زيادي ندارم. فردا بايد ليست جديد را تنظيم و منتشر كنم.

امتحان روز سه شنبه هم به سرعت نزديك ميشود.
براي نوشتن مطلب خاصي فعلا نه فكرم آزاد است و نه فرصتش را ميكنم.
طلب شما از من. بنويسيد به حساب.


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

امتحانات را با امتحان اقتصاد شروع كرديم. دو ساعت امتحان انفرادي و سه ساعت امتحان گروهي كه بايد تحليلمان را با استفاده از كتابخانه و اينترنت و … به موقع تحويل ميداديم
تجربه جالبي بود. در دقايق پاياني كار را رسانديم و نفس راحتي كشيديم
فرصت زيادي ندارم. مجبورم در فرصتي كه براي امتحان بعدي دارم پاورپونت اسلايدهايم را براي كنفرانس شش سيگما آماده كنم
به احتمال خيلي زياد در سالن اصلي ارائه خواهم كرد.

فعلا كه فكرم درگير تغييرات قيمتي كاغذ است. ليست جديدمان را كه به تاريخ اول مرداد منتشر كرده بوديم و شايد هنوز از طريق پست به دست خيلي ها نرسيده از اعتبار افتاد. قيمت كاغذ ظرف مدت بسيار كوتاهي رشد داشته است. صبح كيلويي 960 تومان بود الان 975 تومان شده است.
خيلي ها فكر ميكنند اين وضع به نفع كاغذ فروشهاست ولي كاملا برعكس است
از يك طرف قدرت خريد مشتريانمان به شدت كم ميشود و چون اكثرا طبق بودجه از پيش تعيين شده خريد ميكنند لذا مجبورند تعداد واحد خريدشان را كاهش دهند
از طرف ديگر وقتي پول حاصل از فروش 10 واحد كالاهايمان را ميبريم تا خريد كنيم عملا بايد همه سودمان را روي بهاي تمام شده بگذاريم و تازه 9 واحد كالا تهيه كنيم.
عملا به نوعي با آنكه حجم پولمان بيشتر ميشود ولي از نظر سرمايه فقير تر ميشويم
به هر حال ظاهرا اين نوسان ادامه خواهد داشت
مجبوريم فعلا انتشار ليست قيمت را عقب بياندازيم و تلفني به سفارش دهندگان قيمت بدهيم تا اگر توافق داشتند خريد قطعي را انجام دهند
شرط Booking كه پارسال برقرار كرده بودم اينجا به درد ميخورد. فقط مشترياني كه نقدي يا با پيش پرداخت نقدي سفارش دهند سفارشاتشان به نرخ زمان سفارش محاسبه خواهد شد و بقيه كساني كه سفارش ميدهند سفارشاتشان به نرخ روز فاكتور ميشود. اين به خاطر تاخيري است كه از زمان وصول سفارش تا ارسال و تحويل كالا با آن مواجه ميشوند.

وضعيت تغيير دائمي قيمت كاغذ برايمان خسته كننده است و انرژي زيادي را صرف ميكند


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

امروز بعد از ظهر نزديك به نيم ساعت مدير سايت پرداخت با من تلفني صحبت كردند و ابهامات رفع شد.
ظاهرا بدليل برخي نقل و انتقالات و برخوردهاي شخصي برخي پرسنل با مسئله موضوع به اطلاع مديريت شركت نرسيده بود و براي همين مسئله بيخ پيدا كرده بود.
شايد اگر از همان ابتدا كانالهاي ارتباطي خوبي براي اين منظور در آن شركت طراحي ميشد شركتشان سريعتر ميتوانست نسبت به مشكلات من يا هر مشتري ديگري اقدام نمايد.
به هر حال مدير شركت امروز بعد از مطالعه نامه اخير من زحمت كشيدند و با من تماس گرفتند و ضمن عذر خواهي به خاطر مشكلي كه برايم پيش آمده بود و شرح دلايل قانع كننده فرمودند كه ضمن جبران خسارات نسبت به برقراري خدماتي براي جلب رضايت بيشتر اقدام خواهند نمود و قرار شد پاسخ كتبي خود را نيز در اين خصوص برايم ارسال نمايند.
تماس تلفني نيم ساعته ايشان نشان از اهميتي است كه مديريت اين شركت نسبت به رضايت مشتريانش قائل است و اميدوارم با درايت ايشان ساير كاركنان نيز به اين مهم واقف گردند.


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

امروز با استفاده از راهنمايي هاي دوست عزيز جناب آقاي مسعود نامه اي با تعيين ضرب العجل يك هفته اي براي شركت رهنما كاميابان (صاحب امتياز سايت پرداخت) نوشتم و از آنان خواستم يا هزينه هايم به همراه مبالغ فروش كتبم را به من برگردانند و يا كتبا دليل تخلف از قرارداد را به من بفرستند(چون فقط در تلفن ابراز ميدارند كه اگر دوست نداري قرار داد را باطل كن و ما نميتوانيم به اين شرايط عمل كنيم) و گرنه از آنان به مراجع مختلف شكايت خواهم كرد
رونوشتي از نامه را هم به سازمانهاي مختلف از قبيل شوراي عالي انفورماتيك، قسمت تجارت الكترونيك وزارت بازرگاني، سازمان نظام صنفي رايانه اي كل كشور، سازمان نظام صنفي اصفهان (چون دفتر مركزي آنها در اصفهان واقع است) شوراي انتظامي نظام صنف و همچنين اداره كل پست مستقيم كه قرارداد اداره پست را با آنان از طريق اين اداره انجام شده است و تمام نشريات و مجلات كامپيوتري كشور ارسال كردم
هدف عمده من درگير شدن با اين شركت و احقاق حق خودم نيست. شايد كل طلب من به 250 هزار تومان هم نرسد ولي آنچه مهم است احقاق حقوق مصرف كننده است.
راستي مصرف كننده گفتم يادم افتاد به سازمان حمايت از مصرف كننده نيز نامه اي بفرستم.
از دوستاني كه در وبلاگها و وبسايتهايشان از من حمايت كردند و رفتار ناپسند اين شركت را تقبيح فرمودند بينهايت سپاسگزارم.
از ساير دوستان نيز خواهشمندم از كنار اين مسئله به راحتي نگذرند. شايد همين اتفاق در جايي ديگر بر سر كس ديگري تكرار شود و ما بايد هر چه زودتر جلوي آنرا بگيريم و هر چقدر اين اطلاع رساني گسترده تر باشد، ساير شركتها نيز از انجام چنين تخلفاتي پرهيز خواهند نمود چون از عواقب آن مطلع گرديده اند
تنها حسن اين نوشته هايم اين است كه چند نفر ديگر ياد ميگيرند كه اگر چنين مشكلي برايشان پيش آمده از چه كانالهايي ميتوانند موضوع را پيگيري كنند. جا دارد همين جا مجددا از راهنماي هاي جناب مسعود سپاسگزاري كنم.

اكنون با يكي از دوستانم كه وكيل است صحبت ميكردم. به من پيشنهاد داد فعلا موضوع را به جرايد نكشانم. براي همين از خير اين قسمت گذشتم.

توضيح:
در تاريخ 20/04/85 مدير اين شركت در تماسي ضمن عذر خواهي، علت نواقصات فوق را ناشي از برخي نقل و انتقالات و برخوردهاي شخصي برخي پرسنل ذكر كرد كه موضوع به موقع به اطلاع مديريت شركت نرسيده بود و بيان نمودند بلافاصله در خصوص جبران اقداماتي را انجام خواهند داد
كه در اينجا نوشتم. آخر اين پست را هم بخوانيد


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

همانگونه كه اطلاع داريد به منظور فروش اينترنتي كتابم و تحويل آن از طريق پست و اخذ وجه همزمان به دليل فراگير نشدن سيستمهاي پرداخت الكترونيك در كشور از سرويسهاي شركت رهنما كاميابان نخستين (سايت پرداخت)‌استفاده كردم.
براي اين منظور قراردادي بين من و آن شركت منعقد شد كه آن شركت تعهد نمود هر دو هفته يكبار وجه كتابهاي فروخته شده توسط سايت مرا به من پرداخت كنند.
علاوه بر آن اين سايت سرويس پرداخت وجه از طريق كارتهاي پارسيان و سامان را نيز در اختيار مشتريان من قرار ميداد.
تا اينجاي كار كه همه چيز خيلي خوب است.
چيزي كه باعث شد امروز اين پست را بنويسم جواب بسيار بسيار سربالاي آن شركت به اعتراضات من بود.
من دو اعتراض داشتم. يكي اينكه با گذشت 9 ماه از تاريخ قراردادمان آن شركت هنوز هيچ اقدامي جهت پرداخت وجه من صورت نداده است
و دوم آنكه هنوز وجه يكي از مشترياني كه در بهمن سال 84 از طريق كارت بانك سامان از اين سرويس خريد كرده بود و پول از حسابش كسر شده است در ليست سفارش ثبت نشده است و سفارشي به دست ما نرسيده و عليرغم اينكه كتاب را بعدا خودم برايش به رايگان فرستادم وجه مذكور همچنان گم شده است!! و سايت پرداخت مدعي است چون وجه عده زيادي اينطور شده است ما از كجا بدانيم وجه شما چقدر بوده است كه بعدا با استفاده از شماره رديابي سفارش مشكل نامعلوم بودن صحت ادعاي ما حل شد و آنان پذيرفتند كه چنان مبلغي را به صاحب كارت بدهكارند ولي هنوز خبري از برگرداندن وجه خريدار نيست.
بعد از دو ماه انتظار براي دريافت پاسخ به دو نامه اعتراضي كه به آن شركت ارسال كرده بودم امروز بعد از چندمين تلفن به من گفتند كه ما نميتوانيم به قراردامان عمل كنيم و اگر دوست نداريد قراردادتان را باطل كنيد!!!
به همين راحتي كه الان داريد ميخوانيد
از آنها خواستم به نامه من كتبا پاسخ بدهند كه گفتند اين كار را نميكنيم
فكر نميكنم بيش از اين بتوان در حق يك مشتري بي احترامي كرد.
همانطور كه ميدانيد قرار داد يك توافق دو طرفه است و آنها حتي به امضاي خودشان نيز احترام قائل نشدند. ولي كو حمايت از مشتري؟
از اينكه شركتي به اين راحتي به حقوق ديگران تجاوز كند واقعا متاسفم.
در روز روشن…
متاسفانه بدليل طولاني بودن فرايند قضايي نمي ارزد وقت بگذارم و شكايت كنم. آيا كسي راه بهتري سراغ دارد؟
تنها كاري كه ميتوانستم بكنم مطرح كردن آن در اينجا بود كه شايد جلوي اشتباه ديگران را بگيرم. لطفا تا جايي كه ميتوانيد اين مطلب را به گوش ديگران برسانيد

براي ارسال اين پست از طريق ياهو ميسنجر به دوستانتان روي اينجا كليك كنيد

توضيح:
در تاريخ 20/04/85 مدير اين شركت در تماسي ضمن عذر خواهي، علت نواقصات فوق را ناشي از برخي نقل و انتقالات و برخوردهاي شخصي برخي پرسنل ذكر كرد كه موضوع به موقع به اطلاع مديريت شركت نرسيده بود و بيان نمودند بلافاصله در خصوص جبران اقداماتي را انجام خواهند داد
كه در اينجا نوشتم. آخر اين پست را هم بخوانيد


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

كارهاي متفرقه زمان بر و امتحان و كلاسهاي دانشگاه و عود شدن درد معده باعث شد تاخير زيادي در به روز شدن اين وبلاگ رخ بدهد كه البته ضمن تشكر از عزيزاني كه اين وبلاگ را پينگ ميكردند از سروراني كه با دست خالي برميگشتند عذر ميخواهم.

با مسائل متعدد و مختلفي مواجه بودم كه در همه آنها بايد خودم تصميم گيري ميكردم و براي همين فرصت زيادي نداشتم.
از جمله مهمترين اتفاقاتي كه افتاد رفع ايرادها و انجام اصلاحات لازم براي كاغذهايي كه قبلا در پستهايم به آن اشاره كردم بود كه با همكاري خوب تامين كننده به نحو مطلوبي انجام شد و آنها علاقمند هستند كه خط توليدشان را بصورت انحصاري در اختيار ما قرار دهند و اميدوارم ما نيز بتوانيم بازار آنرا گسترش داده و به اهدافمان در خصوص كسب سهم بيشتر بازار ناشي از تهاجم به سهم قوي ترين رقيب برسيم.

از طرفي براي شكل دهي يك شركت اقماري براي فعاليت تخصصي بر روي زونكنها بررسي هايي را انجام داده ام كه نتيجه بخش بوده است و اميدوارم به زودي بتوانم شكل اجرايي آنرا پياده كنم
همه اينها در كنار مواردي كه در سطرهاي اوليه اشاره كردم به تمركز زيادي نياز داشت كه البته كارهاي تحقيق و پروژه هاي ترم را هم بايد به آن اضافه كنم.
همه اينها باعث شد تا نتوانم در خصوص نگرش كلان و سيستميك مطلبي بنويسم كه آنرا به پست بعدي اختصاص خواهم داد.

در كنار اينها تصميم دارم به محض تمام شدن امتحانات بر روي ايجاد پكيج آموزشي بر اساس كتاب روشهاي قيمت گذاري براي اين موضوع و همچنين رويكرد كلي نگر كار كنم و با برخي موسسات آموزشي نيز در اين زمينه صحبت كنم.
البته با توجه به نتايج نظر سنجي كه شما عزيزان در آن شركت داشته ايد و ميتوانيد در منوي سمت راست اين بلاگ آنرا ببينيد تصميم دارم دو دوره غير انتفاعي نيز برگذار كنم تا ايرادهاي خودم و دوره برطرف شده و از فيدبك آن براي بهبود دوره ها استفاده كنم.

دو موضوع ديگر دارم كه عناوين كتب بعدي ام خواهند بود و اميدوارم بتوانم به موقع آنها را تمام كنم
فوتبال رو هم ديديد. اتفاقا ديروز داشتم در ويژه نامه همشهري مصاحبه برانكو را ميخواندم. واقعا از اينكه رسانه ها و خبرنگارها اينطور طلبكارانه و مافوق انتظار با او برخورد ميكنند تعجب كردم. انتظارها فوق العاده بالاست و خبرنگارها دنبال فرصت هستند كه مربي را خراب كنند. به نظر من اين درست نيست. اين وضعيت يعني اينكه هنوز جامعه ما در خصوص مديريت فوتبال به يك اجماع نرسيده است و تا فوتبال و اصولا ورزش در كشور ما حرفه اي نشود اين مشكلات همچنان پا برجاست.
به هر حال براي بازيكنان تيم ملي آرزوي موفقيت دارم
بد نيست به همين مناسبت اين كار جالب گوگل را هم ببينيد


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

امروز از طرف انجمن مديريت ايران براي بازديد از ابزار مهدي رفتيم. ساعت 7 صبح بايد در دفتر انجمن جمع ميشديم كه 7 و ربع هم حركت كرديم. كارخانه در سمنان واقع است
تقريبا ساعت 12 رسيديم. سفري بود براي خودش. بارندگي و طوفان هم در مسير چند بار مسير را زيباتر كرد. به هر حال براي ما كه پشت فرمان نبوديم جالب بود. انصافا
بي نظمي از همان ابتدا مشخص بود. بعد از كمي معطلي و سردر گمي كسي پيدا شد تا ما را به سالن غذا خوري راهنمايي كند.
البته قرار نبود در آن ساعت ناهار بخوريم بلكه از ميزهاي آنجا براي معرفي مقدماتي استفاده شد.
مدير كارخانه (مالك كارخانه خضور نداشتند) بعد از آشنا شدن با بچه ها بدون هيچ توضيح ديگري در خصوص سابقه كارخانه و محصولات و كلا معرفي كارخانه كه معمولا انجام ميشود ما را به سالنهاي توليد راهنمايي كرد. سه مدير ديگر از جمله مدير توليد و مدير كنترل كيفيت و مدير مهندسي صنايع ما را همراهي نمودند.
بر خلاف اسم و سابقه شركت متاسفانه وضع كارخانه و حط توليد اسف بار بود. اصلا فكرش را نميكردم. چراغهاي كثيف و اكثرا لامپهايشان سوخته بود. كف كارخانه بسيار كثيف بود. برخي از كارگران در روي زمين مشغول بستن مهره هاي عنبر دستها بودند. برخي در قسمتهاي تراشكاري و جلا كه بسيار پر سر و صدا بود گوشي نداشتند و برخي داشتند.
برخي جاها كارگران از صندلي شكسته استفاده ميكردند.
بهره وري كارگران بسيار پايين بود كه بعيد هم نبود. با آن شرايط كاري كار كردن واقعا سخت است. ولي واقعا سرعت كاركردن آنها بسيار پايين بود. اصلا انگار نه انگار كه آنجا مديراني با عناوين مهندسي صنايع و مديريت كيفيت و حتي مدير كارخانه دارد
تعجب ميكنم كه مهندسي صنايع آن شركت ادعا ميكرد پنج اس را پياده كرده اند در حاليكه وقتي ازاو پرسيدم پنج اس را در كجا پياده كرده ايد گفت كه همين كه كالا ها انبار نميشود پنج اس است!!
نميدانم شايد واقعا به قدري درگير مسائل ديگر هستند كه شايد كارخانه را فراموش كرده اند.
برايمان از بيرون ناهار آوردند. ظاهرا قبل از وقت ناهار كارخانه تعطيل ميشود. ساعت كاري از 6 صبح تا 14 به طور يكسره بود. تعجبي نداشت كه كارگران حال كاركردن نداشتند
بعد از بازديد در جلسه اي كه عموما برگزار ميشود و ما نقطه نظراتمان را منتقل ميكنيم وقتي دو نظر اول با بي ميلي مدير كارخانه مواجه شد نقطه نظرات ديگري ارائه نگرديد
ساعت 3:30 هم كارخانه را ترك كرديم
واقعا خدا به داد صنعت كشور برسد. ابزار مهدي يكي از سنبلهاي صنعت كشور شده است. آيا بادكنكي است كه بزرگ جلوه ميكند؟. من واحدهاي زيادي را از نزديك ديده ام چه بخش دولتي و چه سهامي خاص و چه سهامي عام ولي روح نو آوري در اين واحد مرده بود
با اين وضع مشكلات مختلف صنايع كشور مشاهده كردن اينگونه سو مديريتها واقعا عذاب آور است
همه واحدهاي صنعتي به نوعي با مشكلاتي دست به گريبان هستند. گرچه در اين ميان وضع برخي به دليل وامهاي مختلف متفاوت تر است و در اصل با اين وامها روي مشكلات خود را ميپوشانند ولي تا كي اينگونه ادامه خواهيم داد؟
در بازارهاي دنيا فرصتهايي كه بدست مي آيند به دليل بي توجهي از دستمان خارج ميشوند. واقعا چرا نبايد واحدي مثل ابزار مهدي به جاي تامين نياز داخل روي سفارشات صادرات خود كار نكند؟ بيشتر موادش هم وارداتي است.
خيلي از مشكلات برخي واحدها واقعا به دست مديران كارخانه قابل رغع است.
در راه بازگشت نقل مشكلات مختلفي كه هر كداممان ديده بوديم خستگي مان را دو چندان كرد.
به هر حال انگيزه من براي تقويت كسب و كارم بيشتر شد. خطر رقباي خارجي از يك طرف و بالارفتن هزينه ها از طرف ديگر ما را مجبور ميكند كه سبك تر و چابكتر توليد كنيم
مسائل مربوط به اوضاع اقتصادي كشور و مسائل سياسي تاثير گذار بماند


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

ديروز بالاخره كار ليست قيمت جديد را تمام كردم و اكنون آماده منتشر شدن است.
شرايط جديد سفارش با توجه يه تغييراتي كه در ليست قيمت داشته ايم نيز تغيير كرد و اميدوارم همه چيز به فروش بيشتر منجر شود.
تغييري كه رخ خواهد داد (يعني پيش بيني ميكنم رخ دهد) اين است كه فروشگاههايي كه تا كنون فروش محصولات رادان را تجربه نكرده اند به فروش اين محصول روي خواهند آورد و از طرفي فروشگاههاي عرضه كننده با توجه به اينكه اكنون محصولات را با قيمت كمتري تهيه ميكنند سفارشات بيشتري را به شركت ارسال خواهند كرد.
در هر صورت از فردا صبح ليست جديد ارسال خواهد شد و بايد منتظر عكس العملهاي فروشگاههاي عرضه كننده باشم.
احتمالا بايد به سوالات مختلفي در تشريح تغييرات و علت آن پاسخ دهم
به هر حال كار سنگيني بود كه واقعا انرژي و وقت زيادي را از من گرفت.
اكنون فرصت دارم تا دوباره در مورد دفترچه خدمات پس از فروش يكپارچه كار كنم و آنرا نهايي كنم
بعد از اين مرحله بايد بازنگري سايتمان را آغاز كنم. گرچه هزينه بر خواهد بود و ممكن است درآمد زيادي هم حاصل نشود ولي با توجه به تغييراتي كه در خدمات پس از فروشمان داشته ايم استفاده از بانك اطلاعاتي يكپارچه كه دسترسي به آن توسط مشتريان از هر نقطه اي امكان پذير باشد جز از طريق سايتمان امكان پذير نيست.

نكته جالب ديگري كه در اين چند روز به آن پي برده ام ادعاي يكي از شركنهاي رقيب در بروشورهايش است كه عنوان مينمايد نمايندگي انحصاري يك شركت خارجي است و محصولاتش تحت ليسانس يك شركت خارجي توليد ميشوند.
اين ادعا از چند جنبه مردود است.
يكي آنكه اين شركت رقيب ما اصلا توليد كننده نيست و يك شركت بازرگاني است و نميتواند تحت ليسانس محصولي را عرضه كند. اگر منظور عرضه تحت ليسانس است كه به آن نمايندگي ميگويند نه تحت ليسانس بودن محصول.
دوم آنكه شركتي كه ادعا شده است ليسانس اين محصول را داده است اصلا و ابدا چنين محصولي را توليد نميكند. مثل اين ميماند كه بگوييم يخچالهاي شركتمان تحت ليسانس ايران خودرو است!!
سوم آنكه اسم اين شركت به هيچ عنوان در ليست نمايندگي ها و حتي دفاتر فروش شركت مادر قرار ندارد. اصلا آن شركت مادر در ايران نمايندگي ندارد!!
فكر ميكنم بتوان با سو كردن آن شركت حيلي كارها كرد. متاسفانه اين شركت بارها در بد نامي تلاش كرده است و ما تاكنون هيچ اقدام متقابلي انجام نداده ايم و شايد بهانه بسيار محكمي در دستمان باشد
يكي از راهها اين است كه به خود شركت مادر خبر دهيم
آيا شما ميدانيد در كشورمان كدام سازمان يا ارگان مسئله ادعاي خلاف در توليد تحت ليسانس را تعقيب ميكند؟


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید